مژگان نوذري سالهاست دغدغه كتابخواني كودكان را دارد. او براي مادران در اين زمينه نقش ويژهاي قائل است. نوذري ميگويد: اگر ميخواهيم فرهنگ مطالعه را در جامعه نهادينه كنيم و فرزندانمان در سن جواني به مشكلاتي در زندگي شخصي و در ارتباطات اجتماعي برنخورند بايد از سنين خردسالي برايشان كتاب بخوانيم و اين راه را ادامه دهيم تا برنامهاي جدانشدني از زندگيشان شود. كتابخواني بايد مانند غذا خوردن و خوابيدن جزو برنامه جدانشدني زندگي آنان شود. اين كار در ابتدا از خانواده شروع ميشود و خانمهايي كه تازه ازدواج كردهاند بايد آموزشهايي در اين مسير ببينند چون مادران آيندهاند و به فرزندان خود نيز آموزش ميدهند. اگر مادري بداند با انرژي گذاشتن در يك سال اول زندگي كودك خود ميتواند آينده خوبي را براي او تضمين كند بدون شك با تمام سختيهايش اين كار را انجام ميدهد. البته مراكزي مانند خانه كتابدار، كانون فكري كودك و نوجوان، كتابخانهها، مهد كودكها و... هم خانوادهها را در اين امر ياري ميكنند.
كتابخانههايي خشك و غيراستانداردكتابخانههاي ما استاندارد نيستند، اكثراً براي قشر بزرگسال و در حد كمي هم براي كودك و نوجوان است. كتابخانههاي ما متأسفانه شده فضاي مطالعه افراد پشت كنكوري و گاهي اوقات دانشجويان و خانمهاي خانهداري كه به ندرت كتاب به امانت ميگيرند. كتابخانه نبايد محيطي خشك و مختص يك قشر خاص باشد . كتابخانه بايد در خدمت تمامي گروهها باشد چون كتاب براي همه است. كتابخانههاي ما در سطح كشور به ندرت فضاهاي استانداردي دارند. خانه كتابدار با بحث ترويج فرهنگ مطالعه و قصهگويي و مباحث مربوط به اجراي نمايش داستان كتاب، كمك بسياري به كتابخواني ميكند ولي با جمعيتي كه پايتخت دارد بايد حداقل در هر منطقه يك خانه كتابدار كودك وجود داشته باشد و با تمامي مهد كودكها و مدارس ابتدايي و پيشدبستانيها ارتباط برقرار كند.
كتابخانه مناسب براي كودكاندر كتابخانه بايد بخش كودك و بزرگسال از هم مجزا باشد و كودك وقتي به كتابخانه ميآيد بتواند با آرامش و بدون ترس از شكستن سكوت انرژي خود را تخليه كند. كتابخانه بايد داراي فضاي باز باشد و كودك به طور آزاد بتواند در كتابخانه حركت كند. فضاي كتابخانه بايد فرش شده باشد و كودك بتواند روي زمين بنشيند، بخوابد و هيچ مشكلي برايش پيش نيايد. كتاب خواندن جزئي از بازي او باشد و در محيط بتواند بازي كند و ساعتهاي زيادي را بگذراند، كه ما چنين فضايي را نداريم. طرح پيشنهادي من در مورد كتابخانههاي كودك اينگونه است كه در آن علاوه بر فضاي خواندن كتاب فضايي براي قصهگويي و آموزش قصهخواني داشته باشيم و بحث مربوط به خلاقيت و نوآوري را به كار بگيريم، قوه تخيل كودكانمان را شكوفا كنيم و استعدادهاي بالقوهاي كه در وجودشان است و خانوادههايشان از آنها آگاهي و اطلاعي ندارند را به آنها نشان دهيم. به صورت هفتگي قصههاي يك كتاب را براي كودكان به صورت زنده نمايش دهيم كه براي كودك ايجاد انگيزه كند و او با علاقه زيادي دفعه بعدي به كتابخانه بيايد. كودك در يك كتابخانه خوب زندگي ميكند و در آن مثل خانه خود احساس راحتي و آرامش ميكند.
سه گام براي كتابخوان كردن كودكاناولين گام كتابخواني كودك در خانواده توسط پدر و مادر شكل ميگيرد؛ مربيان مهد كودك و مسئولان كتابخانه كودك نيز هر كدام به نوعي در كتابخوان شدن كودك تأثير ميگذارند.
اولين قدمي كه خانواده براي فرزندش برميدارد مهمترين قدم در شكلگيري شخصيت و آينده اوست. والدين با خواندن كتابهاي كودكانه به شيوه صحيح براي كودك و بازي كردن داستانهاي كتاب به صورت نمايش ميتوانند تأثير بسزايي در ايجاد علاقه او به كتاب داشته باشند.
دومين گام در كتابخواني كودك در مهد كودك توسط مربيان صورت ميپذيرد. مربي بايد از كودك بخواهد داستان را براي همسن و سالهايش بگويد يا به صورت نمايش بازي كند تا برايش تكرار شود، اين روش براي كودكان درونگرا بسيار مناسب است و به بيشتر شدن اعتماد به نفس و عزت نفس كودك كمك ميكند.
كتابخانه كودك نيز بايد محيطي مناسب براي كودك ايجاد كند و برنامههاي مختلف مانند نمايشهاي عروسكي شاد و متنوع برگزار كند، برگزاري كارگاههاي خلاقيت و فراهم كردن كتابهاي مناسب سن كودك در روند كتابخواني او بسيار تأثيرگذار است. اين نكات براي سنين قبل از مدرسه است و روشهاي متنوع در مدرسه بايد به طور ممتد ادامه داشته باشد. وقتي كتابخواني چندين سال اول پس از تولد كودك با اين روشها انجام شود ملكه ذهن كودك شده و براي او به صورت كار روزمره در ميآيد و كتاب عضوي جدانشدني از زندگياش ميشود.