«بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورندهاى كه آن را مىخورد هيچ حرامى نمىيابم مگر آنكه مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك باشد كه اينها همه پليدند يا [قرباني كه] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد پس كسى كه بدون سركشى و زيادهخواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعاً پروردگار تو آمرزنده مهربان است.» (سوره انعام/ آيه 145 )
حلال يعني چه؟ حلال در لغت عربي به معناي اجازه داده شده و قانوني است، كارها و اعمالي كه با توجه به دستورات اسلام انجام ميشود و همسو با شرع مقدس است، از اين رو گوشت حيوانات حلال گوشت البته به شرط ذبح دستي و بردن نام خدا در هنگام ذبح، حلال و مجاز ميشود و اجازه ورود به سبد غذايي مسلمان را پيدا ميكند. امروزه برچسب حلال براي مواد غذايي حلال ضروري است، پس براي پيدا كردن مواد خوراكي لازم در قفسه فروشگاههاي غيرمسلمان جاي نگراني نيست.
چرا ذبح ميكنيم؟يكي از نيازهاي اساسي روحي و جسمي انسان، بهداشت و سلامت است؛ زيرا سلامتي ضامن بقاي نسل آدمي و راه وصول به تكامل و تعالي خواهد بود. بنابراين، خداوند با تحريم پليديها و قاعده حفظ اعتدال راه رسيدن به اين مقصود را فراهم ساخته است.
امروزه تحقيقات نشان ميدهد با رعايت الگوي شرعي، به علت تخليه كامل خون از وريدهاي بزرگ گردن، گوشت استحصالي داراي PH مطلوب خواهد بود. تخليه كامل خون كه فقط در ذبح شرعي و قطع چهار رگ اصلي گردن امكانپذير است، بهترين تأثير را در تغييرات بعد از كشتار دارد.
براي مسلمانان استدلال قرآني حجت است و همچنين بر اساس مطالعات گستردهاي كه توسط پروفسور ويليام شولز آلماني انجام شده، گوشت حيواناتي با ذبح اسلامي لذيذتر است، به دليل اينكه حيوان درد كمتري احساس ميكند. در اين آزمايش الكترودهايي در هنگام ذبح به سطح خارجي مغز حيوان متصل شدهاند و ميزان درد احساس شده توسط حيوان را در هر دو روش اندازهگيري كرده است. جالب اينكه دستگاه دكتر شولز ميزان درد حيوان در ذبح اسلامي را صفر اعلام كرده است، اما در ذبح غيراسلامي قبل از اينكه حيوان كاملاً ذبح شود، قلبش از حركت باز ميايستد و اين مسئله درد زيادي را به مغز حيوان انتقال ميدهد، نكته ديگر اينكه در ذبح اسلامي حيوان خون بيشتري را از دست ميدهد كه در نتيجه درصد انتقال بيماريهاي خوني مسري از دام به انسان كاهش مييابد. اين مسئله خارج از بحث ديني، مسئله امنيت و سلامت جسمي و رواني را براي انسانها به همراه دارد.
در جستوجوي غذاي حلالخيلي از مسلمانان در كشوهاي غيرمسلمان درگير پيدا كردن غذاي حلال هستند، چراكه اين مسئله ارزشي حيثيتي براي مسلمانان دارد، اين مسئله ديگر براي يك مسلمان صرفاً حكم دستور ديني ندارد بلكه امروزه به سبك خاص غذايي براي زندگي مسلمانان تبديل شده است، انتخاب غذاي حلال يكي از خطوط جداكننده مسلمانان از پيروان ديگر اديان است. البته به طور حتم بايد به اين مسئله بپردازيم كه در بعضي كشورها و شهرهاي جهان كه از نظر صنعت توريسم ضعيف هستند پيدا كردن غذاي حلال براي توريستها نيز بالطبع مشكل خواهد بود و شايد شما مجبور به تحمل گرسنگي يا خوردن سيبزميني و نان و غلات و لبنيات شويد يا به گياهخواري بپردازيد. البته بعضي از كشورها كه هنوز درك درستي از صنعت توريسم ندارند نيز با وجود پيشرفتهاي چشمگير در اين حوزه، همچنان مسافران را به گرسنگي و در بهترين حالت به صبحانهاي حاوي غلات و لبنيات البته در هتلها دعوت ميكنند. از آنجا كه خوردن گوشت خوك و ديگر حيوانات حرام گوشت براي ما مسلمانان رسماً مشمئزكننده است، لذا تحقيق در مورد اين حوزه قبل از هر سفر خارجي بسيار مورد تأكيد است. نكته جالبي كه اكثر غيرمسلمانان به آن توجه دارند و شايد براي خود ما عادي باشد اين است كه چرا دين اسلام حتي قواعد و قوانين خاصي براي ذبح دام و طيور مشخص كرده است؟ يا چرا اين قوانين براي همه حيوانات يكسان نيست، مثلاً چرا ذبح شتر با بقيه حيوانات فرق دارد؟ البته اين مسئله هم مثل بقيه مسائل (فوايد وضو) دستخوش اكتشافات غربيها شده است و به دستورات تغذيهاي و زندگي سالمي كه درون اين مسائل مستتر است، پي بردهاند.
