کد خبر: 907650
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۷
ابراهیم رزاقی، اقتصاددان:
کشورهای صنعتی بزرگ‌ترین جنایت‌ها را می‌کنند تا کشورها استقلال اقتصادی نداشته باشند. وقتی اینها مستقل شوند مواد اولیه برای کشورهای صنعتی نمی‌ماند و مجبور هستند با امکانات داخلی خود زندگی کنند که باعث می‌شود درآمدشان بسیار کاهش یابد

جوان آنلاین: از سال 1368 بعد از پایان جنگ تحمیلی، در زمینه اقتصاد یک تهاجم اساسی به‌وسیله دولت مرحوم رفسنجانی در ایران پیاده شده است. تئوری‌های اقتصادی دولت وقت هیچ ربطی به قانون اساسی و اندیشه‌های امام(ره) نداشت. این تئوری‌های سرمایه‌داری و نئولیبرالی بودند که توسط صندوق بین‌المللی پول به ما دیکته شد. البته اجباری در کار نبود و خودمان آنها را انتخاب کردیم تا صندوق به ما وام بدهد، گویا بین 30 تا 60 میلیارددلار نیز وام دریافت کرده‌ایم.

چهار رئیس‌جمهور تاکنون این سیاست‌ها را پیاده کرده‌اند. در اثر این نوع سیاست‌ها تغییراتی در کشور به وجود آمد که اوج این تغییرات را در دولت فعلی مشاهده می‌کنیم. در اثر این سیاست‌ها در کشور فرهنگ‌زدایی شد. هر چقدر از اجرای آنها گذشت فقر و بیکاری بیشتر شد، ‌روستاها خالی‌تر از جمعیت شد، ‌ثروت این کشور بیشتر به خارج رفت و وابستگی اقتصادی ما به بیرون بیشتر شد.

در این فضا خطر بزرگی کشور را تهدید می‌کند و در نتیجه مقام معظم رهبری چندین‌بار شعارهایی را مبنی‌بر اقتصاد مقاومتی مشخص کرده‌اند. البته مسئولان همیشه گفته‌اند که ما در حال پیاده‌کردن همان شعار هستیم. مخصوصا آقای روحانی قرارگاه فرماندهی اقتصاد مقاومتی را تشکیل داد ولی در عمل همان خط سابق را ادامه می‌دهند. در کنار اجرای این سیاست‌ها، فساد رشد کرده و به رقم‌های چندهزارمیلیاردی رسیده است.

 دخالت دولت در اقتصاد ضرورت دارد

حرکت اقتصاد غرب به‌گونه‌ای شد که سرمایه‌داری با دید قبلی در حال فروپاشی بود. اقتصاد سرمایه‌داری همیشه داعیه داشت که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند (هرچند از اول دروغ می‌گفت و دولت‌ها در اقتصاد دخالت می‌کردند)، ولی به این نتیجه رسید که با منطق بازار، خروج از بحران امکان‌پذیر نیست و نیاز جدی به دخالت دولت‌ها در اقتصاد وجود دارد، در نتیجه دخالت دولت در اقتصاد عادی شد.

در تمام کشورها حتی کشورهای سرمایه‌داری و خصوصا کشورهای جهان سوم، دولت‌ها صنایع به‌دردبخور و مفید را رشد دادند. مثلا در کشور ما صنایع مونتاژ اتومبیل، ‌صنایع پتروشیمی، نفت و... رشد و گسترش یافتند. در اثر این فضا صنایعی به وجود آمده بود که در اقتصاد جهانی نقشی هرچند ناکافی برعهده گرفتند. کشورهای سرمایه‌داری متوجه شدند نمی‌توانند آن‌گونه که می‌خواهند در اقتصاد بین‌الملل عمل کنند. در نتیجه آمریکا سیاست‌های تعدیل اقتصادی را توسط صندوق بین‌المللی پول در 180 کشور ازجمله کشور ما پیاده کرد. اصول این برنامه‌ها را می‌توان این‌گونه شمرد.

