شيوا نوروزي
گرفتن حقپخش در فوتبال ما داستاني تكراري و بيسرانجام است كه سالهاست در مورد آن بحث و گمانه زني ميشود، اما در نهايت صداوسيما حق ميلياردي فوتبال را پرداخت نميكند تا مشكلات به قوت خود باقيبمانند. به واسطه چرخه معيوب فوتبال ايران سالانه ميلياردها تومان پول هزينه ميشود، هزينهاي كه عايدي براي ورزش و كشور متناسب با هزينه آن ندارد. با اين حال روز به روز بردستمزدها افزوده ميشود و خرج تيمها بالا ميرود، بدون آنكه تغييري در سطح كيفي بازيها شاهد باشيم. تنها موردي كه ميتواند باشگاههاي فوتبال را از وابستگي محض به بودجه دولتي راحت كند پرداخت به موقع حق پخش تلويزيوني است، حقي كه باشگاهها براي رسيدن به آن تلاش ميكنند، ولي تاكنون به اين هدف نرسيدهاند.
معمولاً شروع فصل جديد ليگ برتر داغ دل فوتباليها و مديران آن را تازه ميكند. با اينكه همه ميدانيم تيمهاي حاضر در اين رقابتها چه بدهيهاي سنگيني را به دوش ميكشند و همينطور ميدانيم كه تا سالهاي سال اين بدهيها تسويه نخواهند شد. به همين خاطر است كه باشگاهها واريز حق پخش تلويزيوني را تنها راه نجات خود ميدانند، راهي كه به شدت ناهموار است و بعيد به نظر ميرسد هشدارها و مصاحبههاي تهديدآميز آقايان تغييري در موضع صداوسيما به وجود بيايد. درست است كه تيمها بهرغم همه بدهيها و طلبكارانشان اولين بازيشان در ليگ هفدهم را انجام دادهاند و سازمان ليگ هم طبق معمول هميشه بيخيال بدهيها شدهباشد، اما بدون شك كنفدراسيون فوتبال آسيا به اين سادگيها قيد قوانين خود را نميزند و در آيندهاي نزديك بدهيهاي سنگين كار دست تيمهاي فوتبالمان خواهد داد.
حرفهايگري در مستطيل سبز تنها به بالا بردن ارقام قراردادها و برگزاري اردوهاي خارجي نيست، قدم گذاشتن در دنياي حرفهاي مستلزم رعايت قوانين و اجراي تمام و كمال آن است. امروزه ليگهاي معتبر خارجي سالانه مبالغ هنگفتي بابت حق پخش تلويزيوني به جيب ميزنند و همين مبالغ يكي از اصليترين منابع درآمدي باشگاههاي مشهور دنيا به حساب ميآيد. همانطور كه صداوسيما براي پخش زنده ليگهاي اروپايي و بازيهاي خارجي مجبور به پرداخت هزينه است، قاعدتاً بايد براي پخش ليگهاي فوتبال داخلي نيز خود را ملزم به پرداخت مبلغ توافق شده بداند. با اين حال همه مسائل مطرح شده تاكنون در حد حرف و گمانهزني باقيمانده تا رئيس فدراسيون فوتبال رسماً از مشكلات ايجاد شده براي تيمهاي ايراني خبر دهد. ايافسي اخيراً براي باشگاههاي كشورمان كه بدهيهاي سنگين دارند و طلبكاران زياد آنها مجبور به شكايت به مراجع بينالمللي هستند، ضربالاجلي تعيين كرده (پايان ژانويه) تا هرچه زودتر تكليف بدهيهاي خود را روشن كنند. با توجه به بدهي 110ميلياردي پرسپوليس، 70 ميلياردي استقلال و بدهيهاي ميلياردي ساير باشگاهها قطعاً تسويه حساب با طلبكاران تا مهلت مقرر بعيد است.
مگر آنكه اتفاقي ديگري رخ دهد مثلاً حق پخش به باشگاهها تزريق شود. جالبتر اينكه حق پخش نه تنها پرداخت نميشود، بلكه رقم اعلام شده (23 ميليارد) بدون شك فاصله زيادي با رقم واقعي حق پخش فوتبال دارد. وقتي تنها دو باشگاه پرسپوليس و استقلال در يك فصل براي خريد بازيكن نزديك به 20 ميليارد هزينه ميكنند، چطور حق كل ليگ برتر با 16 تيم 23 ميليارد است؟! اين حق سالهاست كه پرداخت نميشود و در طي اين مدت بعضاً تلاشهايي براي به سرانجام رسيدن قضيه انجام شده، اما سرانجامي نداشته است. اگر تا پيش از اين فقط و فقط به تزريق اين پول به بدنه فوتبال باشگاهي تأكيد ميشد، حالا با درنظر گرفتن اوضاع نابسامان باشگاههاي پرطرفدار و تهديد جدي ايافسي بر پرداخت حقپخش براي خروج از بحران اصرار ميشود. در حالي كه كشورهاي ديگر از طريق حقپخش سطح فوتبال خود را تا حد زيادي ارتقا دادهاند، اما اينجا كماكان بر سر گرفتن آن جنگ و جدل برقرار است. مسلم است كه نهادهاي بين المللي چون ايافسي و فيفا قوانين خود را براساس اصول و موعد تعيين شده اجرا ميكنند و شك نداشته باشيد كه در صورت بيتوجهي به ضربالعجل آسيايي باشگاههاي استقلال، پرسپوليس، تراكتورسازي و حتي ساير باشگاهها با محروميتهايي سنگين نقرهداغ خواهند شد كه در آن صورت خلأ حقپخش بيش از پيش احساس خواهد شد. گر چه صدا و سيما نيز دلايل خاص خود را در خصوص پرداخت نكردن حق پخش دارد.