کارشناس و پیشکسوت هندبال با حضور در ایسنا، به تحلیل شرایط روز هندبال پرداخت و گفت که خانواده هندبال از درون خود ضربه می خورد. او برخی از ویژگی های رییس فدراسیون را نام برد و معتقد است که در میان اسامی ثبت نام شده برای پست ریاست فدراسیون کمتر کسی است که تمام توانمندیهای لازم برای مدیریت را داشته باشد.
به گزارش ایسنا، حسن پروانه از خاک خوردههای رشته هندبال، اولین دروازهبان تیم ملی و مربی تیمهای باشگاهی مینا و هواپیمایی جمهوری اسلامی (هما) و همچنین مربی اسبق تیم ملی جوانان ایران است. او از اولین مدیریت فدراسیون هندبال در زمان هارون مهدوی تا ابوالحسن مهدوی در این رشته فعالیت میکرده و حتی حالا نیز به عنوان پیشکسوت، دو روز در هفته در این رشته به میدان میرود. او در سالهای جوانی زمین تنیس خاکی شیرودی را به همراه دوستانش آبپاشی می کرده تا هندبال بازی کنند، اوج خوشحالیشان نیز آسفالت شدن آن زمین خاکی بوده است. بعدها نیز به عنوان مربی تیم باشگاه هما، همان باشگاهی که برای نخستین بار به صورت حرفهای پول به بازیکنان پرداخت می کرد در این رشته خدمت کرده است. محسن طاهری، عزت رزمگر و بسیار از هندبالی های امروز از شاگردان او بودند. در آن زمان قرارداد بازیکنان باشگاه هما از ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان آغاز و تا ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان رسیده بود.
او میگوید این روزها فدراسیون هندبال روز خوشی ندارد و فلج است. او به دنبال گرفتن پست نیست، اما دلش برای این رشته میتپد و آرزوی روزهای خوش را برای هندبال دارد.
حسن پروانه با حضور در ایسنا به دردو دل پرداخت و در مورد موضاعاتی چون مهندسی انتخابات، بداخلاقیهای موجود و کمپینهای شبکههای اجتماعی سخن گفت.
متن گفتوگوی ایسنا با حسن پروانه را در ادامه میخوانید.
*بداخلاقی ها از سوی خانواده هندبال نیست بلکه به دلیل سوءمدیریت حاکم از بیرون است
این ذهنیت بدی که از بیرون به خانواده هندبال روانه شده است، از سوی خود خانواده هندبال به وجود نیامده بلکه به سبب مدیریت غلط از بیرون این خانواده منعکس می شود. پرخاشگری از مدیریت به جامعه تسری مییابد. هنگامی که مدیران ارشد افشاگری میکنند سبب بداخلاقی، اتهام و شایعهپراکنی می شوند. آنهم مدیرانی که سالها در بطن این رشته یا مدیر تیمهای ملی بوده اند. اگر رایزنی، پول و فرشی داده شده همه شریک بودهاند. اما این حرفها و صحبتها سبب شد که بعد از ثبت نام کاندیداتوری ریاست فدراسیون یکی پس از دیگری منصرف شوند و از ادامه راه کنارهگیری کنند.
*بداخلاقیها و تشکیل کمپینها لطمهای به هندبال می زند که جبران ناپذیر است
ایجاد کمپین های انتخاباتی یا تشکیل گروه به نفع یا علیه این و آن کار خوبی نیست، در دو سال اخیر با شدت بالایی در فضای مجازی برعلیه مهدوی نوشته شد، اما اکنون در فضای مجازی شروع کردن به تخریب شخصیتهای مختلف دیگر، اما اینبار به نفع مهدوی. تا جایی که میدانم مدیریت این شبکهها از میان وابستگان فدراسیون است. اینها که می گویم با شناختی است که به واسطه ۴۰ سال در این رشته بودن، از افراد دارم. این بداخلاقیها لطمهای به هندبال می زند که جبران ناپذیر است و کسوتها را از بین می برد.
هندبال از درون خود ضربه میخورد. تا زمانی که برخی افراد در این فدراسیون وجود داشته باشند این رشته پیشرفت نخواهد کرد. برخی افراد در این فدراسیون به سبب مشکلاتی که شخصی است نمیتوانند در کنار یکدیگر کار کنند. این افراد مخرب فدراسیون شدند. اگر در فدراسیون هندبال از این اشخاص استفاده شود، کل جامعه هندبال را فروختهایم. این افراد به روی هم اسلحه بستند و زیرآب هندبال را می زنند. این دو در کنار هم و حتی تک تک هم نمیتوانند برای منفعت هندبال کاری انجام دهند. متاسفانه این افراد در همه سیستمها هم هستند.