 خصوصی‌سازی شرکت‌ها را ورشکست کرد

1- دولت هر تعداد کارخانه و شرکت دارد را باید به بخش خصوصی واگذار کند. در این‌باره اصطلاح معروفی توسط دولت وقت رایج شده بود: هرچه دولتی است ضرر می‌دهد و هرچه خصوصی است سود می‌کند. این یک دروغ محض بود. یکی از دلایل ضرردهی برخی شرکت‌های دولتی این بود که در دوره دفاع مقدس از طریق تولیدات این کارخانه‌ها به فقرا کالا داده می‌شد. برخی دیگر هم به‌خاطر مدیران فاسد ضرر می‌دادند. ما به مدیر جهادی و جان‌نثار نیاز داریم، به قول امام(ره) خدمتگزار می‌خواهیم. مدیری که برای خودش، خانواده، هم‌حزبی‌هایش و... ثروت‌اندوزی می‌کند، بزرگ‌ترین دشمن برای آن کارخانه است.

اگر این شرکت‌ها را به بخش خصوصی هم بدهیم اتفاق خاصی نمی‌افتد چون بخش خصوصی به‌دنبال حداکثر کردن سود خود است. حداکثر کردن سود در چه کارهایی اتفاق می‌افتد؟ حداکثر سود معمولا در فعالیت‌های غیرتولیدی مانند دلالی، واردات، توزیع و... است که به دست می‌آید. حتی در کشورهای سرمایه‌داری هم دولت برای اینکه سرمایه‌های بخش خصوصی در تولید بماند از فعالیت‌هایی که سودشان بالاست ولی تولیدی نیستند مانند واردات، مالیات بالا می‌گیرد. ترامپ از فولاد وارداتی از چین مالیات می‌گیرد یا از زعفران ایرانی عوارض بالا اخذ می‌کند تا زعفران‌کار آمریکایی متضرر نشود. همچنین از فعالیت‌های غیرتولیدی با سود بالا مانند خرید و فروش خانه مالیات می‌گیرند. در صورتی که در کشور ما این کارها را نمی‌کنند. وقتی شرکت‌های خود را خصوصی کردیم نه سیاست‌های جلوگیری از واردات را انجام دادیم و نه سیاست‌های جلوگیری از هدایت سرمایه به بخش غیرتولیدی، در نتیجه واردات سود بالایی دارد.

برخلاف تبلیغاتی که می‌کنند دستاوردهای اقتصادی ما از ابتدا در اثر سودجویی نبوده است. صنایع بزرگ و مهم را دولت به وجود آورد. در مقطعی وزارت صنایع سنگین را تشکیل دادیم. صنایع دفاعی را به وجود آوردیم. به دنبال آن صنایع هسته‌ای را شکل دادیم. قبل از انقلاب همه‌چیز وارداتی بود و به هیچ‌وجه تولیدکننده نبودیم. چه کار کردیم که این صنایع شکل گرفت؟ آدم‌های باانگیزه، جهادی، انقلابی و ایثارگر پای‌کار آمدند. بلد نبودند ولی چون اعتقاد داشتند، ‌تکنولوژی را به وجود آوردند. شرایطی به وجود آمد که سه کیلومتر برد موشک شد بالای 2000 کیلومتر و نقطه‌زن. یکی از عوامل بقای جمهوری اسلامی همین موشک‌هاست. اگر این مسیر را نمی‌رفتیم تاکنون ایران را متلاشی می‌کردند. آدم‌هایی که اعتقاد داشتند، شهید هم شدند ولی کار را سامان دادند. صنایعی که ابتدای انقلاب تا پایان جنگ به وجود آمد، مانند صنایع آذرآب، صنایع ماشین‌سازی، تراکتور‌سازی و... بعدها همه را خصوصی کردیم و خیلی از آنها نیز ورشکست شدند. از آخرین نمونه آنها کارخانه رشت‌الکترونیک بود که با تعداد زیادی کارگر در جهت خودکفایی کشور حرکت می‌کرد؛ اما متاسفانه به تعدادی از همسران مسئولان سابق واگذار شد و از بین رفت. خصوصی‌سازی عموما به این شکل بوده، شاید معدود جاهایی استثنا باشند. در جایی دیگر یک کارخانه روغن نباتی را که چندمیلیارد قیمت داشته 3/1 میلیارد تومان واگذار کردند، در حالی که هنگام واگذاری فقط 800 میلیون تومان روغن در انبار داشته.

