کد خبر: 656961
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۷
مروري بر دلايل گرايش سالانه 100 هزار نفري در غرب به دين اسلام
شايد اگر آماري از تغيير دين دادگان از اسلام به مسيحيت يا هر دين ديگري به مسيحيت، يهوديت و حتي فرقه‌هاي مذهبي مثل بهائيت يا وهابيت منتشر شود كمتر كسي به آن توجه كند.
ربابه زينال*

بايد پذيرفت كه حتي با انتشار برخي آمارهاي حوزه تغيير دين دادگان نه تنها بخش مهمي از مردم كشورهاي مختلف جوياي دليل مي‌شوند بلكه بسياري از دولت‌ها هم تمام بودجه خود را به كار مي‌بندند تا به نوعي يا سد دفاعي شوند يا نيروي محركه.

پروژه اسلام‌ستيزي نتيجه معكوس داد

چندسالي مي‌شود كه با مطرح كردن پروژه اسلام‌ستيزي از سوي حكومت‌هاي غربي، اروپايي و امريكايي تلاش مي‌شود نظر مردم نسبت به اسلام و مسلمانان تغيير 180 درجه‌اي كند. مردمي كه حضور مسلمانان و زندگي آنها را در كنار خود مي‌بينند نه تنها نگران نمي‌شوند بلكه جذب نوع زندگي و دين آنها مي‌شوند به يكباره در مقابل خود هجمه‌هاي رسانه‌اي را مي‌بينند كه دوست مسلمان و ديرينه آنها را يك انسان كش و تروريست جلوه مي‌دهد!

سلطه غرب بر رسانه‌ها و تأثيرپذيري مردم غربي از رسانه‌ها به ويژه رسانه‌هاي ديداري و شنيداري بر احدي پوشيده نيست. همه كارشناسان متفق‌القول معتقدند كه اگر غرب و حاكمانش بخواهند چيزي را در ذهن مردم ماندگار و پذيرفته شده جلوه دهند كافي است كه از ابزار رسانه كمك بگيرند چون اين ابزار به خوبي رگ خواب مردم را در دست گرفته است. اسلام ستيزي نيز از اين قصه مستثني نيست.

تصور كنيد مرد اروپايي يا امريكايي كه زندگي بدون قيد و بندي دارد، هرطور دلش بخواهد مي‌خورد، مي‌نوشد، مي‌پوشد، رابطه جنسي دارد، از نظر او حقيقتي براي رسيدن در زندگي‌اش وجود ندارد و در آخر هم ممكن است هم خانواده تشكيل بدهد با مرد مسلماني آشنا مي‌شود كه نه تنها زندگي هدفمند و زمان‌بندي شده‌اي دارد بلكه تمام رفتارهايش طبق يك قاعده خاص بايد و نبايد دارد. بايد و نبايدهايي كه در وهله اول ممكن است دست و پاگير به نظر بيايد اما بعد از مدتي اين مرد اروپايي يا امريكايي است كه متوجه تفاوت‌ها وتأثيرات اين بايد و نبايدها در زندگي‌اش مي‌شود. آرامش و چارچوب پايبندي‌هاي زن و شوهري خانواده مسلمان را مي‌بيند، امنيت خاطر پيدا مي‌كند پس جذب اين دين مي‌شود.

در مقابل گرايش مردان ما هر ساله تعداد بسيار زيادي از زنان را در كشورهاي اروپايي و آمريكايي داريم كه به اسلام روي مي‌آورند. زناني كه تا پيش از اين نگاهي كه به زندگي، ماهيت خانواده، هدف و وجود جسمي و روحي خودشان داشته‌اند به تعبير نظام و رهبرانشان آزادي كامل بوده است چرا با اين حجم زياد جذب اسلام مي‌شوند؟ چرا آمارهاي گرايش زنان تا اين اندازه در كشورهاي اروپايي و غربي زياد است كه صداي دولت‌ها را درآورده طوري كه وزير دفاع امريكا موظف مي‌شود در كنگره همه‌ساله بودجه‌اي هنگفت براي مقابله با طرح‌هاي تبليغي و جلوگيري از گرايش زنان به اسلام تصويب كند؟ سؤال مهم اين است كه اصلاً اسلام با همه قيد و بندها و چارچوب‌هاي الهي‌اش چه چيزي به اين زنان و مردان مي‌دهد كه اينطور از دين خود مي‌برند و به اسلام پناه مي‌برند؟

آمار خيره‌كننده گرايش به اسلام و جمعيت رو به رشد مسلمان‌ها در دهه‌هاي اخير توجه بسياري از مطبوعات، رسانه‌ها و مردمان كشورهاي غربي را جلب كرده است. در حال حاضر اسلام سريع‌ترين دين در حال رشد است و بر خلاف تصويرسازي‌هاي سياه و تبليغات غلطي كه عليه اين دين انجام مي‌شود، جمعيت افرادي كه به اسلام ايمان مي‌آورند كماكان در حال افزايش است.

حقي كه در اسلام محترم شمرده مي‌شود

متأسفانه سيطره ذهني و فرهنگي رسانه‌ها در امريكا‌‌ ‌يك ديد مشترك راجع به اسلام را پديد آورده و اينكه اسلام زنان را ذليل، حقوقشان را ضايع و شأنشان را تا مرحله مالكيت داشتن مرد به زن (زن را جزو دارايي‌هاي مرد دانستن) پايين مي‌آورد. با اين وجود، از قرن 17 تاكنون، هزاران زن امريكايي با ميل و علاقه شخصي خودشان به اسلام گرويده‌اند. دكتر شريف عبدالعظيم، كه در حوزه مطالعات زنان امريكايي فعاليت مي‌كند، مي‌گويد قياس تعداد زنان مسلمان امريكايي به مردان آنها نشان مي‌دهد كه اسلام آزادي را به آنها هديه مي‌كند و قدرتي بهشان مي‌دهد كه تا پيش از مسلمان شدن نداشتند.

برابري زن و مرد در اسلام به زمان پيامبر گرامي‌اسلام(ص) بازمي‌گردد. در قرن ششم هجري قمري، بسياري از بت‌پرستان با تندرويي با زنان رفتار مي‌كردند: در برخي قبايل مردان، دختران نوزاد خود را زنده به گور مي‌كردند، به زنان حس مالكيت داشتند و به چشم دارايي به آنها نگاه مي‌كردند و زنان فاقد حق آموختن، خواندن و نوشتن بودند. در قرن هفتم هجري قمري، قوانين اسلامي بسياري از اين عرف‌ها را تغيير داد؛ به زنان حق آموختن، خواندن و نوشتن و داشتن دارايي را اعطا كرد. هر كدام از اين نمونه‌ها به زنان امروزي اين آرامش خاطر را داده است كه آنها به هيچ وجه در سطح پايين‌تري از مردان قرار ندارند.

اكثر زناني كه به اسلام ايمان مي‌آورند همواره كلام خداوند را در جاي جاي قرآن مي‌بينند كه به آنان آزادي روحي و جنسيتي داده است. آنها حق دارند شريك زندگي خود را برگزينند، حق دارند باسواد باشند، كار كنند و درآمدشان را نزد خودشان حفظ كنند. علاوه بر اين، در قرآن ذكر شده است كه زنان و مردان نه تنها با هم برابرند بلكه مكمل يكديگرند. چهارمين سوره از كلام الله مجيد، سوره نساء است. در اين سوره به برابري زن و مرد اشاره شده است؛ هر دوي آنها در بهشت جايگاه خاص خودشان را دارند و جانشينان خدا روي زمين هستند. در جاي ديگري از اين سوره آمده است كه «من شما را از يك روح آفريده‌ام و از همان روح جفتي را برايتان خلق كرده‌ام تا در توازن و عشق زندگاني كنيد.» وجود برابري در اينكه خداوند نه مذكر است و نه مونث مزيتي بر علت گرايش زنان امريكايي به اسلام است. خداوند بر خلاف دين يهوديت و مسيحيت، هيچ گاه در اسلام با نام پدر خطاب نمي‌گردد.

تعبير متفاوت از آزادي تشويق كننده است

بيشتر زنان تازه مسلمان اعتقاد دارند كه اسلام به آنان حس آزادي و رهايي داده است كه تا به حال در زندگي‌شان تجربه نكرده‌اند. آنها بر خلاف پيروان ديگر اديان باور دارند كه حجاب شكلي از سركوب نيست، بلكه تصميمي براي حفظ حريم خصوصي خود و جسمشان است. زنان مسلمان عقيده دارند زناني كه ‌اندامشان را به نمايش مردان نامحرم مي‌گذارند به سادگي از بدنشان براي دستيابي به قدرت استفاده مي‌كنند. در مقابل، پوشيدن حجاب به آنان نيروي بازيابي قدرت را با استفاده از ذهن و خردشان مي‌دهد. علاوه بر اين، مردان آنان را جدي مي‌گيرند. آنها مي‌دانند كه اين زنان نسبت به دينشان مقيد و متواضع هستند؛ بنابراين، علاقه‌مند شخصيت و اخلاقشان مي‌شوند تا اندامشان. امريكايي‌ها اغلب مي‌گويند كه يك زن مسلمان بايد حجاب خودش را رعايت كند تا رضايت همسرش را به دست آورد؛ با اين حال، بسياري از زنان مسلمان مخالف اين نظر هستند و مي‌گويند نحوه لباس پوشيدن زنان امريكايي براي همه مردان است و نه شوهرشان.

اسلام در تمامي جنبه‌هاي زندگي، از بدو تولد تا لحظه مرگ، كرامت و احترام را به زنان اعطا مي‌كند و از آنان محافظت مي‌كند. او با مشاهده گرايش‌هاي روزافزون به دين اسلام تعجب نمي‌كند و اين را راهي براي رهاسازي خود از سبك و سياق زندگي امريكايي و اروپايي مي‌داند.

زنان تمايل حقيقت‌جويي بيشتري دارند

هيچ آمار دقيق و قابل اتكايي در زمينه تعداد تازه مسلمانان كشورهاي غربي يا ديگر نقاط جهان وجود ندارد، اين موضوع به خاطر نپرسيدن از وابستگي و گرايش‌هاي مذهبي شهروندان در سرشماري‌هاي انجام شده است. در انگليس نيز كه از سال 2001 تاكنون چنين موضوعي را در سرشماري‌هاي ملي مطرح مي‌كند، صرفاً از دين شخص آمارگيرنده سؤال مي‌شود و اطلاعاتي در مورد سوابق مذهبي يا امكان تغيير دين از فرد خواسته نمي‌شود، بنابراين آمارهاي دقيق غير‌قابل دسترسي و در بعضي از مواقع حتي ممكن است نادرست باشد. علاوه بر اين، بيشتر مساجد و مراكز اسلامي سراسر انگلستان (و حتي ديگر كشورهاي اروپايي و امريكا) نه گواهي در زمينه تغيير دين افراد صدور مي‌كنند و نه تعداد افرادي را كه مسلمان مي‌شوند ثبت مي‌كنند؛ اقدامي كه باز هم تلاش‌ها براي تخمين تقريبي اعداد را با مشكل روبه‌رو مي‌كند. با اين حال، به طور قطعي مي‌توان تأييد كرد كه يك دين خاص در حال جذب پيروان جديد است، خصوصاً در دنياي غرب. يك مثال ساده مي‌تواند به عنوان مقياسي براي نشان دادن تعداد تازه مسلمان‌ها باشد: در سال 2002، تنها يكي از انجمن‌هاي رفاه و اعتماد مسلمانان در بيرمنگام انگليس آمار 24 تغيير دين به اسلام را گزارش داد كه 17 نفر از آنها خانم و باقي مرد (شش نفر سفيد پوست و يك نفر آفريقايي‌تبار) بودند.

در گذشته، آفريقايي‌هاي امريكايي‌تبار و حوزه درياي كارائيب گروه غالب در پذيرش اسلام بودند؛ در حالي كه امروزه افراد سفيدپوست نيز تمايل زيادي به مسلمان شدن دارند. در انگليس، تعدادي از اين سفيدپوستان به خانواده‌هاي مرفه و دولتمردان تعلق دارند، مانند جو احمد دابسون، پسر وزير كابينه فرانك دابسون ـ متيو ويلكينسون، پسر ارشد مدير عامل شركت Eton (طراح و سازنده آيفون و بلندگوهاي خورشيدي ‌‌آي‌پاد و سيستم‌هاي صوتي) ـ نيكلاس براندت، فرزند يك سرمايه‌گذار بانكي ـ جوناتان برت، پسر مدير سابق شبكه تلويزيوني BBC و. . .