*افت در هندبال به دلیل ضعف مدیریتی بود
به نظر من دلیل افت در هندبال در این مقطع زمانی ضعف مدیریتی بود. ما هم در انتخاب مدیر و هم در انتخاب کادر فنی مشکل داریم. من بارها به آقای مهدوی گفتم که از اشخاص کارآمد استفاده نکرده است. مهدوی با رحیمی چه فرقی کرد. تنها جای رحیمی او بر روی صندلی نشست، نیروهایش که تغییر نکرد، مهدوی چیدمان درستی نداشت. بنابراین نتیجه نگرفت، نه در تیم ملی جوانان، نه در تیم ملی بزرگسالان.
مهدوی میخواست ارتباطاتش را از دست ندهد او در شخصیت خودمحوری دارد. با خرد جمعی پیش نمیرود و تنها جمع را حفظ میکند و در نهایت تنها کاری را خود می خواهد انجام میدهد. حاجی که آمد بحث کمک به هندبال نبود. اطرافیانش در شاخههای کاری خود بایستی مطرح میشدند و تنها جایی که کم هزینه بود و میتوانستند موفق شوند، هندبال بود. با کمترین هزینه به باغ آمدند، اسم و رسم، رسانه، تلوزیون و پولها همه چیز مهیا بود. فدراسیون محلی شد برای دخل و خرج تعدادی افراد مشخص نه محلی برای رشد رشته هندبال!
*اشتباهات دوره ریاست مهدوی
آوردن آقای خالقی به عنوان رییس سازمان تیمهای ملی هم اشتباه بود. اداره بسکتبال با هندبال کلی فرق دارد، بسکتبال رشتهای دانشگاهی است، کسی مانند مشحون که تجربه چندین ساله در بسکتبال دارد در راس فدراسیون بسکتبال است. مشحون در هندبال چند صباحی مدیر بود ولی دوام نیاورد، چون رشتهاش بسکتبال بود. طبق اظهارات، دکتر خالقی هم به همین خاطر نتوانست در هندبال موفق باشد چون مدیریت در کارش دخالت می کرد.
عرفان اسماعیلاگیچ سرمربی تیم ملی هندبال ایران هم که دستپخت سازمان تیم های ملی بودند، با این انتخاب ضربه بزرگی به هندبال زدند. عرفان بازیکن خوبی بود، اما مربی خوبی نبود. در قطر تیم ملی دوم شد اما عرفان تیم را از منطقه گرمسیر به لهستان برد. بازی مرحله بعد این تیم نیز در منامه بحرین بود و این سفر اصلا برای ملیپوشان مناسب نبود. حالا چرا این اتفاق رخ داد به این دلیل که پول این سفر را از اسپانسر گرفته بودند و نباید سوخت می شد. پاداش برخی ملیپوشان هم که به آنها داده نشد و باید جوری خرج میشد. از این طرف تیم در بازی بعدی در منامه موفق نشد. اما ژاپن، بحرین و عربستان به جام جهانی فرانسه راه یافتند. اما تیم ملی هندبال ایران کجاست! آن زمان تیم ملی و کادر در سفر و گردش بودند و متوجه نشدند که تنها چهار تیم از آسیا سهمیه حضور در رقابتهای جهانی را کسب خواهند کرد. حتی توکلی نیز این موضوع را به کادر گوش زد نکرد و اکنون تیم ملی ایران جایی در این مسابقات ندارد بعد که تیم ایران پنجم شد گفتند باید تیم پنجم هم به جهانی راه یابد، این موضوع را رسانهای کردند، سروصدا کردند. در حال حاضر هم در این مسابقات جهانی چهار تیم آسیا در فرانسه بازی می کنند.
پیشکسوتان را هم در اتاق فکر راه نمیدادند و از آنها استفاده نمیکنند، چون خلاف جهت آنها سخن میگفتند. من خودم از آن دسته افرادم که معتقدم در میان کادر فنی تیم ملی از مربیان و پیشکسوتان شهرستانی هم استفاده کنید تا برای بازیکنان و ورزشکاران آن شهر الگویی شوند.