 تثبیت حقوق و دستمزد یعنی فقیرکردن انسان‌ها

2- سیاست دیگر تثبیت حقوق و دستمزد بود. تثبیت حقوق و دستمزد عنوان محترمانه فقیرکردن انسان‌هاست. حتی در دوره جنگ تحمیلی از فقرا حمایت شد و واردات را با کالابرگ ارزان به مردم می‌دادند ولی این کارها از نظر نظریه‌پردازان دولتی بی‌معنی بود. می‌گفتند برای اینکه تولیدکننده را تقویت کنیم باید حقوق و دستمزد کم شود تا بتواند سود ببرد. این‌هم یک بحث اشتباه بود چون وقتی مزد و حقوق را خیلی پایین آوردیم، دیگر کارگر رمق و علاقه‌ای به کار کردن نداشت. حقوق‌ها با توجه به دستمزد بالا نمی‌رفت، در نتیجه به‌تدریج و با گذشت زمان تقریبا تمام کارگران زیر خط فقر قرار گرفتند. در حال حاضر 60 درصد کل حقوق‌بگیران زیر خط فقر هستند. برنامه بعدی چیزی بود که زمان شاه هم پیاده شد، ‌کسی که بازنشسته می‌شد متناسب با تورم حقوق و دستمزدش بالا نمی‌رفت. این سیاست نیز باعث فقیر‌سازی بازنشسته‌ها شد. در حال حاضر حدود 80 درصد بازنشستگان زیر خط فقر هستند. البته بحث برخی از مدیران دولتی که با پاداش‌های 800 میلیونی بازنشسته می‌شوند، جداست.

  دولت در جهت منفی در اقتصاد دخالت می‌کند

3- علاوه‌بر اینها می‌گفتند دولت نباید در اقتصاد دخالت کند. واقعا هم در اقتصاد دخالت نمی‌کرد. مثلا در بهبود وضعیت کارگران دخالت نمی‌کرد، در بهبود وضع تولیدکنندگان دخالتی نداشت، در وضع مالیات برای سرمایه‌ها تا به سمت فعالیت غیرتولیدی نروند، دخالتی ندارد؛ برعکس در برخی شئون اقتصاد دخالت می‌کند و مثلا بانک‌ها را غارت می‌کنند. برادر معاون اول چندهزارمیلیارد تومان از بانک می‌گیرد و می‌گویند اختلاس نیست و معوقه است. علاوه‌بر عدم دخالت و آزاد گذاشتن اقتصاد به حال خود، جلوگیری از واردات را وظیفه خود نمی‌دانند. برخلاف همه تئوری‌ها و واقعیت‌ها می‌گویند اگر دخالت کنیم بهره‌وری کشور رشد پیدا نمی‌کند. یعنی باید واردات شود و تولیدکنندگان داخلی چه صنعتگر و چه کشاورز، در رقابت با تولیدات خارجی تکنولوژی و کیفیت را بالا ببرند و ‌قیمت را پایین بیاورند. این تفکر نیز غلط است.