اين مسئله كه «گشتم نبود»، براي مسلمانان غير قابل توجيه است بهخصوص كه رعايت اين مورد از دستورات اكيد اسلامي ميباشد. از آنجا كه جوينده يابنده است، بنابراين ميتوانيد با تحقيق و پرسوجو بهراحتي رستوران خود را انتخاب كنيد.
به عنوان مثال در انگلستان به علت اشتياق شهروندان به خريد گوشتهاي حلال، برخي فروشندگان ديگر گوشتها را دچار نگراني كرده است، حتي جستوجو در فضاي مجازي نيز در اين رابطه به طرز چشمگيري افزايش داشته است. به همين علت تشويق جامعه براي ذبح اسلامي در كشتارگاهها رو به افزايش است. جالب اينكه شيطنت برخي فروشندگاني كه ظاهراً گوشت حلال ميفروشند نيز فاش ميشود، دولت انگستان فروش اين نوع مواد غذايي با برچسبهاي تقلبي را پيگيري ميكند.
دولت انگلستان به دليل وجود دانشجويان مسلمان در دانشگاهها دستور تهيه غذاي حلال را به دانشگاهها داده است تا دانشجويان دغدغهاي براي پيدا كردن غذا نداشته باشند، البته اين مسئله هنوز كاملاً همهگير نشده اما به دغدغهاي براي آنها تبديل شده تا موجبات راحتي دانشجويان را هرچه بيشتر فراهم كند. اين مسئله در انتخاب دانشگاهها براي شهروندان مسلمان تأثير بسزايي گذاشته است.
در انتخاب انواع غذاهاي حلال رستورانهاي مراكشي و سريلانكايي بيشتر از بقيه كشورهاي مسلمان توجه غيرمسلمانان را به خود جلب كرده است.
گاهي نان و پنير هم لاكچري ميشود!البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه هنگام گرسنگي و پيدا نكردن رستوراني حلال، ديگر هيچ چيز مهم نيست حتي خوردن يك وعده غذاي گياهي براي غيرگياهخواران مسلمان خيلي هم خوشمزه و بينظير به نظر خواهد آمد، فستفودها اكثراً نوعي ساندويچ كه فقط شامل نان و پنير و گوجه و شايد كمي ريحان باشد را سرو ميكنند كه براي گرسنههايي كه غذاي حلال پيدا نكردهاند، جزو غذاهاي لاكچري (لوكس) است! جالب اينجاست كه آشپزها و سروكنندههاي غذا به درخواست مشتري حتي دستكش خود را كه به غذاهاي غيرحلال زدهاند عوض ميكنند و شايد اين حركت كوچك آنها، احترامي در خور شأن را براي ما مسلمانان به ارمغان آورد، شايد لذتي كه در اين توجه و احترام هست، طعم شيرين پايبندي ما مسلمانان را به اصول و قوانين دينمان بيشتر ميكند.
به طور كلي مسئله حلال و حرام بودن گوشتها فقط به اين مسئله ختم نميشود، اين مسئله كاملاً به يك مسئله اجتماعي و فرهنگي تبديل شده است چراكه در هر شهر توريستي كه به اين نكته اهميت داده شده باشد، قاعدتاً تعداد توريست بيشتري را به خود جذب ميكند يا در كمترين حالت به ما ميگويد «به مسلمانان و آداب آنها نيز مانند بقيه اديان احترام گذاشته ميشود.»
جاي بسي اميدواري است كه از جمله قوانين فروشگاهها و رستورانهاي بينالمللي اين است كه كارمندان ميبايست حين توجه به نشانههاي مسلمان بودن مشتريهايشان آنها را از حلال بودن و نبودن غذاها و محصولات خود آگاه سازند، به طور مثال به بانوان مسلمان كه پوشش مخصوص و البته شناخته شدهاي در دنيا دارند، راهنمايي لازم جهت سفارش غذا يا انتخاب خريد داده ميشود، حتي در موارد كوچك مثل انتخاب شكلاتهايي با روغن خوك و گراز كه داراي منع مصرف ميباشد بايد به طور كامل اطلاعرساني كنند. اين مسئله بدون در نظر گرفتن ارزش غذايي و مواد تشكيلدهنده، تاريخ توليد و... است كه لزوماً بايد براي تمام محصولات توسط شركت سازنده درج شده باشد.
تجارت بر سر برچسب حلالدر كشوري نظير مالزي كه در آن مسلمانان و غيرمسلمانان در كنار هم زندگي ميكنند، رستورانها درگير موضوعي به نام دريافت برچسب حلال هستند. در واقع داشتن اين برچسب نوعي امنيت به كسب و كار آنها ميدهد و موجب داشتن مشتريهاي دائمي، چه مسلمان و چه غيرمسلمان ميشود. در حقيقت داشتن اين برچسب به نوعي تجارت تبديل شده و اكثر مديران رستورانها در مالزي به داشتن آن افتخار ميكنند. اين موضوع حتي در بين رستورانهاي خيلي كوچك در شهرهاي كوچك نيز همهگير شده و مسلمانان اين فرهنگ را به خوبي گسترش دادهاند. البته دليل عمده اين موفقيت را ميتوان به امتناع مسلمان از ورود به رستورانهاي غيرحلال دانست و رستوراندارها را ملزم به رعايت قوانين حلال كردهاند.
امروزه از برچسب حلال براي نشان دادن نوعي استاندارد استفاده ميشود و البته اين نوع استاندارد به اندازه كافي شناخته شده است كه مردم را به خريدن و مصرف اين محصولات ترغيب كند، در صورتي كه تبليغ خاصي حول مسئله حلال در مجامع بينالمللي صورت نگرفته و مردم با شناخت و مقايسه بين اين نوع محصولات و محصولات ديگر پي به تفاوت آنها ميبرند. نقض اين قانون بعد از دريافت برچسب حلال، از سوي رستورانها يا كارخانهها مجازاتي برابر با نقض قانون استاندارد براي كارفرما در پي دارد.
با توجه به نخوردن گوشت خوك از جانب مسلمانان، رستوراهايي كه بر چسب حلال دارند حتي گوشت خوك هم سرو نميكنند، چون ممكن است از روغن يكساني براي سرخ شدن آنها استفاده شود، پس اين نوع گوشت را از منوي غذاييشان فاكتور ميگيرند كه البته باعث افتخار آنهاست كه با اين همه ريزبيني به مسائل، مشتريهاي خودشان را دائمي ميكنند. تحقيقات نشان ميدهد غذاي حلال و رعايت نكات ريز آن ميتواند براي برخي كشورها سودآور نيز باشد. همانطور كه كشوري مثل پاكستان از نبود گوشت حلال در برخي از كشورها استفاده كرده و بازاري با گوشت ذبح اسلامي براي خود دست و پا كرده است. اين نوع ذبح خاص حتي موجب صادرات محصولي به ظاهر مشابه به كشورهاي ديگر شده است. جالب اين است كه در پي تحقيقي در انگلستان در پي فروش گوشتهاي حلال در مقياس وسيع ذائقه مردم نسبت به اين نوع خوراك تغيير يافته و خريد اين نوع گوشتها جزو سبد غذايي بسياري از خانوارها شده است.
طبخ گوشت به سبك فرنگي!انتخاب نوع وعده غذايي مصرفي از طرف اشخاص كاملاً مسئلهاي شخصي است، حال آنكه امروزه رفتن به يكي از اين رستورانهاي فرنگي به نوعي تجربه جديد تبديل شده، تجربهاي كه شايد آنقدر دوست داشتني باشد كه دوباره انجام شود يا شايد افراد را به امتحان مجددش تشويق نكند.
لزوم بحث مربوط به خوبي يا بدي اين مدل رستورانها و غذاهاي فرنگيشان نيست، بلكه توقع رشد رستورانهاي سنتي البته با غذاهاي سنتي و احتمالاً سازگارتر با مزاج خودمان را بيشتر ميكند، تست غذاهاي فرنگي و فستفودها با آن سر و شكل عجيب هر از چند گاهي براي تغيير ذائقه بد نيست ولي كلاً ما ايرانيها دست آخر به چلوكباب و آبگوشت نه نميگوييم. خوردن استيكها با آن طبخ خاص و نوع گوشت نيمهپخته براي ما ايرانيها هيچ وقت جاي غذاهاي سنتي مثل آبگوشت و قيمه را پر نميكند. نوع طبخ نيز از نظر ما مسلمانان متفاوت از ديگر اديان است؛ خوردن گوشت نيمهخام براي ما غذايي مشمئزكننده است.
نكته پاياني اينكه، اميدواريها براي احترام به ارزشهاي اسلامي هر روز بيشتر ميشود به شرط اينكه از جانب خود مسلمانان سبك شمرده نشود، به قولي احترام را از احترام به خودمان كسب ميكنيم.