به گزارش خبرنگار ما، سال۹۲ بود که مأموران پلیس پایتخت با تماس تلفنی شهروندی از قتل مردی در کمپ ترک اعتیادی با خبر و راهی محل شدند. مأموران در محل حادثه با جسد بیجان مردی به نام همایون روبهرو شدند که با اصابت جسم سختی به سرش به کام مرگ رفته بود. بررسیها حکایت از این داشت همایون در درگیری با پسر جوانی به نام الیاس که عمویش در این کمپ ترک اعتیاد بستری است به قتل رسیده است. بدین ترتیب مأموران الیاس را به اتهام قتل مرد کمپی بازداشت کردند. وی در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل همایون اعتراف کرد.
متهم در توضیح ماجرا گفت: عمویم که چند سالی از من بزرگتر است، اعتیاد به مواد مخدر دارد. پدر بزرگم پس از مرگش به پدرم سفارش کرده بود از برادرش مواظبت کند و به همین خاطر او در خانه ما بزرگ شد و پدرم نسبت به او خیلی حساس بود، اما متأسفانه عمویم معتاد به مواد مخدر شد. پس از این چند باری عمویم را برای ترک بستری کردیم، اما او دوباره به مواد مخدر آلوده شد تا اینکه تصمیم گرفتیم او را برای ترک اعتیاد در کمپی که در نزدیکی خانهمان بود بستری کنیم. آن روز مستخدمان کمپ عمویم را به زور به کمپ بردند و صاحب کمپ از ما خواست دو هفتهای به کمپ نرویم تا حال عمویم بهبود پیدا کند و بعد به ملاقاتش برویم. پس از آن روز من همیشه به فکر عمویم بودم تا اینکه دو هفته بعد همراه پدرم شیرینی و گل خریدیم و برای ملاقات به کمپ رفتیم. وقتی عمویم را دیدم شوکه شدم. او به سختی راه میرفت و تمام بدنش کبود و زخم بود که حکایت از این داشت در این مدت به شدت شکنجه شده است. وقتی پای درد دل او نشستم با گریه گفت که دو هفته است او را کتک میزنند به طوریکه توان راه رفتن ندارد. خیلی عصبانی شدم و به سراغ کارمندان کمپ رفتم و به آنها اعتراض کردم که یکی از مستخدمان گفت: ما به دستور رئیس کمپ، معتادان را برای ترک اعتیاد کتک میزنیم. وی ادامه داد: در حالی که به شدت عصبانی بودم منتظر ماندم تا اینکه صاحب کمپ از بیرون آمد و به او گفتم به چه دلیل عمویم را دو هفته شکنجه کردهاید و چه کسی به شما این حق را دادهاست که او گفت: این روش آنها برای ترک معتادان است و همه معتادان را کتک میزنند تا زودتر ترک کنند، اما، چون عموی من مقاومت میکردهاست پس بیشتر کتک خوردهاست.
با شنیدن حرفهای صاحب کمپ عصبانیتم بیشتر شد و به او گفتم حالا من شما را کتک میزنم تا مزه کتک را بهتر بفهمی و بدانی کتک خوردن چه لذتی دارد و به او حمله کردم، اما قصد قتل او را نداشتم که متأسفانه فوت کرد.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران به جرم قتل عمد محاکمه شد. اولیایدم در جلسه بازجویی برای متهم درخواست قصاص دادند و هیئت قضایی هم وی را به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام فرستاده شد تا اینکه مدتی قبل متهم برای اجرای حکم پای چوبه دار حاضر شد. در حالی که طناب دار به گردن قاتل آویخته شده بود اولیایدم با میانجیگری هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران متهم را بخشیدند و بدین ترتیب متهم چند روز قبل از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. متهم در جلسه محاکمه با اظهار پشیمانی گفت: روز حادثه وقتی عمویم را دیدم خیلی عصبانی شدم و تصمیم گرفتم صاحب کمپ را کتک بزنم، اما قصد قتل نداشتم و به همین دلیل درخواست گذشت دارم و الان که اولیایدم مرا بخشیدهاند امیدوارم با رأی دادگاه به زودی آزاد شوم. هیئت قضات در پایان برای صدور رأی دادگاه وارد شور شد.