 به محصولات خارجی یارانه می‌دهیم

ما به تولیدکنندگان خارجی یارانه می‌دهیم. ارزش واقعی دلار با توجه به تورم‌هایی که در ایران است، حدود 12 هزارتومان است. یعنی 200 درصد سود در واردات است و در نتیجه همه تمایل دارند واردکننده باشند. اگر یارانه وارداتی نمی‌دادیم این حرف درست بود. مثل کشور چین که هرکس پول و سود می‌خواهد، کالایی تولید می‌کند که بتواند در خارج آن را بفروشد و بعد دلار حاصل از آن را به سیستم بانکی چین با قیمت بالا می‌فروشند. در کشور ما اینجا چون سیستم بانکی این دلارها را با قیمت خوبی نمی‌خرد، دوباره صرف واردات می‌شود. سیاستگذاری دولت به‌گونه‌ای نیست که در تجارت خارجی کمک کند. تولیدات خارجی با هجوم شدید، تولیدات داخلی را از رده خارج کرده‌اند. نتیجه این شده که تعداد زیادی بیکار و فقیر داریم. وقتی به هفت‌میلیون نفر دلار ارزان می‌دهیم تا بروند خارج، باعث تغییر فرهنگ ایثارگری ایرانی، رشد خودبینی و فردگرایی حتی در سطح مسئولان می‌شویم. خطراتی که ایران را تهدید می‌کند، از خارج نیست. کاری از دست آنها برنمی‌آید. این تهدیدات داخلی است. متاسفانه تهاجم اقتصادی به تهاجم فرهنگی و تهاجم سیاسی منجر شده است. چرا وزیر امور خارجه این‌گونه با شورای روابط خارجی آمریکا صحبت می‌کند؟ رئیس‌جمهور نیز می‌گوید ما از برجام خارج نمی‌شویم.

 دلار حاصل از فروش سرمایه‌ها را به مسافرت خارجی تخصیص می‌دهیم

وقتی یک بیمار در شرایطی است که مرتب باید به آن خون تزریق کرد، اگر یک‌باره بخواهیم خون را قطع کنیم این بیمار می‌میرد. پس راه‌حل چیست؟ باید قدرت دفاعی بدن را تقویت کرد. بیمار باید به‌جایی برسد که به خون نیاز نداشته باشد و بدنش خونسازی کند.

برای تقویت نظام ارزی باید جز برای واردات کالاهای اساسی، مواد اولیه و ماشین‌آلات مورد نیاز صنایع و دارو دلار 4200 تومانی تخصیص ندهیم. غیر از این موارد دلار را باید با قیمت‌های بالا مانند هشت، 12 و 15 هزارتومانی اختصاص دهیم. چرا باید هفت‌میلیون نفر با دلار ارزان به مسافرت خارج بروند؟ این دلار حاصل چند لیتر نفت خام است. ما تا کی می‌توانیم ذخایر خودمان را خالی کنیم. در آینده با 200 میلیون جمعیت چگونه زندگی کنیم در حالی که فرهنگ تولید نیز فراموش شده است.

البته این فرآیند یک اشکال دارد. شخصی می‌تواند در سیستم دولتی ارز، برای واردات کالاهای اساسی دلار دریافت کند ولی به‌جای آن اتومبیل وارد کند. می‌شود مانند برخی از کشورها کالا بعد از اینکه وارد ایران و ارزیابی شد، مابه‌التفاوت دلار را دریافت کند. یعنی بازرگان ابتدا با ارز آزاد واردات کند و بعد از تایید کالای وارداتی، ارز دولتی را دریافت کند. با این کار به‌شدت هزینه‌های ارزی ایران کاهش می‌یابد. مرحله دوم این است که با همان الگوی صنایع دفاع از کل تولیدکنندگان حمایت کنیم. برخلاف شرایط فعلی که از تولیدکننده مالیات می‌گیریم ولی از واردکننده خیر. باید به تولیدکنندگان تسهیلات مختلفی بدهیم. بعد از آن تا جای ممکن تعاونی و از طریق تعاونی‌ها نظارت ایجاد کنیم. البته باید مجازات‌های بازدارنده‌ای نیز اعمال کنیم.

 دولت تعاونی‌ها را تقویت کند

دولت باید بتواند ماشین‌آلات مختلف را در داخل تولید کند و صنایع تبدیلی به وجود بیاورد. اگر بعدا خواست این صنایع را به بخش خصوصی بدهد، بهتر است به تعاونی‌ها بدهد. از طریق تعاونی‌ها همچنین می‌توان به کشاورزان کمک کرد تا کشور از واردات بی‌نیاز شود. به تعاونی‌ها احتیاج داریم تا محصولات کشاورزی از این طریق توزیع شوند و به دست مصرف‌کنندگان برسد، ولی این کار بدون کنترل واسطه‌ها غیرممکن است. اگر این اتفاق‌ها بیفتد تولید به‌سرعت درونی می‌شود. بعد از آن می‌توانیم به‌نسبتی که مصرف را درونی می‌کنیم، قیمت دلار را به همان نسبت برای واردات بالا ببریم. با این فرآیندها شاید 10 سال هم طول نکشد که از واردات بی‌نیاز می‌شویم.