با وجود تصويرسازي‌هاي رسانه‌اي كه زنان مسلمان را زير بار ظلم و بدرفتاري‌ها نشان مي‌دهد، باز هم زنان بيشتر از مردان به اسلام پيوسته و مي‌پيوندند. به طور مثال جمعيت زنان مسلمان انگليسي دو برابر مردان مسلمان است و تعداد زنان مسلمان امريكايي چهار برابر مردان. بيشتر اين زنان نيز سفيدپوست، جوان و مجرد هستند. مدير شوراي روابط اسلامي امريكايي در فلوريدا مي‌گويد: در قديم بيشتر شاهد پيوستن امريكايي‌هاي آفريقايي‌تبار به اسلام بوديم، ولي اكنون بيشتر گرايش‌ها از سوي زنان سفيدپوست و اروپايي است كه علاقه به مسلمان شدن دارند. جالب اينجاست كه در ميان اينها، زناني را مي‌بينيم كه متعلق به خانواده‌هاي شناخته شده و از طبقه‌هاي متوسط به بالا هستند. ممكن است تعداد آنها رقم چشمگيري نباشد، ولي مسئله ايمان آوردن به اسلام، ‌‌به ويژه در ميان نخبگان، و با توجه به تصويرسازي‌هاي بسيار منفي غرب عليه اسلام و تنش‌ها و مشكلات متعاقب آن، به خودي خود مسئله آشكاري است.

كشف حقايقي كه به جلوه كردن اسلام كمك كرد

در آمارهاي تازه منتشر شده مشخص شده است كه تنها در امريكا، سالانه حدود 100 هزار نفر مسلمان مي‌شوند. اين در حالي است كه مخالفان دين اسلام عقيده دارند اين رقم تنها 20 هزار است. يك تقويم معروف امريكايي به نام آلماناك كه سالانه نكات و آمارهاي جالبي را منتشر مي‌كند، نقل كرده است كه در دهه اخير، جمعيت امريكا‌‌ ‌137 درصد بيشتر شده است و جمعيت مسيحيان 46 درصد بيشتر. اين در حالي است كه جمعيت مسلمانان امريكا‌‌ ‌235 درصد بيشتر شده است! بله، آمار خيره‌كننده‌اي است، ولي علت آن چيست؟ علت تا حدودي مشخص است: دانشمندان مسيحي اعلام كرده‌اند كه قرآن متعلق به خداوند است، كشيش و اسقف‌هاي مسيحي اعتراف كرده‌اند كه انجيل تحريف شده است و حضرت عيسي يك مسلمان بوده است. تصور كنيد اگر شما هم يك مسيحي معتقد بوديد در كنار همه سؤال‌هاي ذهني ديني كه تا امروز داشته‌ايد يكدفعه با شواهد متوجه شويد كه اصل دينتان اينطور دستمايه تغييرات شده است آيا ديگر دلسپرده مسيحي باقي مي‌مانيد؟ طبيعتاً نه. از طرفي ديگر، همان طور كه پيشتر گفته شد، جمعيت زنان مسلمان چهار برابر مردان است و مهم‌تر از گرايش اين جمعيت زنان علت است.

انجيل تحريف شده، زن (حوا) را سر منشأ گناهان مي‌داند. انجيل مي‌گويد كه تولد دختر نوعي خسارت است، در حالي كه قرآن تولد هر دو جنس را رحمت مي‌داند. انجيل زنان را از صحبت كردن در كليسا منع مي‌كند. از زنان مطلقه در انجيل به عنوان زنان زناكار ياد شده است. مطابق با آموزه‌هاي انجيل، خواهران و زنان بيوه هيچ گونه مال و ثروتي به ارث نمي‌برند. انجيل حق داشتن چند زن را براي مرد محفوظ داشته است. در قرآن آمده است كه مرد تنها زماني اجازه دارد زن ديگري را به همسري خود برگزيند كه بتواند به عدالت ميان آنها رفتار كند، شرطي كه معلوم است رعايتش تا چه‌اندازه دشوار مي‌تواند باشد. برخلاف تبليغات رايج قرآن زنان را محدود نكرده است و به آنان حق رسيدن به بالاترين درجات را داده است، البته هنوز مسلمانان نتوانسته‌اند نظام نامه‌اي را مبتني بر روح حاكم بر آيات قرآن و سيره پيامبر و امامان در مواجهه با حقوق زنان پديد آورند.

ـ آيه 125 از سوره مباركه نحل: « (اي پيامبر! مردم را) با گفتار حكمت آميز و پند نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و (با مخالفان) به شيوه‌اي كه نيكوتر است، بحث و مناظره كن. همانا پروردگارت به كساني كه از راهش منحرف شده‌اند آگاه‌تر است و او هدايت يافتگان را بهتر مي‌شناسد. »

* دكتراي مسائل بين‌الملل و محقق در زمينه اديان

منابع:

dailymail. co. uk

islamweb. us

geocities. com

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر