
سعيد احمديان
پس از حسين هدايتي، بابك زنجانـــي، مهآفريد خسروي و...، حالا حميدرضا جهانيان، مالك جديد باشگاه نفت طلاييه جديدترين ثروتمند و سرمايهگذاري است كه با خريدن امتياز نفت تهران وارد فوتبال شده است؛ سرمايهگذاراني كه شائبههاي زيادي درباره حضورشان در فوتبال وجود دارد و براي برخي از آنها فوتبال سرانجام خوشي نداشته و خيلي از اين ثروتمندان به واسطه فعاليتهاي اقتصاديشان در حال حاضر پشت ميلههاي زندان هستند يا اعدام شدهاند و البته باشگاهشان را هم با مشكلات زيادي روبهرو كردهاند. به بهانه ورود مالك جديد نفت، در گفتوگويي با اميررضا واعظ آشتياني، مديرعامل اسبق باشگاه استقلال، به آسيبشناسي ورود چنين افرادي به فوتبال پرداختهايم.
جناب واعظ آشتياني! ميخواهيم درباره ورود شائبهبرانگيز برخي سرمايهگذاران به فوتبال صحبت كنيم، چرا برخي سرمايهشان را با خريد امتياز باشگاه، وارد اين عرصه ميكنند؟من خودم باورم اين است كه سرمايهگذاري در فوتبال ايران توجيه اقتصادي ندارد و اين واقعيتي است. اگر فردي ميخواهد در ورزش و در فوتبال سرمايهگذاري كند و به دنبال سود باشد، اين يك فكر بيهوده و اشتباهي است. با اين حال اگر كسي آمده و علاقهمند است كه با ورود به اين عرصه كمك به ورزش بكند، اين جاي قدرداني دارد ولي به شرط اينكه افرادي كه ميآيند و سرمايهگذاري ميكنند، مطالعه دقيق داشته باشند، بهگونهاي نباشد كه يك فرد مدتي را در فوتبال يا هر رشته ديگر تيمداري كند و در ادامه به دليل معضلات مالي و مسائل ديگر، كار را رها كند. اين خودش صدمه اقتصادي هم به سرمايهگذار ميزند و هم بدبيني را براي كساني كه ميخواهند در آينده سرمايهگذاري كنند به وجود ميآورد. اينكه برخي از اين افراد به چه نيتي وارد فوتبال ميشوند، به خود آنها برميگردد و ما نميتوانيم راجع به افراد پيشداوري بكنيم كه اينها به نيت جاهطلبي و شهرت و احياناً خداي نكرده پولشويي و از روي ناآگاهي وارد فوتبال ميشوند.
يعني به عقيده شما موفق نشدن اين افراد در فوتبال به حضور هيجاني و بدون مطالعهشان برميگردد؟ اما اين ورود و سپس پا پس كشيدن اين سرمايهگذاران مشكلات جدي براي فوتبال به وجود آورده و نمونه آن تيمهايي مانند داماش و راهآهن است كه مالكشان در برههاي از زمان مهآفريد خسروي و بابك زنجاني بودند، اما پس از مشكلاتي كه براي اين افراد به وجود آمد، وضعيت سختي دارند!من تصورم اين است عمده افراد سرمايهگذاري كه به فوتبال ورود ميكنند، مطالعه دقيقي از باشگاهداري ندارند و صرفاً از فردي يا گروهي محدود مشاوره ميگيرند و آن مشاورهها هم درست از آب درنميآيد. اينها به اين نتيجه رسيده بودند كه از كنار فوتبال نميتوانند درآمد داشته باشند، اما درباره اينكه چه انگيزه و چه موضوعاتي را در فوتبال دنبال ميكردند، نميتوان به صراحت گفت. يك وقت هست به دنبال شهرتطلبي و جاهطلبي و چنين مسائلي هستند و يك وقت هم هست كه احياناً بحث پولشويي مطرح ميشود. البته با سازوكارهايي كه در اقتصاد كشور وجود دارد، ميتوان از ورود افراد به قصد پولشويي در فوتبال جلوگيري كرد. هر چند اين اتفاق ناگوار را نميشود انكار كرد و هست.
يعني با توجه به سازوكاري كه هست، امكان پولشويي در فوتبال منتفي است؟پولشويي به صورت درصد كمي در فوتبال است، اما نظام اقتصادي كشور آرامآرام به سمتوسويي ميرود كه از اين اتفاق در عرصههاي مختلف جلوگيري كند. البته نميشود گفت به صورت مطلق پولشويي حذف ميشود. در عين حال باورم اين است كه به دليل اينكه مديران حرفهاي و تفكر حرفهاي نداريم، اين مديران راه درآمدزايي را بلد نيستند و از طرف ديگر با توجه به سياستهايي در اقتصاد كلان كشور براي حمايت سرمايهگذاري كلان در ورزش نداريم، برداشت و تحليل اين است ورود سرمايهگذاران به فوتبال هيچگونه توجيه اقتصادي ندارد.
با چنين شرايطي چرا پس يك سرمايهگذار با علم به اينكه درآمدي نميتواند داشته باشد وارد فوتبال ميشود؟ نداشتن مديران كاربلد در اين عرصه از ديگر چالشهاي سرمايهگذاري در فوتبال است چون افرادي كه به عنوان سرمايهگذار وارد فوتبال ميشوند كمترين آگاهيها را نسبت به اقتصاد پيرامون ورزش و موضوع مديريت ورزشي دارند و نگاه حرفهاي در برنامههايشان براي حضور در فوتبال ديده نميشود. متأسفانه اين يك چالش جدي است، سرمايهگذاري كه به فوتبال ورود پيدا ميكند، تصور ميكند هر مديري كه چند وقت در ورزش بوده، ميتواند همه مشكلات اقتصادي باشگاه را حل كند.