 استعمارگران با فروش کالاهای کشورهای مستعمره شروع کردند

ابتدای کار همه کشورها با هزینه‌های بالا و کمترین کیفیت کالاهای خود را تولید کرده‌اند، حتی کشوری مانند انگلیس که ماشین ابتدا در آنجا به کار گرفته شد. انگلیس ابتدا کالاهای هندی را در بازارهای بین‎المللی می‌فروخت مانند اسپانیا، پرتغال، هلند و سایر کشورهای استعمارگر دیگر. بعدا که ماشین به تولید شد مانع از تولید در هند شد و شرایطی را به وجود آورد تا هندی‌ها ورشکست شدند. هند مجبور شد مواد اولیه را به انگلیس بفروشد و محصول آماده‌شده را از آنها بخرد. سابقا همه کشورها مستقل بودند و هیچ وابستگی‌ای به خارج نداشتند. بعدا که ماشین اختراع شد موظف شدند مواد اولیه را به کشورهای صنعتی بدهند و کالاهای تولیدی را خریداری کنند. در حال حاضر ما و بسیاری از کشورها همین کار را می‌کنیم.

 سرمایه‌داری مطلوب دولت مبتنی‌بر واردات است

ما نیروهای انقلابی متخصصی داریم ولی بزرگ‌ترین مانع دولت‌ها و مجلس هستند که اجازه نمی‌دهند سیاست‌های خوداتکایی و استقلال‌خواهانه را انجام دهیم. به حرف‌های رهبری مبنی‌بر اقتصاد مقاومتی که چندین سال است بیان می‌کنند، اعتقادی ندارند و برعکس شرایطی به وجود می‌آورند تا ذهن افراد جامعه را این‌گونه بار بیاورند که دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و کسانی که بیکار و فقیرند تقصیر خودشان است و تقصیر دولت نیست. برخی کشور آلمان یا ژاپن یا کره را برای توسعه مثال می‌زنند در حالی که این کشورها سرمایه‌داری تولیدی را پیاده کرده‌اند، نه سرمایه‌داری وارداتی و نه اتکای صرف به خام‌فروشی.

 نباید به رزمندگان دفاع مقدس می‌گفتیم بروید به خانه‌هایتان

هر اتفاق منفی در کشورمان می‌افتد ربطی به آمریکایی‌ها ندارد، آنها حرف می‌زنند و تهدید می‌کنند. این طرف داخلی است که اقدامی نمی‌کند و اجازه می‌دهد آنها تهدید کنند. اگر به‌موقع عمل می‌کردیم الان یک اقتصاد مستقل داشتیم و کاری از آمریکایی‌ها بر نمی‌آمد. مقاومت در برابر تهاجم اقتصادی بسیار راحت‌تر از تهاجم نظامی است. البته با این مدیران امکان ندارد و احتیاج به دگردیسی داریم. ما باید کاری را می‌کردیم که بعد از جنگ جهانی دوم آلمان‌ها و ژاپنی‌ها انجام دادند. نباید به افرادی که در جنگ شرکت داشتند می‌گفتیم بروید خانه‌هایتان. این افراد تا شهادت پیش رفته و آماده فداکاری بودند. این چندصدهزار نفر آمادگی داشتند و باید در عرصه جنگ اقتصادی و تولید به کار گرفته می‌شدند. دولت اعلام کرد به خانه‌هایتان بروید چون ما به مسئولان تخصصی نیاز داریم. مدیران انقلابی، جهادی و درواقع کسانی باید سر کار بیایند که برای خودشان هیچ نمی‌خواهند. اینکه رهبری گفتند آتش به اختیار باشید، یعنی چه؟ یعنی به راس اطمینانی نیست .

