افتضاح، بهترين توصيف از جشن 50 سالگي پرسپوليس بود. جشني كه هفت سال زودتر برگزار شد تا افتخارش بماند براي رويانيان و در كنار ديگر كارهاي بزرگ او براي پرسپوليس قرار بگيرد. كارهاي بزرگي مثل دعوت از تيم ستارگان ميلان براي انجام بازي دوستانه با پيشكسوتان پرسپوليس و برگزاري بازي خداحافظي مهدوي كيا، يا برگزاري جشن تقدير از پيشكسوتان پرسپوليس كه سر و صداي زيادي هم به پا كرد. هر چند كه اين بار، اين كار مثلاً بزرگ آنقدر كم و كاستي داشت كه تنها يك افتضاح از آن به جا ماند و بس.
كاملاً مشخص بود كه هيچ برنامهريزي دقيقي نشده است. از همان ابتدا و براي نوشتن كارتهاي دعوت و انتخاب مدعوين كه خيليها از قلم افتادند و دعوتها يكي در ميان بود گاه حتي براساس سلايق شخصي، تا شروع مراسم و پايان آن كه همه چيز درهم و برهم بود. جزئيات جشن البته از قبل اعلام شده بود و طبق آن بايد شاهد يك برنامه قوي و خوب ميبوديم اما جزئيات ارائه شده تنها چند خط نوشته مرتب بود كه وقتي به مرحله اجرا در آمد تنها چيزي كه در آن مشاهده نميشد، نظم و انضباط و برنامهاي اصولي بود. حال بماند كه در اين بين برخي مدعوين با فشار زياد هيئت مديره و وزير ورزش دعوت شدند و تهديد به هم زدن جشن در صورت دعوت از برخي بارها و از منابع مختلف به گوش رسيد و دست آخر مديرعامل را ناچار به كوتاه آمدن كرد.به نظر همه چيز لوكس و عالي بود. باز هم ميلاد ميزبان سرخپوشان بود و خب همين نام به اندازه كافي دهان پر كن هست و وقتي در كنار نام پرسپوليس قرار ميگيرد به خودي خود توقعات را بالا و بالاتر ميبرد. توقعاتي كه البته در جشن 50 سالگي پرسپوليس كمتر برآورده شد و بيشتر از قلم افتاد.
جشن، جشن پرسپوليسيها بود اما جايگاه هنرمندان تعريف شدهتر از جايگاه خود پرسپوليسيها و ستارههاي قديمي و پيشكسوتان اين تيم بود، به طوري كه برخي مانند مجتبي محرمي، نادر باقري، مطهري و تعدادي ديگر از پيشكسوتان با ناراحتي تمام اين مراسم را خيلي زود ترك كردند. مراسمي كه حتي براي همايون بهزادي هم بيش از يك دقيقه وقت نداشت و وقتي او به عنوان يكي از پيشكسوتان پرافتخار و محبوب پرسپوليس براي صحبت كردن روي سن رفت، در حالي كه هنوز چند ثانيه از صحبتهايش نگذشته بود كه مجري جوان برنامه به او تذكر ميدهد كه يك دقيقه بيشتر نميتواند صحبت كند، چراكه وقت زيادي نيست؛ مسئلهاي كه به شدت باعث ناراحتي بهزادي ميشود.
البته اوضاع تنها روي سن خراب نيست؛ شرايط سالن هم خيلي جالب نيست، به طوري كه حتي آيتم هايي كه از قبل گفتهاند هم پر نميشود. از بين تمام مديران عامل اين تيم كه قرار است از آنها تقدير شود، تنها غمخوار آمده و تا آخر مراسم خبري از بقيه نيست. اين نكته در خصوص بازيكنان دارنده توپ طلاي آسيا هم صدق ميكند. قرار بود از مهدوي كيا، كريمي، دايي و خداداد بابت اين افتخار تقدير شود اما فقط خداداد است كه اين دعوت را لبيك گفته و به جشن پرسپوليس ميرود. غيبت كريمي از همان ابتدا هم كاملاً مشخص بود. رابطه تيره و تار كريمي و رويانيان بزرگترين مانع حضور اين بازيكن در جشن پرسپوليس بود. مهدوي كيا هم كه در كنار تيم جوانان در روسيه بود و امكان حضورش در اين مراسم وجود نداشت. هر چند كه خود دايي هم كه براي دقايقي در اين مراسم شركت كرد، براي مراسمي كه براي دارندگان توپ طلاي آسيا تدارك ديده بودند صبر نكرد و خيلي زود مراسم را ترك كرد.
البته براي رويانيان گويا تنها برگزاري جشن مهم بود نه نحوه برگزاري آن. چراكه در مقابل سؤالهايي كه در خصوص غيبت بازيكنان پرسپوليس كه هيچ يك در اين جشن شركت نكرده بودند قرار ميگيرد، خيلي خونسرد ميگويد: «دايي كه آمد انگار همه آمدند.» شايد همه پرسپوليس از نظر رويانيان يعني دايي! البته همان دايياي كه حاضر نشد تا پايان مراسم يا حتي براي تقدير از بازيكناني كه موفق به دريافت توپ طلاي آسيا شده بودند و او خود يكي از آنها بود صبر كند. از طرف ديگر اگر همه پرسپوليس يعني دايي كه ديگر نيازي به اين همه ريخت و پاش نبود و رويانيان ميتوانست مراسمي مجلل اما مختصر با حضور خود دايي براي همه پرسپوليس برگزار كند و در اين وضعيت خودش را اينقدر به خرج نيندازد.
عامل اصلي بيبرنامگيها اما خود رويانيان بود. او كه علاقه زيادي به اجراي برنامه دارد و درست مثل جشن قبلي اكثر اوقات ميكروفون به دست خودش بود و آيتمهايي خارج از برنامه اجرا ميكرد. اما علاقه دردسر ساز او به دعوت از حضار روي سن بيشترين هرج و مرج را در جشنهاي پرسپوليس ايجاد ميكند. درست مثل زماني كه قصد تقدير از دادكان به عنوان يكي از چهرههاي خوشنام پرسپوليس را داشت و سن پر شده بود از نفراتي كه او براي تقدير از دادكان دعوت كرده بود و همه را، خصوصاً خود دادكان را از همه بيشتر گيج كرده بود.
جشن 50 سالگي پرسپوليس ميتوانست جشني به يادماندني باشد؛ جشني كه نفس كارش عالي بود اما بيبرنامگيهاي آن همه برنامه چند ساعته سرخپوشان را به يك افتضاح تبديل كرده بود كه تنها نكته مثبت آن همان آيتم اول و تقدير از افرادي بود كه سابقه هدايت پرسپوليس در دورههاي مختلف را داشتند و با حضور روي سن تقديرنامههاي خود را گرفتند و رفتند.