نويسنده: نعمان رحيمي
انفجار صبح سهشنبه چهارم آوريل در شهر خان شيخون واقع در استان ادلب سوريه روايت ديگري از حمله شيميايي به غيرنظاميان در اين کشور را رقم زده است. مخالفان مسلح که اين منطقه را در کنترل خود دارند بيمعطلي دست به کار شدند و با ارسال عکسها و فيلمهاي ويدئويي در شبکههاي مجازي، هياهويي به راه انداختهاند تا دولت و ارتش سوريه را متهم به يک حمله شيميايي به اين شهر کنند؛ حملهاي که در ابتدا گفته ميشد 58 کشته از جمله 11 کودک داشته، اما بعد آمار کشتهها بيشتر شد و حتي به بيش از 100 نفر هم رسيد. اين هياهوي تبليغاتي کار خود را کرد به نحوي که روز دوم از کنفرانس اهداکنندگان به سوريه در شهر بروکسل تحت سايه اين حمله برگزار شد و سه کشور امريکا، بريتانيا و فرانسه هم با درخواست نشست اضطراري شوراي امنيت سازمان ملل، پيشنويس قطعنامهاي براي محکوميت اين حمله ادعايي و اقدامات لازم تنظيم کردند تا به رأي ديگر اعضاي شوراي امنيت برسانند. به اين ترتيب، هم آن کنفرانس بروکسل، هم موضعگيري غربيها و به خصوص مستأجران جديد کاخ سفيد و هم مکالمه تلفني ولاديمير پوتين و رجب طيب اردوغان، رؤساي جمهور روسيه و ترکيه، بر خان شيخون و وقايع آن چرخيده تا روايت تکراري گذشته از حملات شيميايي با اهداف سياسي جديدي بر سر زبانها بيفتد.
تجربه اين چند سال از جنگ سوريه نشان داده که اصل مسئله حملات شيميايي بيشتر موضوعي سياسي بوده تا يک واقعيت قابل توجه جنگي با پيامدهاي سنگين اخلاقي و انساني. در واقع، اتهام حملات شيميايي عليه دولت سوريه در اين سالها بيشتر براي تحت تأثير گذاشتن نشست يا کنفرانسي به خصوص در سطح بينالمللي مثل همين کنفرانس بروکسل بر سر زبانها افتاده تا آن نشست و کنفرانسها خود به خود مبدل به ابزار سياسي عليه نظام سوريه بشود. حالا هم تکرار اين روايت با کنفرانس بروکسل و خان شيخون ديده شد تا سخنان افرادي مثل فدريکا موگريني، رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا و آنتونيو گوترش، دبيرکل سازمان ملل، تحت تأثير اين روايت باشد. علاوه بر اين، هياهوي مخالفان در شرايط فعلي اهداف جديدي را دنبال ميکند که مربوط ميشود به سياست دولت جديد امريکا نسبت به پرونده سوريه. سخنان پنجشنبه گذشته نيکي هيلي، سفير امريکا در سازمان ملل، نشان از يک چرخش آشکار و مهم در سياست امريکا داشت، چراکه او در جمع خبرنگاران گفت که نه برکناري بشار اسد از اولويتهاي امريکاست و نه اينکه امريکا حاضر به برکناري او از قدرت به هر قيمتي است. اين موضع جديد امريکا براي مخالفان سوري و حاميان منطقهاي و حتي اروپايي آنها آنقدر ناخوشايند بوده که بايد با اتفاق جديدي تغييري در آن ايجاد شود و کاري کرد که امريکا دوباره به موضع قبلي خود باز ميگردد. به نظر ميرسد يک وجه قابل توجه از هياهوي مخالفان بر سر حمله به اصطلاح شيميايي ارتش سوريه به خان شيخون در اين جهت بوده و البته واکنشهاي دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريکا و رکس تيلرسون، وزير خارجه اين كشور و همراهي با کشورهاي بريتانيا و فرانسه براي ارائه پيشنويس قطعنامه به شوراي امنيت، همگي دلالت بر موفقيت نسبي مخالفان دارد.
با اين وجود، ترامپ و تيلرسون با آنکه از الفاظ تندي عليه بشار اسد و نظام سوريه استفاده کردهاند، اما حاضر نشدهاند مثل باراک اوباما در چهار سال قبل، خط قرمزي عليه رئيسجمهور و نظام سوريه بکشند و حتي کوچکترين اشارهاي به اقدام عملي نکردند. کاخ سفيد به اين نحو و با يک مانور سياسي سعي کرده تا موضع اعلامي از سوي سفير خود در سازمان ملل را حفظ کند در عين اينکه به دليل هياهوي تبليغاتي فعلي لحن تندي را عليه سوريه به کار گرفته است. از سوي ديگر، روسيه به دليل اشراف بر تحرکات نظامي منطقه حالا دستي پر براي توضيح ماجرا دارد تا به مخالفان و حاميان خارجي آنها اجازه ندهد با سوءاستفاده تبليغاتي از خان شيخون شرايط موجود را به نفع خود تغيير بدهند و در عمل جريان آستانه از آتشبس عمومي تا مذاکرات صلح را به ناکامي بکشانند. ايگور کوناشنکوف، سخنگوي وزارت دفاع روسيه، با ارائه اطلاعات نظامي مستند نشان داده که حمله نيروي هوايي سوريه به انبارهاي مهمات مخالفان در خان شيخون باعث انفجار مواد سمي موجود در اين انبارها شده نه اينکه حمله شيميايي توسط اين نيرو انجام شده باشد. روسيه ميتواند با اين اطلاعات «مستند و کاربردي» در شوراي امنيت سازمان ملل اصل وقوع حمله شيميايي را زير سؤال ببرد تا از يکسو واقعيت انبارهاي شيميايي مخالفان در خان شيخون و انفجار آنها معلوم شود و از سوي ديگر، روايت حملات شيميايي در سوريه مثل گذشته با مخدوش کردن واقعيت تکرار نشود.