رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس با اشاره به مخاطرات پذیرش معاهداتی که خلاف مصالح کشور است، فرمودند: «معاهدات بینالمللی که به آن در لغت فرنگی گفته میشود کنوانسیون، در اصل در یک نقطهای پختوپز میشود که اطراف قضیه، مِنباب مثال آن ۱۰۰ کشور یا ١۵۰ کشور که بعداً به آن میپیوندند، هیچ تأثیری در آن پختوپز اولیه ندارند. یکجایی بالاخره چند قدرت بزرگ در مجموعههای هیئتهای فکریشان -به قول خودشان اتاق فکرشان- مینشینند برای یک منافعی و مصالحی که برای خودشان تعریف کردند، یکچیزی را پختوپز میکنند، بعد این را بهوسیله دولتهایی که همسوی با آنها هستند یا مرعوب آنها هستند یا دنبالهرو آنها هستند و خیلی منافعی هم در این کار ندارند، تصویب میکنند؛ اگر یک دولت مستقلی هم پیدا بشود -حالا مثل جمهوری اسلامی- که مثلاً بگوید «من این را قبول ندارم؛ این کنوانسیون را، این معاهده بینالمللی را قبول ندارم»، سرش میریزند که «آقا! ۱۲۰ کشور، ١۵۰ کشور، ۲۰۰ کشور این را قبول کردند؛ شما چطور قبول نمیکنید؟» کنوانسیونها غالباً این [جور]است.»
واقعیت آن است که در حال حاضر روندی مشاهده میشود که باید در مورد آن نگران بود و آن «تعهدپذیری پیدرپی بینالمللی و بدون محاسبه هزینه فایده» است. خدا رحمت کند مرحوم کیومرث صابری فومنی (گلآقا) که در دهه ۷۰، در نشریه خود کاریکاتور معروفی را درج کرده بود که یکی از مسئولان وقت دیپلماتیک کشور روی نقشه جغرافیایی جهان، با ذرهبین در حال پیدا کردن کشوری میکروسکوپی برای برقراری روابط دیپلماتیک بود. اکنون گویی شبیه همان رویکرد نیز مشاهده میشود و با این فرق که برخی با ذرهبین دنبال پیدا کردن کنوانسیون و معاهدهای جدید هستند تا آن را به امضا برسانند. در مورد نیت این افراد قضاوتی نداریم، اما در مورد پیامدهای اقدام آنها میتوان اظهارنظر کرد.
طبعاً تعامل با دیگر کشورها یا نهادهای بینالمللی اقدامی پسندیده است، اما بهخودیخود فاقد اصالت است. امضای یک توافق و یا کنوانسیون بینالمللی در واقع پذیرش یک تعهد بلندمدت یا مادامالعمر نه برای یک فرد که برای یک جامعه و نسلهای آتی آن است. افرادی که در مسئولیت تصمیمسازی و یا تصمیمگیری برای چنین امری هستند، باید در ذهن داشته باشند که نه برای خود، بلکه برای همه مردم و حتی نسلهای بعدی در حال تصمیمگیری هستند و ممکن است پیامدهای منفی تصمیم امروزشان سالها بعد گریبانگیر فرزندان ما شود.
مثال بارز این امر را در پذیرش معاهده منع گسترش سلاح هستهای (NPT) میتوان مشاهده کرد. کسانی که سالها پیش این پیمان را از طرف ایران پذیرفتند، شاید تصور میکردند مطابق آنچه در این پیمان ذکرشده ایران از قِبَل این پیوستن، به دانش هستهای صلحآمیز دست یابد و یا مثلاً بتوان با امضای آن پرستیژ صلحطلبی جهانی در پیش گرفت. اکنون و پس از سالها مشخصشده که پیوستن ایران به این پیمان نهتنها به دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای کمکی نکرد، بلکه تعهدات اولیه پذیرفتهشده، کشور ما را به پذیرش تعهداتی ثانویه و محدودیتهایی فراتر وادار کرده است. اکنون کشورها و رژیمهایی در دنیا وجود دارند که این پیمان را نپذیرفتهاند و طبعاً زیر بار تعهدات آن نیز نرفتهاند. برخی از اینها حتی دارنده سلاح هستهای نیز هستند، بیآنکه کسی به آنها تحریمی تحمیل کرده باشد.
مردم ما بهخوبی به یاد دارند که سه سال پیش و در ماجرای غمبار حج خونین ۹۴، هنگامیکه دولت عربستان سعودی از عمل به وظایف مرسوم کنسولی در قبال ابدان مطهر شهدای منا سر باز میزد، مسئولان وقت وزارت امور خارجه در پاسخ به اعتراض هموطنانمان تأکید میکردند که سعودیها برخی کنوانسیونهای مربوط به حقوق کنسولی را نپذیرفتهاند و خود را ملزوم به اجرای آن نمیدانند. چگونه دولتمردانی مانند آلسعود متوجه تبعات پذیرش تعهدات در قالب کنوانسیونهای بینالمللی هستند، درحالیکه برخی دیپلماتهای وطنی پیدرپی در حال تعهدپذیری هستند؟
آنچه باید در امضای یک معاهده یا توافق خارجی اصالت داشته باشد، منافع ملی و ارزیابی راهبردی از تهدیدات و فرصتهای آتی امضا یا عدم امضا است. محاسبه هزینه و فایده تعهدپذیری باید بر اساس منافع ملی باشد، نه سفرهای دیپلماتیک خارجی یا دریافت حق مأموریت ارزی و ... شاید حتی لازم باشد در برخی تعهداتی که پیشتر پذیرفتهشده نیز تجدیدنظر صورت گیرد. در مقابل راهحلی که معظمله به نمایندگان فرمودند، برای حل بسیاری از چالشهای این حوزه راهگشا است. ایشان در پاسخ به این نکته که برای بهرهگیری از نکات مثبت درون این معاهدات چه باید بکنیم، فرمودند: «بعضی از این معاهدات بینالمللی و کنوانسیونها مواد مفیدی دارند. خیلی خوب، اشکالی ندارد؛ بنده هم در مورد همین چیزهایی که اخیراً در مجلس مطرح شد در این چند ماه اخیر، گفتم مجلس مستقلاً خودش قانون بگذراند. فرض کنیم [موضوع]مبارزه با تروریسم یا با پولشویی است؛ خیلی خب، مجلس شورای اسلامی یک مجلس رشید و عاقل و بالغی است و پشتوانههای کاری خیلی خوبی هم دارد؛ بنشینند یک قانون بگذرانند؛ این قانون، قانون مبارزه با پولشویی است، هیچ مشکلی هم ندارد، شرایط زیادیای هم ندارد و همان کاری که خود شماها میخواهید بکنید، در این قانون مندرج است؛ این مهم است. هیچ لزومی ندارد که ما برویم چیزهایی را که نمیدانیم تهَ آن چیست یا حتّی میدانیم که مشکلاتی هم دارد، بهخاطر آن جهاتِ مثبت و جنبههای مثبت، قبول بکنیم.»