 رسانه ملی حرف فقرا را منعکس کند

باید حرف مردم در رسانه زده شود. سرگرمی و لبخند که برای فقرا نان و آب نمی‌شود. رسانه ملی باید درد مردم فقیر را بگوید. لزومی ندارد هزینه کند برای مردم لالایی بخواند تا خواب‌شان برود. الان رسانه ملی اطلاعات به مردم نمی‌دهد و مردم احساس می‌کنند این رسانه از خودشان نیست.

 اقتصاد نیز یک علم ایدئولوژیک است

در ابتدای انقلاب تسویه اساتید را به‌معنای واقعی انجام ندادیم. همچنین اساتید را مجبور نکردیم طبق قانون اساسی عمل کنند. بسیاری از اساتید دانشگاه قانون اساسی را قبول ندارند. در جلسه‌ای که با برخی اساتید یکی از دانشگاه‌های کشور داشتیم، می‌گفتند ما قانون اساسی را قبول نداریم و باید به صدر اسلام رجوع کنیم. این وضعیت دانشگاه‌های ماست یعنی کل انقلاب را زیر سوال می‌برند. غربی‌ها می‌گویند اقتصاد، یک دقیق ریاضی و جهان‌روا است، در صورتی که اصلا این‌گونه نیست. اقتصاد یک دانش انسانی است و براساس ایدئولوژی کشورها در مقولات اقتصادی از آن استفاده می‌کنند. برنامه‌ریزی همه‌جا هست ولی در سرمایه‌داری به‌نفع سرمایه‌دارها، در سوسیالیسم به‌نفع دولت و در جمهوری اسلامی به‌نفع مستضعفان و به قول امام، کوخ‌نشینان است و نه به‌نفع ثروتمندان. برخی اساتید اهداف انقلاب را قبول ندارند و گاهی نکاتی را می‌گویند که انسان شرم می‌کند. باید پرسید چگونه در جمهوری اسلامی سرکار رفته‌اند و حقوق می‌گیرند. اساتید ما جوری حرف می‌زنند که هرکس با آنها مخالفت کند انگار بی‌سواد است. الگوی قانون اساسی ناشناس مانده است. نمی‌گذارند این مباحث در تلویزیون مطرح شود یا به چاپ برسد. وقتی این‌گونه شد دانشجوهایی پرورش می‌یابند و بعدا وزیر و مسئول می‌شوند که از سرمایه‌داری هیچ انتقادی ندارند و البته سرمایه‌داری را تبلیغ می‌کنند که خود آمریکایی‌ها هم قبول ندارند و آن را فقط برای ما گفته‌اند. هر کشوری که واقعا منافع ملی را بخواهد و بخواهد وابسته نباشد، می‌داند که محور اساسی اقتصاد تولید است. برای همین آمریکا که سرمایه‌داری‌ترین اقتصاد دنیاست، نمی‌گذارد کالای خارجی بیاید و تولید داخلی را ورشکست کند. نمی‌گذارد سود بالا در فعالیت‌های غیرتولیدی همه را به آن سمت بکشاند.

 غربی‌ها نمی‌خواهند کشوری مستقل باشد

کشورهای صنعتی بزرگ‌ترین جنایت‌ها را می‌کنند تا کشورها استقلال اقتصادی نداشته باشند. وقتی اینها مستقل شوند مواد اولیه برای کشورهای صنعتی نمی‌ماند و مجبور هستند با امکانات داخلی خود زندگی کنند که باعث می‌شود درآمدشان بسیار کاهش یابد. این کشورها نمی‌خواهند کسی مستقل شود. اقتصاددانان ما می‌گویند در آینده با کمک آنها پیشرفت می‌کنیم. کدام کشور با کمک آنها پیشرفت واقعی داشته است؟ کشورهای کره و ژاپن آینده‌ای ندارند، در شرایطی قرار گرفته‌اند که نوکری آمریکا را می‌کنند. البته آنها سرمایه‌داری براساس منافع ملی را اجرا کرده‌اند. سیاست‌های تعدیل اقتصادی را که اجرا نکرده‌اند ولی به ما می‌گویند چون نفت دارید همه‌چیز را وارد کنید. مسئولان داخلی نیز همین را می‌گویند. مسئولان قانون اساسی را اجرا نمی‌کنند.

 

منبع: فرهیختگان

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار