کد خبر: 875412
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۴
مهر و محبت به كودكان آينده آنان را مي‌سازد
زماني كه سخن از محبت به ميان مي‌آيد مفاهيم و تعاريف مختلفي در ذهن‌ها پديدار مي‌شود و هر شخص محبت را با توجه به حالات روحي و عاطفي خود تعريف مي‌كند
  مريم يوسفيان

زماني كه سخن از محبت به ميان مي‌آيد مفاهيم و تعاريف مختلفي در ذهن‌ها پديدار مي‌شود و هر شخص محبت را با توجه به حالات روحي و عاطفي خود تعريف مي‌كند. مي‌توان يك تعريف جامع و كلي از محبت را كه در بين افراد و حتي در بيشتر قوميت‌هاي مختلف و فرهنگ‌هاي ديگر مشترك است بدين گونه بيان كرد: «محبت به معناي علاقه و ميل دروني بدون چشمداشت است كه به موجب اين حس دروني فرد به نفع آن شخص از چيزي مي‌گذرد يا تمام سعي خود را براي فراهم آوردن امكانات و شرايطي جهت رفاه و آسايش شخص محبوب خود انجام مي‌دهد».
از بارزترين مثال‌ها مي‌توان به محبت و لطف الهي به انسان‌ها يا محبت پدر و مادر به فرزندان خود نام برد كه بدون كوچك‌ترين انتظاري محبت خود را با تمام وجود نثار مي‌كنند. تعريف ديگري كه در بين اقليت بسيار ناچيز رواج دارد بدين گونه است كه محبت تنها واكنشي است كه در اثر برخي فعل و انفعالات شيميايي كه در بدن اتفاق مي‌افتد و از آن با عنوان محبت، علاقه و حتي عشق نام برده مي‌شود و دليل ديگري براي توجيه و تعريف محبت نخواهد بود، ولي آيا زماني كه با ديدن بازي‌هاي شاد كودكان، اشتباهات لپي آنها در هنگام سخن گفتن يا شنيدن صداي دلنشين پرنده‌اي آوازه‌خوان از پشت پنجره اتاقمان لبخندي بر گوشه لبانمان نمايان مي‌شود در اثر فعل و انفعالات است يا همان حس ناب الهي و ميل پاك دروني است؟
جواب اين سؤال را مي‌توان با ذكر هزاران مثال ديگر كه هر روز و هر لحظه در اطرافمان اتفاق مي‌افتد پاسخ داد و مصداق آن چيزي نيست جز تعريف نخست. با توجه به آنچه گفته شد مي‌توان محبت را از نيازهاي اصلي و اساسي هر انسان و حتي تمامي جانداران اين كره خاكي نام برد. وقتي صحبت از محبت مي‌شود ناخودآگاه ذهن اكثريت قريب به اتفاق ما به سمت محبت والدين به فرزندان مي‌رود كه مهم‌ترين شكل محبت است و بايد در آن ملاحظات متعددي را در نظر گرفت و قطع آن آسيب‌هاي جبران ناپذيري براي فرزند و آينده او رقم خواهد زد.

   مصائب كوتولگي عاطفي
قطع يا محروميت از محبت مي‌تواند باعث بروز بسياري از بيماري‌هاي رواني همچون افسردگي، اضطراب و حتي كوتولگي عاطفي شود. كوتولگي عاطفي در نتيجه زندگي كودك در محيطي فاقد محبت به وجود مي‌آيد و زماني كه كودك از آن محيط خارج شده و به محيطي مناسب انتقال مي‌يابد سطح هورمون رشد كه از غده هيپوفيز قدامي در مغز ترشح مي‌يابد به سرعت به اندازه طبيعي خود باز مي‌گردد ولي اگر درمان به تعويق افتد اين كوتولگي هميشگي خواهد شد و فرد لطمه‌هاي جبران‌ناپذير روحي فراواني نيز خواهد خورد.
اگر از همان اوان كودكي والدين يا مراقب اصلي نياز به محبت را ناديده گرفته و كودك را در فقر محبتي قرار دهند حتي با وجود فراهم كردن بسياري از امكانات رفاهي، كودكان در آينده‌اي نه چندان دور لطمه‌هاي روحي خواهند ديد كه به شكل‌هاي مختلف نمايان خواهد شد، از جمله بسياري از اين كودكان در سنين بالاتر براي جبران كمبود محبت خود گرفتار افراد نامناسب شده و رويه‌اي پر خطر را در پيش خواهند گرفت. البته ممكن است به شكلي ديگر بسياري از آنها سراسر زندگي خود را به صورت يك دانشمند موفق، مدير موفق يا حتي يك كارمند كه تمام زندگي خود را در كار خلاصه مي‌كنند شوند ولي به دور از حس انسان‌دوستي، محبت و شفقت به همنوع و ساير موجودات زنده و بسياري از ارزش‌هاي انساني كه در نتيجه دريافت محبت از جهان خارج شكل مي‌گيرند. باز مي‌توان از نمونه‌هاي بارزي كه هر روز شاهد آن هستيم يا به طرقي در موردشان مي‌شنويم همانند كودك‌آزاري‌ها، كشتارها و حتي حيوان‌آزاري نام برد. همانگونه كه انسان براي ادامه بقا و زنده ماندن نياز به مواد غذايي و اكسيژن دارد به محبت كردن و مورد محبت واقع شدن نيز نياز دارد و اين يكي از نيازهاي طبيعي و اساسي و وجودي هر انساني است و اولين اشخاصي كه در رفع كردن اين نياز نقش تعيين‌كننده‌اي دارند، والدين يا مراقبت‌كننده اصلي هستند.
 
