«نيروهاي مردمي خيلي ميتوانند كمك كنند و كمك هم ميكنند، منتها برنامه ميخواهد كه چهجوري از نيروهاي مردمي استفاده كنيم. جذب دلهاي مردم و جذب كمكهاي مردم - چه كمكهاي ماليشان چه كمكهاي فكري و بازوييشان - خيلي هنر ميخواهد و اين برنامهريزي لازم دارد.»
این عبارات بخشي از فرمايشات مقام معظم رهبري است كه بر ضرورت استفاده درست و برنامهريزي شده از ظرفيتهاي مردمي براي رفع مشكلات و آسيبهاي اجتماعي تأكيد دارد. معظم له بارها بر ضرورت مقابله جهادي با مفاسد و آسيبهاي اجتماعي تأكيد فرموده و خيلي صريح و روشن نيز راه را نشان دادهاند كه يكي از مهمترين راهحلها بهرهگيري درست از ظرفيت و مشاركت خود مردم است، اما به راستي تا چه حد دغدغههاي ايشان را جدي گرفتهايم؟
مشاركت مردمي براي رفع مسائل و مشكلات جامعه و گسترش نظم اجتماعي از جمله ضرورتهايي است كه نه صرفاً براي بهبود زندگي جمعي بلكه براي تقويت سرمايه اجتماعي لازم است. در جامعهاي كه شهروندانش نسبت به رويدادها و اتفاقات پيرامون خود بيتفاوت باشند و قلباً و بر اساس خواست و رضايت دروني در پي رفع مشكلات شهر و منطقه و محل زندگي خود نباشند به مرور شاهد تلنبار شدن مسائل اجتماعي خواهيم بود. شايد گفته شود پس وظيفه سازمانها و نهادهاي رسمي شهري و دولتي در اين زمينه چيست و آيا آنان متولي اصلي رفع مشكلات نيستند. واقعيت اين است كه تا مسئوليتپذيري در افراد يك جامعه دروني و نهادينه نشود هميشه اين خطر وجود دارد كه آفت بيتفاوتي گريبان آن جامعه را بگيرد و آن قدر گسترش پيدا كند كه نهادها و سازمانهاي رسمي نيز قادر به رفع تبعات آن نباشند. وجود نظم و انسجام اجتماعي مستلزم آن است كه يكايك افراد براي اين موضوع آموزش ديده و به عبارتي جامعهپذير شده باشند.
مثال بارز در اين زمينه برخي مشكلات كلانشهر تهران است كه به رغم تلاش و برنامهريزي متولياني همچون شهرداري و وزارت كشور همچنان شاهد رشد روزافزون پديدههاي ناخوشايندي همچون تكديگري، دستفروشي و كودكان كار و خيابان در آن هستيم و اين پديدهها خود باعث بروز انواع آسيبهاي اجتماعي، ناهنجاريها و آسيبها ميشود. به نظر ميرسد فقدان راهكارهاي مناسب براي جذب مشاركت عمومي از جمله عوامل اصلي شيوع چنين مشكلاتي است.
از اين رو لازم است برخي نهادهاي فرهنگي و اجتماعي با توجه به امكاناتي كه دارند و مسئوليتهايي كه بر دوش آنها گذاشته شده طرحهاي مناسبي براي جلب مشاركت شهروندان در جهت رفع مشكلات شهر و محله زندگي خود ارائه دهند و اجرا كنند. يكي از نمونههاي اخير چنين طرح هايي طرح جهاد مهرباني است كه به تازگي از سوي سازمان فرهنگي، هنري شهرداري تهران براي شناسايي، جذب و ساماندهي كودكان و نوجوانان بازمانده از تحصيل در حال اجراست.
در اين طرح با استفاده از ظرفيت صدها مركز فرهنگي همچون فرهنگسراها، كتابخانهها، سراهاي محله و غيره كه داراي مخاطب فراوان مردمي هستند و همچنين با كمك كانونهاي مردمي و تمامي دستگاههاي فرهنگي اجتماعي مناطق، در حال شناسايي و ساماندهي كودكان و نوجوانان بازمانده از تحصيل هستند كه عمده آنان را كودكان كار و خيابان تشكيل ميدهد. اجراي درست و مستمر چنين طرحهايي در تمامي حوزهها چنانچه واقعاً مبتني بر بهرهمندي مناسب از ظرفيتهاي مردمي و مشاركت اجتماعي باشد بدون شك نه تنها به توسعه نظم اجتماعي و رفع آسيبها و مشكلات كمك ميكند بلكه موجب تقويت تعلق و همبستگي اجتماعي ميشود.