کد خبر: 795254
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
آيا اختلال شخصيت به طور قطعي قابل درمان است؟
بخشي از جمعيت هر كشور و جامعه‌اي را افراد داراي اختلال شخصيت تشكيل مي‌دهند. در حدود 400 سال قبل از ميلاد، يك پزشك يوناني...
سميه باستين
من همينم كه هستم!بخشي از جمعيت هر كشور و جامعه‌اي را افراد داراي اختلال شخصيت تشكيل مي‌دهند. در حدود 400 سال قبل از ميلاد، يك پزشك يوناني به نام بقراط طيف وسيعي از پيش‌زمينه‌هاي اصلي در شكل‌گيري شخصيت را مورد بررسي قرار داد و آنها را «مزاج» ناميد. او اظهار داشت كه تركيب برخي از مزاج‌ها موجب بروز اختلال شخصيت در فرد مي‌شود. در عصر ما نيز اگر چه روانپزشكي و روانشناسي از سال‌ها قبل در مورد اختلال شخصيت به بحث و بررسي پرداخته بودند، اما براي اولين بار در سال 1980 بود كه در كتاب راهنماي تشخيص انجمن روانپزشكي امريكا، بخش جداگانه‌اي براي اختلال شخصيت در نظر گرفته شد. به راستي چه دليلي براي اين جداسازي وجود داشت؟
           
آغاز اختلال از دوران كودكي


اختلال شخصيت برخلاف ديگر اختلالات رواني (به طور مثال: افسردگي، اسكيزوفرنيا، فوبيا) از همان دوران كودكي آغاز و با اساس شخصيت عجين مي‌شود و تا حدود زيادي غير‌قابل تغيير است. انواع اختلال شخصيت برخلاف بسياري از اختلالات رواني فاقد شروع دقيق و علت خاصي هستند و در حال حاضر درمان قطعي براي آنها وجود ندارد. اين نوع اختلالات، فراگير بوده و در بسياري از موارد همچنان درمان‌ناپذير باقي مي‌مانند. اختلال شخصيت از نوع اختلالات روانپزشكي بوده و عبارت از الگوهاي ديرينه، ديرپا و مشكل‌آفرين رفتاري هستند.


اين گونه رفتارها به طور جدي در نقطه مقابل رفتار مطلوب اجتماعي، به ويژه رابطه صميمانه قرار دارند. اختلالات شخصيت الگوهاي ديرينه و ديرپاي غير قابل انعطاف براي ديدن، ارتباط و تفكر پيرامون جهان هستند كه در نهايت منجر به تخريب روابط اجتماعي، به ويژه روابط بين فردي مي‌شوند. يك تحقيق برجسته كه در سال 2004 در مؤسسه ملي سلامتي (NIH) انجام گرفت، نشان داد كه در حدود 15 درصد از جمعيت كشور امريكا از يك يا بيشتر از يك نوع اختلال شخصيت رنج مي‌برند و در ميان افرادي كه به روان درماني مراجعه مي‌كنند، اين عدد به 50 درصد مي‌رسد.


رفتارهاي مشكل‌آفرين افراد دچار اختلال شخصيت به احتمال زياد مي‌تواند موجبات آزار و اندوه را همراه آورد و حتي ممكن است در مواقعي نيز خطر جدي به همراه داشته باشد. افراد داراي اختلال شخصيت غالباً دچار مشكلات رواني، اجتماعي و شغلي هستند. به طور مثال يك فرد با اختلال شخصيت ضد‌اجتماعي در مقايسه با ديگران احتمال بيشتري دارد كه به مصرف مواد مخدر يا الكل اعتياد پيدا كند.


در نهايت اين هشدار را به ياد داشته باشيد كه در برخي موارد، اختلال شخصيت در يك فرد به اندازه‌اي شدت مي‌يابد كه لازم است در بيمارستان بستري شده و تحت مراقبت‌هاي ويژه قرار گيرد. افراد داراي اختلال شخصيت تفاوت‌هايي با يكديگر دارند. براي چند لحظه به اين فكر كنيد كه هر وجه شخصيتي مي‌تواند با توجه به موقعيتي كه فرد در آن قرار دارد از شدت و ضعف برخوردار باشد. به طور مثال هنگامي كه بسياري از ما در روابط جديد تا حدي جانب احتياط را رعايت مي‌كنيم، برخي از افراد در اين كار به طور افراطي عمل مي‌كنند و ممكن است كارشان به بدبيني و سوء ظن نيز كشيده شده و فرد محبوب خود را بدون هيچ دليل روشني به دو رويي يا خيانت متهم كنند.




