مرحله گروهي ليگ قهرمانان آسيا در حالي چهارشنبه شب به پايان رسيد كه تنها يك تيم از چهار باشگاه ايراني حاضر در اين رقابتها توانست به يك هشتم نهايي صعود كند و سه نماينده ايران حذف شدند. فولاد تنها باشگاه ايراني است كه نامش در بين تيمهاي يك هشتم نهايي ليگ قهرمانان ديده ميشود و سه تيم ديگر ايراني يعني استقلال، سپاهان و تراكتور نتوانستند از گروهشان بالا بيايند و خداحافظي زودهنگامي با آسيا داشتند. حذف سه نماينده ايران در آسيا و قرار گرفتن يك باشگاه ايراني در جمع 16 تيم برتر آسيا يك زنگ خطر براي فوتبال ايران بود كه بايد آن را جدي گرفت؛ زنگ خطري كه اگر به آن توجه نشود ميتواند به تضعيف بيش از اين فوتبال باشگاهي ايران در سطح آسيا منجر شود. به هر حال در فوتبالي كه داعيه آقايي در آسيا را دارد و در رنكينگ فيفا در رده اول آسيا قرار دارد، كنار رفتن سه باشگاهش از ليگ قهرمانان آن هم پس از مرحله گروهي نميتواند قابل قبول باشد.
البته اين نتايج ضعيف و دور از انتظار براي امروز و ديروز نيست و سالهاست كه ايران در عرصه باشگاهي افتخار قابل توجهي در آسيا ندارد و نايب قهرماني سپاهان و ذوبآهن و همچنين صعود استقلال به نيمهنهايي كه سال گذشته اتفاق افتاد، بهترين عناويني است كه تيمهاي ايراني درآسيا كسب كردهاند. آخرين قهرماني يك باشگاه ايراني به 12 سال پيش بر ميگردد كه پاس توانست با فيروز كريمي قهرمان شود. البته در سالهاي گذشته همان طور كه اشاره شد ذوب و سپاهان تا يك قدمي جام رفتند، اما در فينال ناكام بودند.
با وجود اين، نتايج تيمهاي ايراني در فصل 2014 ليگ قهرمانان يكي از بدترين دورههاي حضور تيمهاي ايراني در آسيا بود. در اينكه فوتبال باشگاهي ايران درآسيا روند نزولي طي ميكند ميتوان دلايل زيادي آورد كه سبب شده تيم اول آسيا در رنكينگ فيفا در عرصه باشگاهي چيزي براي گفتن نداشته باشد. البته حساب فولاد را بايد از سه تيم ديگر جدا كرد؛ تيمي كه با حسين فركي روند موفقيتهايش در ايران كه با قهرماني ليگ به پايان رسيد، در آسيا هم ادامه داد و صعود مقتدارنهاي به مرحله بعد داشت.
پاسخ به اين سؤال كه چرا فولاد توانست اما تيمهاي ديگر نتوانستند، ميتواند گره اين نتايج ضعيف را باز كند و به تيمهاي ديگر كمك كند تا با درس گرفتن از تيم فركي بتوانند سالهاي آينده در آسيا موفق باشند. فولاد در حالي بهترين باشگاه ايران در مسابقات ليگ قهرمانان لقب گرفته كه حضور يك مجموعه كامل و بدون حاشيه رمز موفقيت اين تيم در ليگ داخلي و آسيا است. حضور يك مربي بيحاشيه و مديرعاملي كه از جنجال دوري ميكند در كنار بازيكناني كه در كنار هم يك تيم كامل را تشكيل ميدهند همه دست به دست هم داد تا حالا اهوازيها تنها اميد ايران در رقابتهاي آسيايي باشند.
البته فولاد يك استثنا در فوتبال باشگاهي ايران است و نبايد اين تيم را آينه تمام نماي فوتبال ايران به حساب آورد. با بررسي نتايج استقلال، تراكتور و سپاهان بهتر ميتوان به وضعيت واقعي باشگاههاي ايراني پي برد، باشگاههايي كه بر خلاف فولاد نتوانستند موفق باشند. عدم جوانگرايي و ميانگين سني بالا، عدم توجه به تيمهاي پايه و همچينن مديريتي كه كمتر به دنبال جمع كردن حاشيههاي اطرف تيمش است و در برخي تيمها حتي در بيشتر شدن حاشيهها دستي بر آتش دارد از جمله مواردي است كه سبب شده تيمهاي ايراني درآسيا حرفي براي گفتن نداشته باشند.
همچنين عدم داشتن لابيهاي مؤثر در كنفدراسيون فوتبال آسيا هم از آن جمله مشكلاتي است كه در آسيا به تيمهاي ايراني ضربه زده است. اگر چه اين نميتواند توجيهي بر عملكرد ضعيف باشگاههاي ايراني در ليگ قهرمانان باشد، اما با اين وجود نميتوان كتمان كرد كه نداشتن افراد مؤثر در تصميمگيريهاي AFC به باشگاههاي ايراني ضرباتي را به خصوص در بحث داوريهاي مورددار زده است. نمونه آن استقلال بود كه براي بازي آخرش با الشباب عربستان يك داور بحريني انتخاب ميشود و همين داور با گرفتن يك پنالتي اشتباه فرصت پيروزي را از آبيپوشان ميگيرد. اين در حالي است كه در صورت داشتن پستهاي تأثيرگذار در كنفدراسيون فوتبال آسيا ميشد جلوي چنين انتخاب داوراني را گرفت تا تيمهاي ايراني حداقل از اين بابت متضرر نشوند.