جامعه لبنان تركيب طايفهاي دارد و روشن است كه سياست اين كشور نميتواند متأثر از اين تركيب و ساختار طايفهاي آن باشد كه اثر فعلي آن در انتخاب سيزدهمين رئيسجمهور ديده ميشود. ميشل سليمان، رئيسجمهور سابق لبنان، در 25 ماه مي دو سال قبل بعبدا، كاخ رياست جمهوري، را ترك كرد و لبنان از آن روز بدون رئيسجمهور بوده و 45 جلسه ويژه پارلمان براي انتخاب رئيسجمهور هم به نتيجهاي نرسيده كه آخرين آن همين چهارشنبه گذشته بود. در واقع، رئيسجمهور لبنان بر مبناي ميثاق ملي يا الميثاقالوطني اين كشور از ميان مسيحيان ماروني و با رأي نمايندگان پارلمان انتخاب ميشود كه از ميان 128 نماينده پارلمان، انتخاب رئيسجمهور در جلسه اول با رأي 86 نماينده ممكن است كه اگر اين اتفاق نيفتاد، جلسات بعدي با دو سوم نمايندگان رسمي شده و 65 رأي براي انتخاب رئيسجمهور لازم است. 45 جلسه ويژه پارلمان براي انتخاب رئيسجمهور به دليل به حد نصاب نرسيدن نمايندگان تشكيل نشده و حالا نگاهها به جلسه بعدي در 31 اكتبر دوخته شده تا شايد تكليف صاحب بعبدا در آن جلسه مشخص شود اما هنوز اين احتمال وجود دارد كه همان مسائل و عوامل به حد نصاب نرسيدن جلسات متعدد قبلي، آن جلسه هم تشكيل نشود تا تاريخ ديگري تعيين شود و مشكل تعيين رئيسجمهور لبنان همچنان ادامه پيدا كند.
نخستين ناكاميدر حالي كه ميشل سليمان آماده ترك بعبدا ميشد رايزنيها ميان جناحهاي مختلف براي تعيين جانشين او به راه افتاده بود و در پي اين رايزنيها بود كه نخستين جلسه ويژه پارلمان تشكيل شد. پارلمان لبنان به طور عمده بين دو جناح قدرتمند 14 مارس و 8 مارس تقسيم شده كه جناح نخست از نامزدي سمير جعجع براي تصدي پست رياست جمهوري حمايت ميكرد و جناح دوم از ميشل عون. جلسه نخست پارلمان براي انتخاب رئيسجمهور در روز چهارشنبه 23 آوريل 2014 يا حدود يك ماه قبل از خروج ميشل سليمان از بعبدا تشكيل شد و به نظر ميرسيد كه سمير جعجع، كانديداي مورد حمايت جناح 14 مارس، انتخاب ميشود اما سابقه او باعث شد تا تعداد برگههاي سفيد نمايندگان از برگههاي تأييد او بيشتر شود و حتي 5 برگه هم يادآور جرايم جعجع بود تا او انتخاب نشود و دور پياپي از به حد نصاب نرسيدن جلسات پارلمان شروع شود. سمير جعجع از شخصيتهاي لبناني است كه نه تنها پيشينهاي در اداره اين كشور ندارد بلكه سابقه رهبري فالانژهاي لبنان و اتهاماتي نظير انفجار كليساي سيده نجات، تلاش براي ترور ميشل مور، وزير دفاع لبنان در 1994، و اتهام ترور رشيد كرامي، نخستوزير سابق لبنان، دخالت در كشتار صبرا و شتيلا و اتهام ربودن چهار ديپلمات ايراني از جمله مواردي بود كه برگههاي سفيد را به بار آورد و مانع رسيدن او به رياست جمهوري شد. جناح 14 مارس كه از حمايت او كوتاه نميآمد در چند جلسه بعد هم تلاش خود را كرد اما در نهايت معلوم شد كه اين جناح بايد به دنبال گزينه ديگري براي فرستادن به بعبدا باشد.
تغيير در آرايشهاي سياسي14 مارس از ابتداي كار تمام گزينههاي خود را بر سمير جعجع متمركز كرده بود اما در اين كار تنها با مخالفت 8 مارس مواجه نشد بلكه صداي اهل قلم لبنان هم از اين كار 14 مارس بلند شد و صاحبان قلم انتخاب او را به عنوان انتخاب يك جنايتكار جنگي به مقام رياست جمهوري لبنان و در حكم اهانتي به اين مقام دانستند. اين مقاومت در برابر حمايت از جعجع باعث شد تا سران 14 مارس مواضع خود را تعديل كنند و از اواخر سال ميلادي قبل بود كه زمزمههايي در مورد نظر 14 مارس و توجه به نامزد ديگري غير از جعجع قوت گرفت. اين فرد سليمان فرنجيه بود؛ گزينهاي كه نه تنها جعجع انتظار شنيدن حمايت 14 مارس و به خصوص سعد حريري از او را نداشت بلكه اين موضوع براي بسياري در لبنان غيرمنتظره بود. اين انتخاب از آن جهت غيرمنتظره نبود كه فرنجيه در زمان ترور رفيق حريري، نخستوزير پيشين لبنان و پدر سعد حريري، سمت وزارت كشور لبنان را داشت و به عنوان شاهد به دادگاه بينالمللي پرونده آن ترور هم احضار شده بود، بلكه مسئله اصلي در رابطه نزديك فرنجيه با دمشق و رهبران سوريه بود جدا از رابطه نزديكي كه با 8 مارس و به خصوص حزبالله در اين جريان دارد. در واقع، رو آوردن 14 مارس و سعد حريري به فرنجيه يك عقبنشيني آشكار از گزينه اول كه جايي براي انتخاب شدن نداشت و رو آوردن به گزينهاي بود كه ميتوانست حمايت 8 مارس را هم داشته باشد. با وجود اين، حزبالله موضع خود را براي حمايت از ميشل عون از ابتدا تاكنون حفظ كرده و حاضر نبوده در برابر طرح فردي مثل فرنجيه با وجود ارتباط نزديكش با او، به گزينه خود خيانت كرده و دست از حمايت از او بردارد. اين به معناي ثبات قدم حزبالله در حمايت از كانديداي خود بود در حالي كه جناح مقابل با انتخاب اول و دوم خود تغييرات 180 درجهاي در مواضع خود انجام داد كه نه دلالت بر ثبات قدم داشت و نه ميتوانست نتيجه مورد نظر اين جناح را تأمين كند. نارضايتي از انتخاب سعد حريري و رو آوردن او به فرنجيه تنها محدود به حلقه داخلي 14 مارس نبود بلكه حتي جعجع هم نتوانست آن را تحمل كند و او كه احساس خيانت از سوي حريري ميكرد، از نامزدي ميشل عون حمايت كرد تا به اين وسيله تغيير موضع حريري را جبران كرده باشد.
سنگيني كفه حزباللهدر اين بين نبايد به دخالتهاي آلسعود در روند انتخاب رياست جمهوري لبنان بيتوجه بود كه با حريري كار خود را پيش ميبرد و تغيير موضع ناگهاني حريري موجب شد تا آلسعود در اين كار هم بازنگري كند. آلسعود با انتخاب جعجع انتظار داشت تا عامل كشتار صبرا و شتيلا به بعبدا راه پيدا كند و از اين طريق، ضربهاي به حزبالله و مقاومت لبنان وارد شود اما تغيير موضع حريري به طور كلي نقشه آلسعود را نقش بر آب كرد. آلسعود پاسخ اين تغيير موضع را در انتخابات شهرداريهاي لبنان به خصوص در حوزه شمال لبنان داد كه پايگاه مهم حزب المستقبل به رهبري حريري است. حزب حريري كه در حوزههاي انتخاباتي بيروت و صيدا نتايج ضعيفي به دست آورده بود، انتظار شكستي سنگين در پايگاه اصلي خود را آن هم از سوي يكي از دوستان قديمي نداشت. اين دوست اشرف ريفي، وزير سابق دادگستري لبنان، و از دوستان سابق حريري است كه در آن انتخابات در مقابل او صفآرايي كرد و توانست با كسب دستكم 17 كرسي از 24 كرسي شوراي شهر طرابلس، شكست سنگيني را بر حريري و حزب المستقبل او وارد كند. اين شكست در محافل لبناني به معناي دخالت آلسعود براي تعيين فردي به جاي حريري براي پيشبرد سياستهاي خود در لبنان ارزيابي شد. ريفي قبل از آن انتخابات با سخناني تند عليه حزبالله و درخواست از آلسعود براي انجام عمليات نظامي عليه حزبالله، آمادگي خود را براي نمايندگي آلسعود در لبنان اعلام كرده بود، در انتخابات شهرداريها مزد اين اعلام نمايندگي را گرفت و حريري را به زمين زد. روزنامه لبناني السفير بعد آن انتخابات و با گزارشي به روابط گذشته ريفي با آلسعود به خصوص محمد بن نايف، وليعهد آلسعود، پرداخت كه به عضويت شوراي عالي دانشگاه عربي نايف درآمد و روابط ويژهاي با افسران ارشد در سازمانهاي امنيتي و جاسوسي سعودي داشت. اين دخالت آلسعود باعث تضعيف موقعيت حريري شده و به نظر ميرسد كه سفرهاي او به عربستان نتوانسته تغييري در اين موقعيت ايجاد كند و همين نيز باعث شده تا به فكر تعامل با 14 مارس و حزبالله بيفتد به نحوي كه در مورد حمايت او از ميشل عون گفته ميشود آن هم در طي چهار روز قبل از چهل و پنجمين جلسه پارلمان و بعد بازگشت از عربستان. مجموع اين تحولات در جهت تقويت موضع حزبالله پيش رفته به صورتي كه حالا ميشل عون به عنوان تنها گزينه حزبالله و 8 مارس، بيشترين شانس را براي رفتن به بعبدا دارد و به نظر ميرسد اين يك ماه تا جلسه بعدي پارلمان صرف آخرين رايزنيها براي انتخاب او شود تا لبنان بعد از قريب به دو سال و نيم، رئيسجمهوري داشته باشد كه از متحدين نزديك و اصلي حزبالله است.