   معجزه محبت والدين به فرزندان
زماني كه پدر و مادر عشق و محبت خود را نثار فرزند و جسم و جان او را از اين نياز سيراب كنند به كودك آرامشي دروني هديه مي‌دهند و اين آرامش كودك را از بسياري از مشكلات و مصيبت‌ها حفظ خواهد كرد. اين آرامش بدون شك در سلامت اعصاب و روان كودك نقش بسزايي دارد. زماني كه اعصاب و روان كودك به واسطه محبت در فضاي سلامت پرورش يابد كودك از بسياري از بيماري‌هاي روحي و رواني، عقده‌ها و افراد بيمار جامعه در امان مي‌ماند و در دام هر گونه انحراف و فسادي نخواهد افتاد.
در بسياري از تحقيقات مشخص شده است برخي از مشكلات همانند افسردگي، اضطراب، تنش، بدبيني‌ها، لجاجت‌ها، خشونت‌ها، مردم‌گريزي‌ها و خيلي از فسادهاي اخلاقي معلول كم‌توجهي يا بي‌توجهي والدين در ارضاي محبت، اين نياز اساسي فرزندان بوده است. زماني كه والدين در ابراز محبت نتوانند موفق باشند كودك از خانه گريزان خواهد شد، حال چه به صورت عمل فرار از منزل و چه به صورت فكري و سپس به جامعه‌اي كه هنوز براي ورود به آن آمادگي پيدا نكرده‌اند پناه مي‌برند و زماني كه پاي صحبت‌هاي آنان مي‌نشينيم از دلايل عمده‌اي كه به زبان مي‌آورند نبود علاقه و محبت در خانه را علت اصلي ذكر مي‌كنند.
بدون شك محبت كردن فقط بوسيدن و نوازش كردن نيست، بلكه احترام گذاشتن به عقايد و نظرات و شخصيت كودك را نيز شامل مي‌شود. زماني كه به كودك احترام بگذاريم در واقع باعث شكل‌گيري شخصيتي با ثبات و استوار در وجود او خواهيم شد و به وي حس ارزشمندي را القا خواهيم كرد و همين امر كودك را از مسائل و مشكلاتي كه ذكر شد مصون نگاه مي‌دارد.
 
   محبت را مشروط نكنيد
محبت كردن به فرزند هرچند بسيار ضروري است اما نبايد به شكل گروكشي باشد. محبت را تبديل به وسيله‌اي براي كنترل رفتارهاي كودك نكنيم. والدين بايد محبت خود را به صورت نامشروط در اختيار كودك قرار دهند و زماني كه از كودك اشتباهي رخ داد براي تنبيه او مي‌توان از روش‌هاي صحيح اصلاح رفتار استفاده كرد.
به جاي القاي اين جمله كه چون اين اشتباه را كردي ديگر دوستت ندارم بايد به كودك فهماند كه با وجود اين خطايي كه از او سر زده والدين همچنان به كودك علاقه و محبت دارند و عشق و علاقه خود را از وي دريغ نخواهند كرد. كودك را بايد با زبان خود كودك توجيه كرد كه محبت والدين هميشگي خواهد بود و نيازي نيست حتماً براي به دست آوردن آن الزاماً هميشه پسر خوب يا دختر خوب باشد و در صورت اشتباهي جدا از تنبيهي كه والدين برايش در نظر مي‌گيرند محبت و علاقه آنان را بدون قيد و شرط دريافت خواهد كرد.
 
   براي كودك خود وقت بگذاريد
يكي از راه‌هاي مفيد براي نشان دادن محبت به كودك اين است زماني را براي بودن با او صرف كنيم و همگام با وي به بازي مشغول شويم و زماني هم براي گوش فرا دادن به سخنان و درددل‌هايش بگذاريم. با اين عمل كودك علاوه بر درك عميق محبت والدين نحوه ارتباط برقرار كردن و گفت وگوي دوطرفه را مي‌آموزد و از لحاظ اجتماعي نيز تقويت مي‌شود. والدين حين گذراندن وقت با كودك و همبازي شدن با او مي‌توانند با پذيرفتن نقش كودك و دادن نقش والد به كودك وارد دنياي خصوصي او شده و با اين عمل با طرز فكر كودك آشنا شوند و بعد از بازي و با توجه به شناختي كه از كودك خود به دست آورده‌اند در برخي از رفتارهاي خود اصلاحي در نظر بگيرند و نمونه‌هاي بهتري براي الگو بودن كودك خود باشند.
از جمله مسير‌هاي موفق در ايجاد ارتباط با كودك زماني است كه كودك از بزرگسالان در مورد شناخت هرچه بهتر جهان اطرافش سؤال مي‌پرسد. در اين زمان بايد براي آنها وقت كافي گذاشت و در حد توان فكري و درك آنها به سؤالاتشان پاسخ داد و برای كودك به خاطر پرسيدن سؤال‌هايش از آنها تشويقي در نظر گرفت تا باعث دلگرمي كودك به علاقه اطرافيان به خود باشد و اعتماد به خويشتن در آنها افزايش يابد. زمان‌هايي كه كودك مشغول بازي است با نگاه و لبخندي به كودك بفهمانيم كه هميشه و همه جا در كنارش هستيم و اگر مشكلي پيش بيايد به كمك وي خواهيم شتافت. زماني كه كودك متوجه اين نگاه‌ها شود به علاقه پنهان شده در آن پي خواهد برد و بدين گونه پيوند عاطفي ميان اعضاي خانواده قوي‌تر از پيش خواهد شد.
 
   ارتقاي هوش كودك با محبت كردن
از جمله آثار محبت به كودك افزايش بهره هوش هيجاني او است. زماني كه كودك در زمان مناسب و به اندازه كافي محبت از والدين دريافت كند سطح بهره هوش هيجاني او - كه بيشتر از آنكه موروثي باشد اكتسابي است- بالا مي‌رود. كودك تحت تاثير والدين و محيطي كه در آن زندگي مي‌كند پرورش مي‌يابد و مي‌تواند با استفاده از هوش هيجاني مهارت‌هايي همچون همدلي با ديگران و تشخيص درد و غم و اندوه اطرافيانش را به دست آورد و در ابراز همدردي و حمايت كردن از اطرافيان بسيار موفق خواهد بود.
زماني كه كودك از لحاظ روحي و رواني از محبت سيراب شود به آرامشي دروني دست خواهد يافت و بدين صورت مي‌تواند انرژي خود را صرف كشف دنياي اطرافش كند و در اين مسير استعدادها و توانمندي‌هاي خود را با كمك والدين كشف كند، اما زماني كه كودك از اين چشمه الهي يعني محبت كم بهره باشد بيشترين انرژي و زمان خود را معطوف به كسب محبت و سيراب كردن روح تشنه خود خواهد كرد و ديگر زماني براي كشف استعدادهايش باقي نمي‌ماند و تبديل به كودكي مضطرب خواهد شد كه هميشه به دنبال جلب نظر و توافق ديگران است.
لازم نيست درجهت كمك به كودك براي كشف استعدادهايش و خلاقيت لزوماً امكانات خاصي تهيه يا وسايلي را خريداري كنيم. مي‌توان به نحوي ساده نظير پخش موسيقي محبوب كودك و همراه شدن با او و گوش فرا دادن به آن به كودك دلگرمي و علاقه خود را به او انتقال داد. مي‌توان با تزريق عشق و علاقه خود به كودك او را در راه شناخت توانمندي‌هايش همراهي كرد.
 
   به كودكان خود مسئوليت بدهيد
اما نكته‌اي كه قابل ذكر است اينكه همه خانواده‌ها تك فرزند نيستند و داراي تعداد بيشتري كودك با سنين مختلف هستند و نمي‌توانند شيوه‌هاي ابراز محبت را روي تك تك فرزندان خود اعمال كنند و منتظر نتيجه آن بمانند زيرا اين اقدام در عمل امكان پذیر نيست. چنين خانواده‌هايي وقت كافي براي رسيدگي به تمامي نياز‌هاي فرزندانشان ندارند در اين صورت چه بايد كرد. بهترين اقدام، سپردن مسئوليت به كودكان البته با توجه به توان آنها و سپردن برخي كارها همانند مراقبت از خواهران و برادران كوچك‌تر به آنهاست. كودكان از احساسات پاك و قوي برخوردار هستند و بسيار سريع‌تر از آنچه تصور مي‌شود مي‌توانند اعتماد و علاقه و محبت پنهان شده در پشت اين مسئوليت‌ها را درك كنند و با جان و دل و با اشتياقي بيشتر در اين مسير قدم برخواهند داشت. به خاطر داشته باشيد در انجام وظايف محول شده به كودك همراهي‌شان كنيد و در صورت شكست تا جاي امكان از تنبيه چشم‌پوشي كرده و با مهرباني و لبخند به آنها بار ديگر فرصت جبران بدهيد تا بتوانند شانسي مجدد براي موفقيت را تجربه كنند. فراموش نكنيم مهر و محبت امروز ما به كودكان آينده‌اي روشن‌تر را براي آنان رقم خواهد زد.


نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر