محمد بنا را بايد تحسين كرد. بنا ميتوانست براي مسابقات آسيايي قزاقستان نامداران كشتي فرنگي ايران را با خود به رقابتها ببرد و مقتدرانه قهرماني قاره كهن را به ليست افتخارات خود اضافه كند.
بنا ميتوانست حميد سوريان، اميد نوروزي، نعمتپور، حاجيپور و ... را با خود ببرد تا هم كنار تشك كمتر حرص و جوش بخورد و هم هرچه طلاي آسيا بود درو كند و با خود به ايران بياورد.
بايد بنا را ستود چون نخواست با يك قهرماني صوري و عنواني كه زياد هم به كارمان نميآيد، عدهاي جوان را پشت خط نگه دارد. بنابراين امثال طاهري، كريميفر، قادريان، علياري و مهديزاده و... را با خود همراه كرد و با يك عنوان سومي مهرههاي آينده خود و تيمش را شناخت.
شايد در ظاهر عنوان شود كه كشتي آزاد دوباره از فرنگي پيشي گرفته، اما اگر خوب نگاه كنيم به نتيجه ديگري ميرسيم، كشتي آزاد بعد از چند سال ركود و عدم نتيجهگيري نيازمند يك قدرتنمايي مجدد در آسيا و دنيا بود. خادم به خوبي اين نكته را درك كرد و با قدرت تمام اقدام نمود تا كشتي آزاد دوباره آقايي خود را ثابت كند، اما در فرنگي قصه تفاوت داشت.
ستارههاي تيم بنا تقريباً تمام افتخارات موجود در دنياي كشتي را به دست آورده بودند و او خوب ميداند كه با اين ستارهها در نهايت تا يكي يا دو سال ديگر ميتواند حرفي براي زدن داشته باشد، پس بايد به فكر المپيك ريو و رقابت سخت جهاني آينده نيز ميبود، بنابراين در يك تصميم درست و به جا قيد قهرماني در آسيا را زد تا شاگردان جوانش تجربه پنجه در پنجه انداختن با رقباي قدر را به دست آورند. تجربه ناموفقي هم به دست نياورد و شاگردان بنا تنها در دو وزن دور از انتظار ظاهر شدند و در بقيه اميدوارمان كردند.
بنا را بايد ستود، چون همزمان با اينكه ستارههاي خود را آماده رويارويي با حريفان جهاني ميكند مشغول آمادهسازي تيمي است كه بايد خود را آماده جانشيني تيم اصلي كنند. فراموش نكردهايم كه محمد بنا كارش را با يك حميد سوريان آغاز كرد، اما بعد از چند سال تيم قهرمان المپيك لندن را به كشتي ايران تحويل داد. او حالا مشغول آمادهسازي تيمي از جنس همان تيم 2012 است، تيمي كه ميخواهد نه در آسيا كه در دنيا قدرتنمايي كند.
به طور حتم اين روزها هستند كساني كه با انگشتنما كردن برخي معضلات و بزرگنمايي برخي ضعفها در تيم محمد بنا سعي در بحراني نشان دادن وضعيت كشتي فرنگي دارند، اما بايد اطمينان داشت كه محمد بنا كارش را خوب بلد است و خوب ميداند چگونه بايد مردانش را آماده كند.
محمد بنا را بايد ستود، كاش ميشد روش او در تربيت ورزشكار را به رشتههاي ديگر هم تعميم داد. بنا با تيم جوانش از قزاقستان براي ستارههايش خط و نشان كشيد و به نوعي به آنها گفت كه فراموش نكنند روزي مثل همينها با پنجمي و ششمي و برنز آسيا شروع كردند، پس اگر كار نكنند خيلي زود مجبورند جايشان را به تازهواردها بدهند.
به احترام بنا و شاگردانش ميايستيم چون اطمينان داريم كه او و تيمش در آينده حرفهاي زيادي براي گفتن خواهند داشت؛ تيمي كه حتي سومياش در آسيا به دلمان نشست، بچهها حتماً در المپيك ريو باز هم محمد بنا و كشتي فرنگي ايران را سرفراز خواهند كرد.