جنگ يمن تركيبي از هرجومرجهاي هراسانگيز داخلي است. اين جنگ همچنين شامل ائتلاف نيروهاي چندمليتي، بازيگران غيردولتي مسلح و تندرو و قدرتهاي برتري است كه جنگ نيابتي منطقهاي را در داخل مرزهاي يمن اجرا ميكنند.
برخي از كشورها در اين جنگ حضور رسمي و فعال دارند و برخي نيز به طور غيررسمي از طريق نيروهاي خود در آن فعاليت ميكنند. محور اصلي نيز در حال حاضر مخالفتهاي حوثيها با دولت يمن است كه چنين چالشي را رقم زده است. كشورهايي مانند عربستان سعودي، كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس و گروه هايي همچون القاعده در شبهجزيره عرب و تمام شاخههاي كوچك اما تندرو داعش در اين جنگ فعال هستند.
از طرفي قطعاً امريكا و اتحاديه اروپا علاقه وافري به فعاليتهاي در حال اجرا در يمن دارند. با وجود اينكه نيروهاي اروپا و امريكا به طور رسمي در يمن فعال نيستند اما بدون شك هر دوي آنها نتايج جنگ يمن و تأثير مستقيم اين جنگ را بر منافع امنيت مليشان خواهند ديد. از طرفي نتيجه جنگ يمن براي ايران نيز مهم است.
پاسخ متعارف به اين سؤال اين است كه جنگ يمن در واقع يك بحران قديمي داخلي است كه اساس آن نيروهاي مخالف بودهاند و اين نيروها در حال جنگ با يك رژيم بسته است. اما با اين حال، حقيقت خيلي پيچيدهتر از اينهاست. عربستان سعودي و حوثيها هر دو رويارويي مستقيم دارند. عربستان سعودي و بيشتر كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس به طور روشني ميخواهند كه دولت يمن در جاي خود باقي بماند. ورود القاعده و شاخههاي داعش به يمن، جنگ را از لحاظ ژئوپلتيكي براي قدرتهاي بزرگ جهاني مانند ايالات متحده امريكا خيلي مهم جلوه ميدهد.
افسوس كه آينده يمن از لحاظ آباداني و ثبات با تمام احتمالات براي هيچ كدام از بازيگران مثل عربستان سعودي، داعش، امريكا و... اهميت ندارد. با اين حال بازتاب روند اوضاع يمن در منافع ژئوپلتيكي – فردي هر كدام از اين بازيگران قابل مشاهده است. بنابراين اهميت ژئوپلتيكي يمن در آينده بلند مدت بسيار اندك است اما زماني كه اين بازيگران نگران هستند كه ناگهان گروههاي نظامي، غيردولتي و تندرو از يمن به عنوان نقطه آغازي براي فعاليت تروريستي فراتر از مناطق خليج فارس استفاده كنند، اهميت ژئوپلتيكي يمن افزايش مييابد.
اين مسئله را در سؤال دوم پاسخ دادم. علاوه بر عوامل ذكر شده، يك نگراني عمومي در جامعه جهاني وجود دارد كه يمن به يك «جنگ نيابتي» رسمي تبديل نشود. در مدتي كه اين رقابت در طولانيمدت وجود داشته است احتمال و زمينههاي به پا شدن جنگي نيابتي تقريباً تمام كشورهاي جهان را نگران كرده است. نگراني از اين جهت كه چه تعداد كشور ديگر ميتوانند در اين جنگ در حال گسترش كشيده شوند؟
بر اساس گفته وزارت انرژي ايالات متحده امريكا تنگه بابالمندب يك پايگاه بازرسي اصلي بين شاخ قاره آفريقا و خاورميانه و رابط استراتژيك بين درياي مديترانه و اقيانوس هند است.
اين تنگه بين يمن و جيبوتي و شمال شرقي اتيوپي (اريتره) واقع شده است كه درياي سرخ را به خليج عدن وصل ميكند.
3 تا 4 ميليارد بشكه نفت در روز از اين تنگه از طريق كشتي انتقال داده ميشود به همين دليل راه آبي حياتي براي اقتصاد جهاني به حساب ميآيد. به گفته فرمانده گروه كشتيراني CSG، تري كرافت، بابالمندب و خليج عدن از لحاظ استراتژيكي براي امريكا مهم هستند، چراكه يك راه دريايي مهم براي ترانزيت و انتقال قانوني به حساب ميآيد.
تمامي گفتههاي بالا به سال 2011 برميگردد، پيشتر از زماني كه جنگ و تحولات يمن به طور جدي پا بگيرد؛ بنابراين هر تغييري كه كشورهاي «صاحب پايگاه بازرسي» درگير آن هستند، نفع و ضرر مستقيمي براي سرمايهداران در اقتصاد جهاني دارد.
بنابراين، به نظر من اينكه چقدر اسرائيل در مورد بابالمندب و خليج عدن حساس است، مهم نيست بلكه مهم اين است كه در مورد حياتي بودن اين دو عامل براي ايالات متحده امريكا و جمهوري خلق چين بحث كنيم. اين دو كشور بيشتر از هر كشور ديگري اجازه نخواهند داد كه آشفتگي به سمت بابالمندب كشيده شود و بر روند عادي تجارت جهاني تأثير بگذارد.
من شخصاً در مورد ائتلافسازي توسط عربستان سعودي در مورد جنگ يمن بدبين هستم. نخست، واضح است كه اين ائتلاف نتوانسته به صورت سريع و قاطعانه به اين جنگ پايان دهد تا خود را به عنوان يك پيروز واقعي نشان دهد. اين همان نتيجه و پاياني مطلوب است كه به دنبال آن هستند و به هيچ وجه نيز به واقعيت نزديك نيست.
مشكل عربستان سعودي اين است به محض اينكه ائتلافي اينچنيني تشكيل ميدهد و نيروهايش مشغول خونريزي ميشوند، برايش خيلي سخت ميشود كه بدون هيچ منفعت يا تسخير مكاني از ائتلاف خارج شود. در همين حال، عربستان سعودي چشمان جامعه بينالمللي را در قبال مسئوليت مستقيم خشونتها و تصميمگيري ضعيف نظامي در يمن، از خود دور كرده است. (البته اين موضوع قابل بحث است، اما براي جلوگيري از محكوم كردن دخالت عربستان در جنگ و درگيري، جامعه جهاني از مطرح كردن آن صرف نظر كرده است. ) به خاطر همين عوامل من فكر ميكنم كه عربستان سعودي دخالت و حضور در يمن را براي خود زيانبار نميبيند؛ عواملي كه بخشي از آن لجستيكي، بخشي استراتژي نظامي و بخش ديگر آن روابط بينالملل است. بدين ترتيب من معتقدم اين ائتلاف ادامه خواهد داشت تا عربستان تلاش كند بر آينده يمن تأثير بگذارد.
در حالي كه هر دو كشور دخالت و حضور فعال خود در يمن را انكار ميكنند اما گزارشهاي فراواني از امريكا و رژيم صهيونيستي به گوش ميرسد كه با حمايتهاي اطلاعاتي و جاسوسي عربستان سعودي را تأمين ميكنند.
گاهي اوقات كشورها با چنين اقداماتي بيدقت عمل ميكنند؛ به اين صورت كه اعلام ميكنند كه چنين كمكهاي اطلاعاتي و جاسوسي رفتاري عادي در ارتباط بين آنهاست؛ در اين صورت، هر آنچه عربستان سعودي با اين اطلاعات و جاسوسيها انجام دهد، امريكا و رژيم صهيونيستي مسئوليتي در قبال آن ندارند. از لحاظ قانون بينالمللي اين موضوع معتبر و باوركردني است اما زماني كه بحث اتمام جنگ و درگيري و پايان دادن به خشونت به ميان ميآيد، اينچنين خودنماييهايي از طرف بيشتر كشورهاي جهان اغلب پوچ و اشتباه است. در اين مورد خاص، كاملاً مشخص است كه امريكا و رژيم صهيونيستي بر اين باورند كه عربستان سعودي از بهترين استراتژي و تاكتيك در يمن استفاده نميكند اما هر دو كشور ترجيح ميدهند در «پايان جنگ يمن»، عربستان سعودي قويتر از رقبايش باشد.
در اين زمان، به نظر من ايجاد چنين گستردگياي سخت خواهد بود.
شايد. اگر اين گستردگي واقعاً ايجاد شود براي آنهايي كه در قطيف به سر ميبرند بسيار مهم خواهد بود و معترضان اين منطقه عليه اقدامات مقامات داخلي سعوديها با معترضاني كه عليه اقداماتي كه اين كشور با كشورهاي خارجي عليه يمن انجام ميدهد، اتحادي برقرار خواهند كرد.