در مدیریت مهدوی ۳ تا ۴ میلیارد بدهی بجا مانده شد. مهدوی اسپانسرهای زیادی داشت، حتی در همین جشنواره مشهد که کلی بدهی بالا آورد اسپانسر قبول کرده بود که پرداخت کند، اما اکنون چکهای اصغر سهمی در بازار میچرخد. او نتوانست اسپانسرها را مجاب کند تا پول ها را پرداخت کنند، به این سبب بدهی زیادی هم بالا آورد.
فدراسیون کره تنها با هفت کارمند و آلمان تنها با پنج کارمند اداره می شود. اما در زمان مهدوی فدراسیون ایران ۴۴ پرسنل موظف را در فهرست داشت. یعنی ۴۴ کارمند حقوق بگیر در فدراسیون وجود دارد، چه نیازی به این تعداد است. هندبال رشته ی درآمدزایی نیست، برندی هم ندارد، که این همه هزینه انجام شود، بنابراین کم میآورد.
من به حاجی مهدوی گفتم استعفا ندهد، بماند و کار نیمه تمام خود را تمام کند. قسم خورد که نمیتواند بماند و دکتر او را از کار کردن منع کرده است. او در انتخابات ۲۵ رای به زور آورد، او تنها ۱۳ رای وزارت را داشت. چند رای دیگر هم گرفت و شد رییس. بعد دوباره حالا اعلام آمادگی کرده است چه اتفاقی رخ داده که ایشان حاضر است سلامتی خودرا به مخاطره بیاندازد و وارد زمینه مدیریت کلان گردد.
*در اسامی ثبتنام شده کمتر کسی را میبینم که توانمندی لازم را داشته باشد
در این نفرات ثبت نام شده برای انتخابات فدراسیون هندبال من کمتر کسی را میبینم که آن توانمندیهای لازم را داشته باشد. اکثر آنها قرار گذاشته بودند که تا آخرین لحظه باشند و بعد در مرحله آخر به نفع مدیران و افراد خاصی انصراف دهند. بیشتر این افراد ثبت نام شده اگر حقوق کارمندی نگیرند، گرفتار می شوند چطور می توانند فدراسیون را اداره کنند. آن هم این فدراسیونی که سه میلیارد بدهی دارد. فردی که به این فدراسیون می آید ابتدا به ساکن باید سه میلیارد تومان در حساب خود داشته باشد. اصلا نمیپذیرم در رشتههایی همانند هندبال به صورت NGOرفتار کنند. باید وزارت ورزش یک فرد توانمند را انتخاب کند، که بتواند پول و سرمایه بیاورد. فدراسیون در حال حاضر سه میلیارد بدهی دارد، اما این افراد ثبت نام شده هیچ کدام از لحاظ مالی تامین شده نیستند تا بتوانند در اول کار این مشکل را رفع کنند. در حال حاضر باید مثلا رییس یکی از این بانکها را معرفی کنند که بتواند موفق عمل کند. این گونه رفتار کردن ها غلط است. این ها برای رشتهای همانند فوتبال جواب میدهد، که اسپانسر برای برند خود در دور زمین بازی، بابت هر مسابقه ای که برابر یک تیم مطرح به میدان میرود و برای پخش مستقیم تبلیغ میکند و سودآوری به همراه دارد.
افرادی همانند یزدانی خرم راغب است اما گویا حمایت ندارد. یزدانی خرم ها افرادی هستند که میآیند تا تغییرات اساسی انجام دهند. یزدانی خرم به واسطه ارتباطاتش می توانست مفید باشد. اما اکنون این نفرات ثبت نام شده برای اتاق فکر فنی مناسب هستند، به درد انتخابات نمیخورند. کار اجرایی با کلاس درس فرق دارد، مخصوصا پستهایی که باید با ورزشکار، تیمهای ملی و مجامع بین المللی در ارتباط باشند. این افراد توانایی اداره این موارد را ندارند. چون کار اجرایی سنگین نکردهاند. من در این افراد بجز چند نفر توانایی لازم را نمیبینم. متاسفانه از این افراد در حال حاضر چیزی در نمیآید مگر خود وزارت بخواهد. البته خود وزارت هم اشراف ندارد.
تصمیمگیرنده اصلی آقای سجادی است.
*اگر نام مهدوی در لیست اضافه شود مهندسی انتخابات رخ میدهد
من در شک و شبهه هستم که برخلاف اظهارات دبیر مجمع، اسناد مربوط به ثبت نام مهدوی را قبول کنند. در این صورت مهندسی انتخابات رخ میدهد. البته بعید می دانم وزارت بازتاب چنین کاری را بپذیرد. شاید کمپینهای مهدوی بازگرد راه انداختند که این اتفاق بیافتد. ممکن است بگویند مدارک آقای مهدوی در فدراسیون بوده، یا به وزارت قبلا تحویل داده شده است. مهدوی با اظهارات و افشاگری هایش، هم خود و هم رحیمی را سوزاند. او اشتباه زیاد کرد که کاش نمیکرد، میتوانست کمک باشد، او استخوان خورد کرده هندبال بود.
*دوباره مهدوی بازگردد میگویم که کاش نمیآمدی
اگر مهدوی دوباره به هندبال بیاید به او میگویم کاش که نمیآمدی. آن موقع بیخودی رفتی حالا رفتی، با اعتبار هم رفتی اما نباید برمیگشتی. اگر به این شکل بیاید، آن موقع دیگر همه به ضررش مینویسند.
*کوزهگری هم ژست مدیریتی نداشت/ شرایط و مشکلات از این زمان شروع شد
کوزه گری مدیر خیلی سادهای بود، هندبالیست و داور بود اما دانش مدیریتی نداشت. در زمان کوزهگری هندبال در پیک خود قرار داشت، زمانی بود که باید تیمها نتیجه می گرفتند، خوششانسی او هم نتیجه داد و نایبقهرمانی و سومی آسیا نصیب تیم ملی ایران شد. کوزه گری مدیر بی آسیبی بود اما ژست و توانایی مدیریتی نداشت، او در مسابقات آسیایی که تیم ملی نایب قهرمان شد در نقش پزشک تیم عمل میکرد. شرایط و مشکلات از این زمان شروع شد. وقتی شاخصههای مدیریتی نباشد، درگیری، بی احترامی و جایگاهها به حداقلها میرسد و بازیکن این اختیار را پیدا میکند که جلوی مدیر بایستد. آن زمان هم از افراد خوبی استفاده نشد، افرادی روی کار بودند که بله، چشم قربانگو بودند. جلال کوزهگری در حاشیه بود و دوست داشت که به هر شکلی رییس باشد. او چوب سادگیاش را خورد و شان خانواده هندبال و محیط کاری را از بین برد. جایگاه افراد به عنوان سمتی که در آن قرار گرفته اند هیبت دارد و حیف است که به آن ضربه بزنند. اما این اتفاق در فدراسیون هندبال ایجاد میشود.
* شاخصه های یک مدیر خوب
مدیر فدراسیون باید ویژگیهایی داشته باشد. اول از همه باید وزارت خانه از مدیر حمایت کند. اگر حمایت نشود کاری از پیش نمیرود. دوم خود شخصیت مدیر مهم است، باید کاریزماتیک باشد. همچنین باید دانش مدیریت داشته باشد و بتواند رو به پیشرفت باشد. ترسو نباشد، مدیر ترسو به درد هندبال نمی خورد. هندبال از این نفرات ثبت نامی چیزی عایدش نمی شود. مگر اینکه خود وزیر یا سجادی کسی را معرفی کنند.
یک میز مدیریت داریم ولی همه برای به دست آوردن آن یک میز هجوم آوردهاند. کسانی که حتی حاضر نیستند در کنار یکدیگربشینند. یک صندلی است حالا هرکسی که نشست چه خانم یا آقا مشکلی نیست و باید سایرین او را حمایت کنند. اگر خانم باشد بهتر است چون دله دزدی در فدراسیون زیاد است و خانمها چون به ریز مسایل هم توجه دارند، بهتر کار میکنند. مسایل درشت سرجای خود میماند.
هرکسی هم که می خواهد به عنوان رییس فدراسیون انتخاب شود باید اول برنامه کوتاه مدت طراحی کند. یعنی یک برنامه کوتاه شش ماهه نیاز است تا این شرایط را سامان دهد و این سکون را برطرف کند، بعد از آن برنامههای دراز مدت را طرح ریزی کند. قطعا کسانی که بالای ۹۰ درصد اسپانسر قوی و خوب دارند باید جلو بیایند و حرف بزنند.
*قحط الرجال نیست؛ افراد ارزش گذاری نمیشوند
قحط الرجال نیست، در هندبال مدیر خوب داریم، اما متاسفانه ارزش گذاری نمی شود. ما افرادی که میتوانند موفق باشند داریم اما تایید صلاحیت نمیشوند. از طرفی هیچ کس حاضر نیست زندگی خود را برای یک رشته ورزشی همانند هندبال که سالی دوبار از طریق رسانه شاید پخش شود، اعتبار، تجارت و پول خود را بگذارد، برای چی؟
*وزارت میداند چه کسی برای مدیریت بهتر است
میدانم خود وزارت در این راستا میداند که چه کسی برای این مدیریت بهتر است و اگر خودشان افرادی را معرفی کنند بهتر خواهد شد. کمپینهایی که در حال حاضر وجود دارد، اتفاقاتی که اکنون پیش میآید همه و همه رفتارهای بی نتیجه است و در نهایت فردی که حمایت بیشتری از سوی وزارت داشته باشد، برنده خواهد بود.
*مقصر تغییر تابعیت ایمان و احتمالا سایر ورزشکاران مدیریت است
در تغییر تابعیت جمالی خانواده هندبال کاره ای نیست، به نظر من مقصر اصلی مدیریت فدراسیون وقت است. چون با لج و لج بازی این افراد از هندبال ایران دور شدند. جرات خروج از ایران برای هندبالیهای ما وجود نداشت. آنها اصلا به این موضوع فکر نمیکردند که به رومانی و اروپا بروند. جمالی فکر میکنید چقدر آنجا پول میگیرد، مجبور شد تغییر تابعیت دهد و به مجارستان برود. در مدیریت وقت ۱۵ میلیون هزینه درمان پای جمالی بود، فدراسیون این هزینه را نکرد. درصورتی که کمیته ملی المپیک، نماینده برای همین مسایل انتخاب کرده بود.
در گذشته باشگاهها تمایل زیادی در تیمداری در رشته هندبال داشتند اما اکنون دیگر آن مدیریتها وجود ندارد و باشگاهها از این رشته کنارهگیری کردند. با این شرایط بحث سقف قرارداد پیش آمده است. بازیکنی شاخص، همانند سجاد را باید قرارداد مالی تیم خارجی اش را حساب کرد و معادل آن برایش هزینه کرد تا به ایران بیاید. اما در هندبال ایران همه را به یک چشم نگاه میکنند. ما نیاز بازیکنان را پرداخت نمیکنیم. حتی در تیم ملی هندبال، مدیر تیمهای ملی همه را به خط میکند و به تمامی ۲۲ نفر با یک چشم و به مبلغ ۵۰ میلیون پرداخت میکند. ستاره و یک بازیکن معمولی را نمیشود به یک میزان ارزیابی کرد. اکنون هم که ملی پوشان را یک سالی است که رها کردهایم. لژیونرها با این شرایط فدراسیون به ایران بازنمیگردند، بیایند که چه شود؟ چه کنند؟ لژیونرهای ما با چند بازی در اروپا راه افتادند و اکنون برترینهای اروپا هستند، اکنون هم که بخواهند به مسابقات جهانی بروند ترسی ندارند. تیم ملی کنونی هم همان بازیکنان هستند، که اگر کمی دیگر مدیریت نشوند همگی جذب سایر کشورها و دو تابعیتی می شوند.
*هندبال هیچگاه نخواست ارتباطش را با رسانه داشته باشد
باید ارتباط میان هندبال با رسانه ها وجود داشته باشد. اما گویا در فدراسیون هندبال نمی خواهند این اتفاق باشد. وقتی احترام خبرنگارحفظ نشود، حاضر نیست برای شما اطلاع رسانی کند. خبرنگار که از شما چیزی نمیخواهد. در سفرها که همراه خود خبرنگار نمیبرند تا اخبار را مخابره کند و تیم در سکوت خبری میرود. اگر رسانه دور شود مسیر موفقیت دورتر میشود.
* پیشنهاد گرفتن مبالغ از سوی توکلی برای صعود به جام جهانی دروغ است
ما تا حدی باید به آدمهای اطرافمان احترام بگذاریم که ظرفیتش را دارند تا در مقابل آن، احترام پس دهند. توکلی در سال ۷۱ که خواست از ایران برود بروشوری درست کرد که بگوید من در ایران مربی بودم و توانست در آلمان تشکیلات خوبی برای خود درست کند. او در زمان ریاست رحیمی قابل کنترل بود و کمک میکرد.