اما شائبههايي از جمله استفاده از رانت يا معافيت مالياتي و پولشويي درباره برخي از اين سرمايهگذاريها مطرح است!معافيتهاي مالياتي را قانون تعيين ميكند. درباره گرفتن رانت اين را مسئولاني كه سرمايهگذاران ميخواهند از رانتشان استفاده كنند، بايد مراقب باشند و اجازه سوءاستفاده ندهند. رانت متري ندارد كه جلوي آن را بگيريد كه فرد در اين زمينه چقدر رانت استفاده كرده است و با توجه به اينكه متر و معياري ندارد، هرگونه رانتي ميتواند در فوتبال اتفاق بيفتد. وقتي ساختار اقتصادي كشور مشخص باشد و قانون به درستي اجرا شود، قطعاً نه رانتخوري وجود خواهد داشت و نه امكان پولشويي وجود دارد و اتفاقات اينچنيني را شاهد نخواهيم بود.
آيا نبايد براي جلوگيري از مشكلات احتمالي از سرمايهگذار تضمينهاي لازم گرفته شود؟ به طوري كه بعد از يك مدت منصرف نشود و مشكلاتي براي باشگاهها به وجود نياورد. زماني هست كه فرد ميخواهد از تسهيلات دولت يا بستههاي حمايتي دولت در ورزش استفاده كند. در چنين شرايطي دولت بايد راهكارهايي در قالب گرفتن تعهد يا مسائل ديگر را براي جلوگيري از انحراف سرمايهگذاري در ورزش توسط سرمايهگذار وضع كند، اما وقتي يك سرمايهگذار بدون كمك دولت و با سرمايه خودش وارد ورزش ميشود، دليلي ندارد كه تضمين يا تعهدي از وي گرفته شود. در هر صورت شرايط بايد بهگونهاي باشد كه فرد يا افرادي كه ميخواهند سرمايهگذاري كنند، از مطالعات و مشاورههاي لازم بهره برده باشند و بدانند امروز كه پا به اين عرصه ميگذارند، توقع سوددهي و درآمد نبايد داشته باشند، بلكه بايد تنها هزينه كنند. اگر باور به هزينه كردن دارند، كسي نميتواند جلوي آنها را بگيرد. نكته مهمتر اينكه نگاه بدبينانه مطلق را نسبت به سرمايهگذاراني كه وارد فوتبال ميشوند، نداشته باشيم. شايد فردي علاقهمند باشد و پول هنگفتي را در فوتبال هزينه كند، هر چند به ندرت چنين افرادي پيدا ميشوند.
نقش رسيدن به شهرت را هم البته در ورود چنين افرادي نبايد ناديده گرفت. قطعاً، بودهاند افراد يا گروههايي كه مبالغ زيادي را هزينه كردهاند كه مشهور شوند و از كنار شهرتشان از رانت بهره ببرند و اين بعيد نيست. به هر جهت در تمام دنيا ورزش و تبليغات مربوط به ورزش از موقعيت ممتازي در بين جوامع و مردم جهان به لحاظ كسب شهرت برخوردار است. به جرئت ميتوان گفت كه ورزش امروز از عالم سياست نيز پرطمطراقتر و پررنگتر است. برخيها ثروت زيادي دارند ولي علاقهمند هستند كه در كنار ثروت زياد به شهرت هم برسند و به همين خاطر حاضرند مبلغي را تحت عنوان باشگاهداري و... هزينه كنند و به يك شهرتي برسند. با اين حال كاش اين سرمايهگذاري حتي به قصد شهرت هم اگر هست، تداوم داشته باشد. آمدن و رفتنهاي مقطعي بدبيني و اثر منفي براي سرمايهگذاران آتي خواهد داشت.
براي ورود يك سرمايهگذار كسي كه كمك حال فوتبال بايد باشد، فدراسيون فوتبال و دولت چه زمينهاي را بايد آماده كنند تا اين فرد بدون دغدغه سرمايهاش را وارد فوتبال كند؟فدراسيونهاي ورزشي از جمله فوتبال بايد تعريفي براي كساني كه ميخواهند باشگاهداري كنند، داشته باشد. به صرف اينكه كسي بيايد امتياز يك باشگاه را بخرد و در ليگ برتر بماند، اين منطق ندارد. بنيه و توان مالي اين افراد، امكانات سختافزاري و نرمافزاري باشگاه مورد بررسي قرار بگيرد و در عين حال چون شخصيت حقوقي يك باشگاه را ميخرد، بايد اين شخصيت حقوقي ارزيابي مالي شود كه آيا شركتي كه ميخواهد باشگاهداري كند، تراز مالي آن مثبت بوده، ديون آن چگونه است و... اينها مسائلي هستند كه فدراسيونها بايد برنامه و آييننامهاي براي آن داشته باشند. متأسفانه ميبينيد كه يك كارخانهاي ميآيد تيمي ورزشي را در ليگ برتر راهاندازي ميكند و فدراسيونها به راحتي ميپذيرند و هيچ متر و معيار و مقرراتي كه براي آن تعيين كنند، وجود ندارد. مشكلات مالي يك طرف، وجود نداشتن مقررات و نظارت نداشتن طرف ديگر، دست به دست هم ميدهد، سرمايهگذاران وارد ورزش شوند و حضور برخي از آنها مشكلاتي را براي ورزش به وجود بياورد.