اما در حال حاضر، اين دو دسته معترض در داخل عربستان سعودي بسيار نابرابر و از هم جدا هستند كه هيچ ارتباط تئوريك و سياسياي كه منجر به اعتراض شديد ميشود بين آنها وجود ندارد. با اين حال، اين بدين معنا نيست كه چنين چيزي غير ممكن است اما تاكنون اين گستردگي به طور جدي ايجاد نشده است. اگر موضوع جدي است، اين بدين معناست كه چند نيروي داخلي يا خارجي بايد به كاتاليزوري تبديل شوند تا اين ارتباط را شكل دهند. چنين ارتباطي به نفع حوثيها و عواملي كه آنها را حمايت ميكنند خواهد شد اما هنوز مشخص نيست كه چه شخص يا سازماني قادر خواهد بود اين نقش را ايفا كند.
هم اكنون با عقبنشيني سربازان روسي با دستور پوتين از خاك سوريه، به نظر نميآيد روسيه علاقهاي به ورود نظامي به خاك يمن داشته باشد. نخست اينكه دايره نفوذ روسيه در يمن همانند سوريه نيست (مسكو دايره نفوذ مستقيمي در يمن نميبيند). دوم اينكه آيا استدلالهايي كه روسيه براي ورود به سوريه مطرح ميكند ميتواند در مورد يمن نيز مطرح شود همچنين براي جامعه نظامي روسيه سخت است قبول كند كه امور يمن و حل آشفتگي داخلي و سياسي اين كشور به اندازه سوريه از لحاظ جغرافيايي و ژئوپلتيكي تأثيرگذار باشد. البته اين مشاهده ممكن است در دنياي واقعي نادرست باشد اما درك آن در حال حاضر بسيار قوي است و استدلالاتي بر خلاف هرگونه ماجراجويي سريع روسيه در يمن را مطرح ميكند.
زيد رعد الحسين، عضو ارشد هيئت حقوق بشر روز جمعه هجدهم مارس (28 اسفند 1394) در گزارشي گفت: «مقامات ارشد حقوق بشر سازمان ملل اذعان داشتهاند سازمان، ائتلاف عربستان سعودي براي جنايات جنگي و جنايات غيرانساني در يمن را بررسي خواهد كرد. عربستان سعودي با هدايت اين ائتلافها در يمن ممكن است براي «جنايات بينالمللي» نيز مسئول باشد. اين جنايات شامل جنايات جنگي و جنايات غيرانساني است. مقامات ارشد حقوق بشر سازمان ملل همچنين حمله هوايي در يمن در هفته سوم ماه مارس (مصادف با 28 اسفند 1394) را محكوم كردند در اين حمله كه يك فروشگاه محلي مورد هدف قرار گرفته بود، 106 نفر كشته شدند به علاوه اينكه، اين ائتلاف به اندازه دو برابر كشتههاي غيرنظاميان ديگر نيروهاي مسئول است.»
آنچه در بالا گفته شد بخشي از گزارشات 28 اسفند 94 است. اين گزارشات نشانگر يك نوع جنبش اوليه در بخشي از سازمانهاي بينالملل و آژانسهاي نظارتي است تا اقدامات سعوديها در خاك يمن را با حساسيت بيشتري بررسي كنند.
همانطور كه قبلاً نيز گفتم، من فكر نميكنم جامعه جهاني مايل باشد نظارت حساستري بر فعاليتهاي سعوديها در يمن داشته باشد. شايد اميدوار است كه هيچ اتفاق فاحش و ضدانساني رخ ندهد تا مجبور شوند به عربستان سعودي ربطش دهند.
به نظر ميآيد اين اميدواريها به تدريج به نااميدي تبديل ميشوند. اينكه گزارش بالا، گذشته را به يك نقطه غيرقابل برگشت تبديل خواهد كرد يا اينكه نظارت و بررسي بينالمللي بر مانورهاي سعوديها انجام خواهد شد يا نه، قابل پيش بيني نيست. البته مطمئن هستيم كه هر نفوذ يا تأثير بينالمللي كه عربستان سعودي و متحدانش بر روند نظارتي برای نادیدهگرفتن جنایاتشان در یمن اعمال كنند، تمام و كمال و با تمام قوا خواهد بود. اين چهره زشتي از عدالت بينالمللي است. حداقل اميدواريم اين موضوع به موضع روشني تبديل شود تا جايي براي دستكاريهاي سياسي در آن نباشد. اما چيزي كه حقيقت بيان ميكند اين است كه چنين دستكاريهايي به مراتب بيشتر اتفاق خواهد افتاد. مخصوصاً زماني كه بازيگران بينالمللي بزرگ و منافع امنيت مليشان دخيل باشند.