با این وجود پیشنهاد گرفتن مبالغ از سوی توکلی برای صعود به جام جهانی دروغ است. دیگران در اطراف تیم به این شایعات دامن زدند. زمانی که در مسابقات آسیایی جوانان درگیریهایی ایجاد شد این موضوع پیش آمد. چیدمان داوری دست داود توکلی بوده اما در آن بازیها هیچ ناداوری صورت نگرفته است، در فیلم بازیها مشخص است. نمیتوان گفت داود توکلی داورانی را انتخاب کرده که ما ببازیم. تیم ملی جوانان ۱۲ شوت تنها به دیرک دروازه و ۱۲ تا ۱۳ شوت اوت شد و باخت ایران به عراق اصلا ربطی به داور نداشت. البته از وزارت فشار آوردند که دو ملیتیها حق عضویت در فدراسیونهای ورزشی و پستهای مهم را ندارند و ممکن است برخی بحثها همچون یشنهاد گرفتن پول از سوی داوود توکلی برای رفتن بین سه تیم اول آسیا و نامه نوشتن رییس وقت به این منظور که داوود توکلی مورد تایید فدراسیون نیست، از اینجا نشات گرفته باشد.
*دشمنی با توکلی یا دوستی چه منافع و یا چه ضرری برای هندبال دارد؟
برخی این مشکلات را برای توکلی ایجاد کردند. توکلی هدف قرار گرفته است، هرکسی در هندبال حرفی ندارد در مورد پست سازمانی توکلی صحبت میکند. یک پست سازمانی در یک مقطعی از سوی فدراسیون به توکلی داده شد و اکنون نیز می خواهند هرطور که شده آن را از او بگیرند. اما جایگزینی برایش ندارند. او هم از سوی خیلی از کشورهای آسیایی حمایت میشود.
*گرفتن کرسی بین المللی خیلی سخت است
وجود افرادی چون داود توکی برای یک رشته مهم است و گرفتن یک کرسی بین المللی کار بسیار سختی است. افرادی که کرسیهای بینالمللی دارند، باید حمایت شوند. هنگامی که ما جایگزینی برای این افراد نداریم باید بیشتر از این افراد حمایت کنیم. اگر داود نباشد این کرسی را به چه شخصی خواهند داد، آیا دوستان شخص موردنظری دارند؟ ضمن اینکه کشورهای دیگر هم تغییرات را پذیرا نیستند.
*تخلافات در فدراسیون هندبال همیشه بود!
در فدراسیون هندبال مسئولان بیشتر علاقه به سفرهای مارکوپولویی دارند. من نمیدانم این سفرها چه عایدهای برای هندبال داشته است؟ مدیریت وقت بیش از ۱۱ سفر داشته است. رهن منزل دبیر کل فدراسیون تنها ۱۱۰ میلیون تومان است .دبیر فدراسیون با حقوق کارمندی، چگونه ۳۵ میلیون در ریو هزینه کرد. چقدر منافع بود در آن زمان که او به ریو رفت. دبیر فدراسیون اگر به واسطه دبیر بودنش نتواند برای همسر خود ویزا بگیرد که نباید اصلا این سفر مهیا شود. چرا باید همسر خود را به عنوان ورزشکار جای بزند تا بعد موضوع در وزارت ورزش و جوانان و امور خارجی درز پیدا کند.
در زمان مدیریت وقت به هیات داوران سکه میدادند. سکه را در بسته گز میگذاشتند و به داوران میدادند، این را زمانی متوجه شدیم که بسته گز اشتباهی به دست ما رسید.
در سیستمهای مدیریتی افرادی بودند که بلیطهای سوری صادر می کردند بعد آنها را باطل میکردند و پول را از اسپانسر میگرفتند.
سالن هندبال فدراسیون را یک جا اجاره داده اند، می توان گفت فروخته اند. یک فرد این سالن را با چند درصد اضافه تر اجاره کرده است و آن را به اجاره میدهد. به نظرم بهترین شغل در حال حاضر داشتن سالن است.
فکسی از فدراسیون برای فروش چسب و توپ به هیات ها ارسال میشود، هیات ها هم گمان میکنند اقلام دولتی و با قیمت های دولتی است، اما سود به حساب شخصی میرود. من بارها گفتم از این محل پول و حقوق مسئولان و ورزشکاران را پرداخت کنید. اما گوش شنوایی نبود.
*هیات هندبال تهران نداریم
سال گذشته در لیگ برتر با نام هیات هندبال تیم داری کردند، من یقه همه را گرفتم، گفتم بیخود میکنید که اسم تهران را روی یک تیم میگذارید. تهران تیم ندارد، در این تیم شما تنها دارید از اسم هیات تهران سواستفاده میکنید. ما هیات تهران نداریم، یک تشکیلات در هیات تهران ایجاد شده بود که نه مهر داشتند و نه حق امضا! تیمی که همه بازیکنانش بجز ۳ نفر از شهرستان و مربیانش از کرمان چرا باید تهران باشد.