اظهارات جنجالبرانگيز علي يونسي دستيار ويژه رئيسجمهور، موجي از انتقادات را در ملت ايران و دلسوزان انقلاب به همراه داشته است. وي كه البته اقداماتش در تحريك مطالبات اجتماعي درخور تأمل جدي است، در جمع كليميان شيراز سعي در تطهير نشان منحوس رژيم پهلوي نموده و در ادامه سخنان مبهم و البته مشكوك به زبان ميآورد كه جاي كنكاش و واكاوي بسيار دارد.
يونسي مدعي ميشود: «فرهنگ ايران، عرفانطلب است و بيشتر روح دين و مذهب را طلب ميكند». هرچند شايد ظاهر اين كلام چندان حساسيت برانگيز نباشد اما دقت در نوع بيان و نتيجهاي كه گوينده در پي آن است يادآور قرائتي از دين است كه تنها ميتوان از آن به «پوستين وارونه» تعبير كرد. اينگونه ديدگاهها يادآور نظريات تجديدنظرطلباني است كه به دنبال تضعيف اسلامگرايي و ارائه اسلامي منهاي قيود و ارزشهاي سياسي اجتماعي بودند. هنوز يادمان نرفته است كه مرد جنجالي دولتهاي نهم و دهم كه سرمنشأ شكلگيري يك حلقه انحرافي بود نيز چنين نظرياتي در رنگ و لعاب معنويت مكتب ايران تجويز ميكرد.
در ادامه عباراتي كه رسانهها از مرد پشت صحنه انتصابات دولت يازدهم نقل كردهاند به عبارتي كاملاً مبهم و نگران كننده برمي خوريم: «امروز حكومت بنياسرائيل هم در نسل جديد به آنچه نسل جوان ايران درخصوص همزيستي و اصلاحطلبي ميگويد نزديك شده است»! هرچند علي يونسي منظور خود را از حكومت بني اسرائيل در عصر حاضر روشن نساخته است، اما كيست كه نداند تنها نقطهاي در جهان كه عدهاي صهيونيست به نام بني اسرائيل سرزمين اسلامي فلسطينيان را غصب كردهاند و موجبات بدنامي پيروان آيين موسي كليم (ع) را فراهم آوردهاند. آيا كسي در نقطهاي ديگر در دنيا سراغي از حكومتي با چنين مختصاتي دارد؟ اگر –خداي ناكرده- منظور جناب يونسي را درست فهميده باشيم، آيا دستيار رئيس دولت يازدهم، هم مانند رئيس دفتر رئيس دولت دهم به دنبال دوستي و نزديكي با رژيم صهيونيستي است؟ به راستي چه كسي به دستيار رئيسجمهور چنين حقي داده است كه پي پروا يكي از بنياديترين اصول و آرمانهاي ملت ايران- كه آرمان رهايي قدس شريف است- را اين چنين ناديده گرفت و همچون سركرده حلقه انحرافي اظهاراتي دشمن شادكن به زبان آورد.
مطالعه همه سخنان يونسي در ديدار گفته شده و نيز مواضع و سوابق رويكردي و رفتاري وي نشان ميدهد كه وي در جايگاه چالشسازي از درون براي دولت يازدهم قرار گرفته است. وي گاه خود را در قامت يك نظريهپرداز معرفتي ميپندارد و به خود اجازه ميدهد اسلام امريكايي را به جاي اسلام ناب محمدي (ص) به جامعه تجويز نمايد. او كه به دلايل خاص در حسرت رداي وزارت در دولت يازدهم ماند، گاه خود را يك مصلح اجتماعي تصور ميكند و بدون در نظر گرفتن پيامدها از مطالبات گروههاي اجتماعي سخن به زبان ميآورد. هنوز كارنامه ناموفق وي در وزارت اطلاعات دوره دوم خرداد از يادها نرفته است كه از قرابت ايران به منحوسترين موجود عالم يعني رژيم صهيونيستي ميگويد و در غم از دست رفتن نشان منحوس رژيم ستمشاهي كه يادآور تسلط طاغوت بر اين مرز و بوم است افسوس ميخورد.
به راستي يونسي به دنبال چيست؟ اگر اين اظهارات صرفاً به جهت عرض اندام رسانهاي بيان شده، بايد پرسيد به چه قيمتي برخي اصرار دارند خود را در مرئي و منظر عموم قرار دهند. اگر بدبينانهتر نگاه كنيم شايد كساني هستند كه به دنبال ريلگذاري غلط براي دولت يازدهم هستند كه اين دولت از مسير تحقق مطالبات حقيقي ملت و استمرار پيشرفت ايران اسلامي منحرف شده و در چاه ويلي سقوط كند كه پيش از آن تجديدنظرطلبان دولت دوم خرداد را به آن ورطه سوق دادند.
اينجا روي سخن نگارنده با رئيسجمهور محترم است. همه به ياد داريم كه جنابعالي در جريان رقابتهاي انتخاباتي و در مناظره فرهنگي با انتقاد تلويحي از حلقه انحرافي، وعده داديد در صورت پيروزي قاطعانه با كساني كه اعتقادات ديني جامعه را مورد خدشه قرار ميدهند برخورد ميكنيد. با اين حال مشاهده ميگردد يكي از نزديكترين دستياران جنابعالي كه گفته ميشود در انتصابات و نيز حاشيه سازيهاي خاص دولت نقش آفرين است اين چنين دنبالهرو انحرافات جريان چالشزاي دولت دهم است. برخورد با دستيار حاشيه ساز و بيپرواي دولت نه تنها به صلاح انقلاب و ملت كه در درجه نخست به صلاح خود دولت ميتواند باشد. چراكه اميد تجديدنظرطلبان به يأس بدل خواهد شد و ريلگذاري دشمن و نفوذيها براي ايجاد چالش از درون دولت تدبير و اميد خنثي خواهد گرديد. با اين تفاسير، بايد منتظر ماند و ديد كه آيا اين عدالت رئيسجمهور محترم، گريبانگير دستيار نزديكش خواهد شد يا نه؟