 
من همينم كه هستم!




چنين افرادي نسبت به تمام افرادي كه در رابطه با آنها قرار دارند دچار اختلال شخصيت پارانوئيد (بدبين) هستند. بدين ترتيب در محيط خانوادگي، اجتماعي و شغلي سبب آزار خود و ديگران مي‌شوند. افراد داراي اختلال شخصيت به گونه‌اي نسبت به جهان و روابط عاطفي خود واكنش نشان مي‌دهند كه در غالب موارد به ايجاد مشكل و ناراحتي منجر مي‌شود.


شخصيت آنان چرا دچار اختلال مي‌شود؟


هنوز پاسخ علمي و قطعي به اين پرسش كه چه چيزي موجب مي‌شود فردي دچار اختلال شخصيت شود داده نشده، اما آنچه كاملاً مشخص است اين كه وجود چندين علت موجب شكل‌گيري اختلال شخصيت در فرد مي‌شود.


عوامل ژنتيكي، بيولوژيكي، روانشناختي و اجتماعي بستر را براي اختلال شخصيت هموار مي‌سازند. به خوبي مشخص است كه دو عامل ژنتيكي و محيطي نقش مهمي را در رشد و توسعه اختلال شخصيت ايفا مي‌كنند. ما مي‌دانيم كه ساختار ژنتيكي، نزديك به 50 درصد نقش تعيين‌كننده در ايجاد ساختار شخصيت از جمله درونگرايي و برونگرايي دارد. در كنار نقش مهم ژن‌ها بايد نقش مهم وقايع دوران اوليه زندگي (به ويژه وقايع مرتبط با والدين) را نيز در شكل‌گيري و توسعه اختلال شخصيت در نظر گرفت.


بسياري از اختلال شخصيت‌ها ريشه در تجربه‌هاي تلخ فرد مربوط به دوران كودكي با همانندسازي او با رفتار بزرگسالان مبتلا به اختلالات رواني دارد. محققين علوم رفتاري عقيده دارند كه شيوه ارتباطي والدين فرد در دوران كودكي با اختلال شخصيت او رابطه نزديك دارد. هنگامي كه والدين براي كودك وقت بگذارند و با كمال ميل به نيازهاي او توجه داشته باشند و هنگامي كه كودك احساس ناراحتي، ترس يا خشم مي‌كند، به گونه‌اي آرام‌بخش نسبت به او واكنش نشان دهند، كودك ياد مي‌گيرد كه به ديگران اعتماد كند.


چنين فردي در دوران جواني نسبت به افراد مهم زندگي خود نيز اعتماد مي‌كند و جهان را جايي امن و قابل پيش‌بيني مي‌بيند، اما اگر والدين كودك به گونه‌اي ديگر با كودك رابطه برقرار كنند، آنگاه به كودك احساس عدم امنيت و عدم اعتماد به جهان پيرامون دست خواهد داد و بعدها در بزرگسالي به فردي شديداً دفاعي، بي‌احساس و بدبين يا پرخاشگر مبدل خواهد شد.


به ياد داشته باشيد كه احساس اعتماد به ارتباط با ديگران در همان ابتداي دوران كودكي شكل مي‌گيرد، دوراني كه در رشد شخصيت و مغز نقش بسيار مهم و حياتي ايفا مي‌كند. الگوي ارتباط با ديگران (همراه با احساس امنيت و ايمني يا ناايمني) در همان دوران اوليه زندگي تأثير عميق خود را بر روي شبكه‌هاي اعصاب فرد مي‌گذارد. بنابراين او در بزرگسالي در مواجهه با رابطه‌اي كه در آن احساس ايمني نمي‌كند، همچون دوران كودكي خود، با خشم، ترس يا گوشه‌گيري واكنش نشان مي‌دهد، چراكه مغز او به نشان دادن چنين واكنش‌هايي عادت كرده است و برعكس، مغز فردي كه در حيطه رابطه خود با ديگران احساس امنيت مي‌كند، برحسب شرايط و وضعيتي كه در آن قرار گرفته است، واكنشي متناسب از خود نشان خواهد داد.


شايد برجسته‌ترين تجربه كودك از والدين خود احساس پذيرش باشد كه در نقطه مقابل احساس طرد‌شدگي قرار دارد. تحقيقاتي كه در اين باره انجام شده نشان مي‌دهد كودكي كه احساس مي‌كند از سوي والدينش طرد شده است، به احتمال زياد در دوران بزرگسالي دچار اختلال شخصيت خواهد شد. احساس طرد شدن و دوست داشتني نبودن، كودك را به سوي احساس خصومت يا احساس بي‌تفاوتي نسبت به ديگران سوق خواهد داد.


بسياري از افراد داراي اختلال شخصيت در دوران كودكي به منظور مقابله با احساس ترسناك طرد شدن يا مورد بدرفتاري قرار گرفتن، دست به اتخاذ استراتژي‌هاي ويژه‌اي مي‌زنند. براي كودكي كه از نظر عاطفي آسيب مي‌بيند، شايد چندان غيرعادي نباشد كه به منظور حمايت از خود دست به اتخاذ استراتژي‌هاي احتياطي، دفاعي يا گوشه‌گيري بزند. استراتژي مزبور جزء لاينفك شخصيت او شده و در نتيجه فرد در بزرگسالي حتي در وضعيت‌هاي غيرتهديد‌كننده نيز به گونه‌اي كه گويا در وضعيتي تهديد‌كننده قرار دارد، عمل كند. فرد داراي اختلال شخصيت قادر به كنترل هيجانات و آرامش بخشيدن به خود نبوده و اعتماد به ديگران و ايجاد رابطه با آنها برايش بسيار دشوار است.

ويژگي‌هاي شايع در انواع اختلال شخصيت


نحوه تجربه فرد از جهان، ابراز عواطف و رفتار فرد مبتلا به اختلال شخصيت غير‌قابل انعطاف و عميقاً كليشه‌اي است و كاملاً با نحوه تجربه و رفتار اكثريت مردم جامعه تفاوت دارد. الگوي غير‌متعارف تجربه و رفتار، نشان‌دهنده شيوه تفكر، ابراز عواطف، روابط بين فردي و خود‌كنترلي فرد داراي اختلال شخصيت است. الگوي شخصيتي او خشك و غير‌قابل‌انعطاف است، چنان كه در وضعيت‌هاي فردي و اجتماعي مختلف هيچ تغييري در آن ايجاد نمي‌شود. بنابراين برخلاف اغلب افراد، فرد داراي اختلال شخصيت قادر نيست در وضعيت‌هاي مختلف واكنش‌هاي مختلف و متناسبي از خود نشان دهد.




من همينم كه هستم!




الگوهاي مزمن و مقاوم، منجر به آسيب‌هاي رواني وخيمي همچون اضطراب، افسردگي و خشم خواهند شد يا به طور واضحي در روابط اجتماعي، موقعيت‌هاي شغلي يا ديگر عملكردهاي مهم فرد اختلال ايجاد خواهند كرد. الگوهاي شخصيتي، ثابت و مداوم هستند. سابقه آنها نيز حداقل به دوران نوجواني يا اوان بزرگسالي فرد مي‌رسد. اين امكان وجود دارد كه الگوهاي اختلال شخصيت در سنين پيري كمرنگ شوند اما غالباً به گونه‌هاي مختلفي در تمام طول عمر فرد پا برجا مي‌مانند. الگوهاي مختلف شخصيتي، الگوهاي خودپرور هستند و غالباً موجب بروز استرس، تعارض در فرد و اختلال در عملكرد او و در بازخورد موجب مي‌شود كه فرد با واكنش‌هايي نابهنجار به مقابله با آنها برخيزد.


الگوهاي مزبور نتيجه اختلال رواني نبوده و فقط شيوه خاصي از ابراز شخصيت به شمار مي‌روند. تجربه‌ها و رفتارهايي كه به عنوان اختلال شخصيت محسوب مي‌شوند، از سوي خود فرد، تجربه‌ها و رفتارهايي عادي و طبيعي تلقي مي‌شوند. الگوهاي رفتار مزبور در مقابل هرگونه تغييري مقاومت مي‌كند و خود فرد نيز تمايل چنداني به تغيير در خود احساس نمي‌كند. شايد اكنون اين پرسش براي شما مطرح شود كه چگونه تشخيص دهيم فردي به اختلال شخصيت دچار است؟

چه كسي دچار اختلال شخصيت است؟


اختلال شخصيت از نوع اختلالاتي است كه تشخيص آن حتي براي متخصصين روانشناس نيز دشوار است، چنان كه غالباً در جلسه اول درمان، تشخيص صحيحي درباره آن نمي‌دهند. جنبه‌هايي از اختلال شخصيت وجود دارد كه مانع از شناخت در همان اوايل مي‌شود زيرا افراد داراي اختلال شخصيت غالباً در ابتداي آشنايي تصوير بسيار خوبي از خود در ذهن به جاي مي‌گذارند.


