نویسنده: دكتر يدالله جواني
روز 29 ارديبهشت، روز خلق حماسهاي ديگر از سوي ايرانيان با حضور در پاي صندوقهاي رأي در پيش است. به طور قطع ايرانيان با هر نوع گرايش و سليقهاي براي حفظ استقلال و عزت ملي، براي حفظ منافع ملي و تأمين امنيت كشور، براي نمايش وحدت ملي و پيوند با نظام اسلامي و ولايت، با حضور در صحنه انتخابات، به كانديداي مورد نظر خود رأي خواهند داد. اصل حضور در انتخابات و رقم خوردن مشاركت حداكثري، سياست ثابت نظام و رهبري آن بوده و اين اصل تحت هيچ شرايطي در نظام مردمسالاري ديني تغيير نكرده و نخواهد كرد.
اما در اين ميان و در كنار اصل مشاركت و حضور در انتخابات كه داراي ارزش ذاتي است، موضوع مهم كيفيت انتخاب است. كيفيت انتخاب به اين معنا كه در روز 29 ارديبهشت، رأي خود را به نام چه كسي براي تصدي پست رياست جمهوري و به نام چه كساني براي شوراها به صندوق بيندازيم؟
شركت در انتخابات يك حق و عملي در راستاي انجام يك تكليف ديني است. تكليف در انتخابات، به درست انتخاب كردن ضمن شركت در آن و رأي دادن است. صرف رأي دادن به هر شكل، موجب اداي تكليف نميشود. بايد براي رأي دادن به افراد، انسان مكلف به حجت برسد. اين موضوع از اين جهت مهم است كه مردم با رأي خود در انتخابات رياست جمهوري، رياست قوه مجريه را به يك نفر به مدت چهار سال واگذار مينمايند. در اينجا از منظر دين و عقل بايد ديد چه كسي واجد شرايط براي واگذاري اين مسئوليت است. انتخاب افراد را نبايد سرسري گرفت و از روي هيجان، احساس و عواطف انجام داد. فرد منتخب به عنوان رئيسجمهور، نقش مهمي در حل مشكلات و پيشرفت كشور يا توليد مشكلات و عقب نگه داشتن كشور ميتواند داشته باشد.
بنابراين هر چه در انتخاب دقت بيشتري صورت گيرد و ملاكها و معيارهاي درست و منطقي براي انتخاب مدنظر باشد، منتخب ملت از بهترينها خواهد بود. در واگذاري مسئوليتها به افراد از طريق انتخابات از منظر اسلام، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اسلام مديريت در جامعه اسلامي را حق هر كسي نميداند. بر همين اساس ما هم نميتوانيم از منظر دين و اسلام به هر كسي رأي بدهيم. ما بايد با رأي خود كساني را برگزينيم كه از كشور مشكلگشايي بكنند. انقلاب اسلامي دستاوردهاي شگرف و خيرهكنندهاي داشته، لكن امروز مشكلات قابل توجهي در كشور و جامعه اسلامي وجود دارد. ريشه بسياري از مشكلات كنوني كشور، ريشه در ناكارآمدي و نادرستي مديريتها دارد. ريشه بسياري از اين مشكلات، ريشه در سبكهاي مديريتي و نوع نگاه به مسائل و راهحلها دارد.
داشتن علم، دانش، برخورداري از مهارت و تجربه و پايبندي به اخلاق، از شروط سهگانه ضروري و لازم براي يك مديريت موفق است. از روايات معصومين عليهمالاسلام و آيات الهي، اين چنين استفاده ميشود كه نه تنها اين شروط براي توفيق در مديريت لازم است، بلكه اساساً مديريت حق كساني است كه از اين شروط برخوردار هستند. تأمل در اين روايت، براي پاسخ به سؤالي كه در صدر اين يادداشت آمد، بسيار ضروري است. پيامبر اكرم (ص) ميفرمايند: « من تقدم علی المسلمین و هو یری ان فیهم من هو افضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین» كسي كه بر مسلمين پيشي گيرد، در حالي كه ميبيند در ميان مسلمانان كسي شايستهتر و با فضيلتتر از او وجود دارد، به تحقيق به خدا و پيامبر او و مردم مسلمان خيانت كرده است. اين روايت، از يك طرف براي كساني است كه ميخواهند خود را در معرض انتخاب مردم براي تصدي مسئوليتها قرار دهند و از طرف ديگر براي كساني است كه ميخواهند از ميان نامزدها و كانديداها انتخاب نمايند. تأمل در روايت نشان ميدهد كه بايد براي رأي دادن به افراد دقت كرد و با رسيدن به حجت و دليل قانعكننده رأي دهيم.
پايبندي به اخلاق اسلامي، يكي از شروط سهگانه براي موفقيت در امر مديريت و برخوردار بودن از حق مديريت است. به طور قطع انتخاب افرادي كه در كنار دانش و تخصص و تجربه، از اخلاق اسلامي به صورت ملكه شده برخوردارند، يعني انتخاب اصلحي كه ميتواند رضاي خداوند را در برداشته باشد و از كشور گرهگشايي كرده و حركت انقلاب را براي رسيدن به آرمانهايش سرعت بخشد. بنابراين براي انتخاب بايد روي معيار اخلاقي توجه خاص داشت. معيار اخلاقي به اين معنا كه، به فردي رأي دهيم كه از بايستههاي اخلاقي برخوردار و از نبايسته اخلاقي به دور باشند. كانديداي برخوردار از بايستههاي اخلاقي،كسي است كه از ويژگيهايي چون شرح صدر، مقام معنوي، روحيه انقلابي، ولايتمداري، استكبارستيزي، عدالتگستري، مظلومپناهي، راستگويي، نقدپذيري، تواضع و فروتني، پرحوصلگي، تكريم انسانها، رفتار پدرانه، انصاف، مردمداري، شكوه و وقار، نفوذناپذيري در برابر دشمن و دنياگرايان برخوردار باشد.
كانديداي به دور از نبايستههاي اخلاقي، كسي است كه در آن ويژگيهايي چون: بيعدالتي، بيانصافي، بيحيايي، عجب و غرور، دنياگرايي و اشرافيگري، قدرتطلبي، عافيتطلبي، حسادت، دروغگويي، قبيلهگرايي، نفسپرستي و خود برترپنداري در آن نباشد.
اگر با اين معيارها و ملاكها دست به انتخاب زديم، به طور قطع پشيمان نخواهيم شد. براي دستيابي به مصداق يا بايد اهل شناخت باشيم و يا از طريق تحقيق و رجوع به افراد مورد اطمينان از متدينين به آن فرد اصلح برسيم. در زمان كنوني يكي از راههاي رسيدن به تشخيص، نگاه به رفتار دشمنان شناخته شده در انتخابات است. با نيمنگاهي به صحنه انتخابات و رصد رفتار دشمنان انقلاب، نظام و كشور، ميتوان دريافت كه دشمنان چگونه در تلاش هستند چه كساني رأي بياورند و چه كساني رأي نياورند. به طور قطع اين ترجيح دشمن از سر خيرخواهي براي ملت ما نيست.