علي علوي
سه استاد سينماي ايران در روزهاي اخير درسي فراموش نشدني به مردم دادند - براي کساني که اهل فراموشي نيستند - تا بازيگران و پيشکسوتان سينما را براي بازيها و هنرنماييهايشان در صحنه تئاتر و روي پرده سينما دوست بدارند و احترام کنند، نه در عالم سياست و سياسيبازي و براي پيش بردن اهداف انتخاباتي و مقاصدي شبيه به اين.
استاد جمشيد مشايخي هفته پيش در جشن انجمن منتقدان از اينکه «با اين همه بازيگر خوب، همه تصاوير و دوربينها روي يک بازيگر (استاد عزتالله انتظامي) زوم شده است»، گله کرد و ناگهان حرفي را زد که بهرغم آنکه به نظر ميرسيد، به زودي در يک برنامه ديگر آن را اصلاح يا تکذيب کند، چنين نشد و حتي در يک گفتوگوي ديگر تأکيد کرد که «جمشيد دروغ نميگويد و پاي حرفش ايستاده است» و باز اصرار کرد که بايد همه به اين حقيقت توجه کنند که نبايد با اين همه استاد بازيگري در کشور فقط يک نفر طرف توجه رسانهها باشد و او را - که «براي شهبانو تمبک ميزد» - برجسته کنند.
استاد مشايخي چندي پيش نيز پس از مشخص شدن نتيجه کارزار انتخاباتي در كنار روحاني ايستاد و گفت: «اگر روحاني رأي نميآورد از کشور مهاجرت ميکردم.»
اما استاد ديگر علي نصيريان که بهحق همچون استاد مشايخي شاهکارهاي بيشماري از خود در سينماي ايران از جمله در سريال هزاردستان بهجا گذاشته است، در مراسم جشن تجليل هنرمندان از قاليباف - رقيب روحاني در انتخابات که اگر رأي ميآورد، استاد مشايخي از ايران مهاجرت ميکرد- گفت: «در همه عمر 60 ساله هنريام، شهرداري هنرپرور و فرهنگپرور مانند دکتر قاليباف نديدهام.»
هنوز استاد مشايخي فرصت نکردهاند که واکنشي به اين احساس استاد نصيريان نشان دهند و شايد چنين تصميمي هم نداشته باشند، اما واضح است که قاليباف و روحاني براي هر دو اين اساتيد محترم سينما و تئاتر در يک جايگاه قرار ندارند.
اما استاد انتظامي که استاد مشايخي درباره او ميگويند: «زماني مقابل شهبانو (فرح) تمبک ميزد»، در دوره احمدينژاد، در مراسمي با حضور او حاضر شد و هرچند دربارهاش گفتند که «کلاه سر او گذاشتند»، اما خود او هيچگاه چنين چيزي نگفت و مثل استادان آواز از احمدينژاد ابراز برائت نکرد. او علاوه بر شهبانو و احمدينژاد رابطه خوبي هم با دولت روحاني دارد و اگرچه به خاطر کسالت و کهولت سن، در مراسمات خاصي که دولت هنرمندان را براي رأيآوري و جلب محبوبيت به دام مياندازد، شرکت نکرده، اما رأي و احساس او قابل پيشبيني است.
مردم ايران هيچکدام از اين اساتيد سينما را نميتوانند به خاطر ديدگاه سياسيشان کنار بگذارند يا کمتر دوست داشته باشند. هر سه مانند سه ستاره درخشان به ويژه وقتي در اثر ماندگار هزاردستان کنار هم قرار ميگيرند، ميدرخشند و قابل تفکيک و تقسيم نيستند. بسياري از مردم اين درس را گرفتند كه سياستمداران بايد به کار سياست باشند و هنرمندان به کار هنر و زينپس هنرمندان به دعوت در بزنگاههاي انتخاباتي و مراسمات تجليل و ترحيم سياستمداران «نه» بگويند تا هم در قلب ملت جاويدان بمانند و هم سياستمداران را به تکلف نيندازند، آنچنانکه روحاني وقتي استاد مشايخي گفت ميخواسته از کشور مهاجرت کند، لبخند رضايتآميزي زد و گفت: استاد چيزي گفتند که مسئوليت کار را براي من مشکلتر کردند. هرچند احتمالاً مشاور هنري رئيسجمهور به او گفته باشد: «نترس! استاد به اين راحتي و در اين سن و سال از کشور نميروند، مواظب باش چيزي نگويي که دو استاد ديگر را برنجاني!»