افراد داراي اختلال شخصيت ممكن است در حيطه كاري يا فعاليت‌هاي اجتماعي افراد خوب و شايسته‌اي جلوه كنند. به طور مثال يك فرد داراي اختلال شخصيت ضد‌اجتماعي كه همواره به دنبال سوء‌استفاده كردن از ديگران است، در برخورد نخست تصوير بسيار مثبتي از خود در ذهن ديگران به جا مي‌گذارد. علاوه بر اين فرد دچار اختلال شخصيت مي‌تواند مانند بسياري از افراد ديگر فردي زيبا و باهوش باشد و چنين چيزي موجب شود به سوي او جذب شويد.


دومين چيزي كه شناسايي فرد داراي اختلال شخصيت را دشوار مي‌سازد اين است كه براي تشخيص چنين فردي لازم است به طور دقيق از گذشته او، به ويژه الگوهاي رفتاري، روابط ناخوشايند او با ديگران و مشكلات رفتاري او اطلاع كافي داشته باشيم. از آنجا كه در همان اوايل آشنايي پي بردن به چنين گذشته‌اي ميسر نيست، بنابراين هيچ تعجبي ندارد كه نتوان در همان اوايل، فرد داراي اختلال شخصيت را شناخت و به ماهيت او پي برد. ايجاد نوعي مصاحبه در آغاز آشنايي مي‌تواند تا اندازه‌اي روحيه و شخصيت فردي كه داراي اختلال شخصيت است را قابل شناسايي كند.


يكي از نااميدكننده‌ترين عوامل در مورد افراد داراي اختلالات شخصيت اين است كه احتمال اندكي به ايجاد تغييرات چشمگيرتر آنها وجود دارد. اگر چه روان درمانگران و همسر يا نامزد فرد داراي اختلال شخصيت تمام تلاش خود را به كار مي‌برند تا او را از بند الگوهاي رفتاري مزمن و آزاردهنده آزاد سازند، اما شواهد نشان مي‌دهد كه اختلال آنها در مقابل هرگونه بهبودي مقاومت مي‌كند. يعني اينكه افراد داراي اختلالات شخصيت غالباً از اوان بزرگسالي تا پايان عمر تغيير خاصي نخواهند كرد.


آنها با اينكه در مقايسه با ديگر افراد جامعه از نظر شناختي، فكري و عادات رفتاري، نابهنجار تلقي مي‌شوند اما هنگامي كه رفتارشان مورد اعتراض ديگران قرار مي‌گيرد، به سادگي اظهار مي‌دارند «من همين هستم كه هستم». به طور كلي بايد اذعان داشت كه اندك افرادي هستند كه در دوران بزرگسالي موفق به تغيير شخصيت خود مي‌شوند. در حقيقت تلاش براي تغيير شخصيت در بزرگسالي كار بسيار دشواري است. مانند اين است كه شما بخواهيد از اين پس همه جا عقب عقب راه برويد يا بقيه عمر را با چشمان بسته بگذرانيد. چنين كارهايي براي شما آزار‌دهنده خواهد بود، چنان كه به زودي تصميم مي‌گيريد دوباره به عادات گذشته خود در راه رفتن برگرديد و چشمان خود را باز كنيد.


احتمال درمان افراد داراي اختلالات، بسيارضعيف است، زيرا اين افراد به ندرت به جست‌وجوي درمان خود برمي‌آيند. به طور كلي آنها هنگامي به يك مشاور يا روان درمانگر رجوع مي‌كنند كه از سوي فرد محبوب خود تهديد به جدايي و طلاق شده يا از سوي قانون تهديد به حبس يا جريمه مالي شده باشند، يا اينكه كارفرماي‌شان آنها را تهديد به اخراج كرده باشد. يك درمان مؤثر در مورد افراد دچار اختلالات شخصيت، نياز به مدت طولاني (غالباً چند سال) دارد. حتي در اين صورت نيز هنوز احتمال ايجاد تغييرات شخصيتي بنيادين و ماندگار در آنها، بسيار ضعيف است.
با اين همه تحقيقات روانشناسان نشان مي‌دهد كه افراد داراي اختلال شخصيتي كه انگيزه زيادي براي درمان خود دارند و در گذشته نيز موفق به تغيير برخي ويژگي‌هاي شخصيتي خود شده‌اند، احتمال درمان آنان به طور چشمگيري افزايش مي‌يابد.


*روانشناس

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر