کد خبر: 601185
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۵
روانشناسي صدام، ‌ديكتاتوري كه پيش از همه با افكار خودش مي‌جنگيد
روانشناسي ديكتاتورها عنوان تحقيقاتي است كه بارها توسط روانشناسان مختلف مورد توجه قرار گرفته است
عليرضا محمدي
روانشناسي ديكتاتورها عنوان تحقيقاتي است كه بارها توسط روانشناسان مختلف مورد توجه قرار گرفته است. جذابيت شخصيت اين افراد كه از اعمال عجيب و حرف‌هاي عجيب‌ترشان نشأت مي‌گيرد، باعث شده تا كوچك‌ترين جزئيات زندگي‌شان حتي دستخط و گفت‌وگوي‌هاي منقول روزمره‌شان از ديد صاحبنظران دور نماند. در اين ميان صدام حسين، ديكتاتور معدوم عراق فردي پرآوازه است با شهرتي جهاني. اما رد پاي اين آدم مشهور تقريباً از اوايل دهه 70 ميلادي و در جريان مذاكرات ايران و عراق بر سر اختلافات مرزي در اروند رود و بلندي‌هاي ميمك، در تاريخ كشورمان ديده شد و پس از پيروزي انقلاب، هشت سال جنگ تحميلي و گذشت چندين و چند سال از اين وقايع، همچنان «صدام» نامي است كه در حافظه تاريخي ايرانيان سنگيني مي‌كند. از اين رو بررسي ابعاد شخصيتي مسبب اصلي اين جنگ، يعني «صدام حسين عبدالمجيد تكريتي» زواياي جديدي از طولاني‌ترين جنگ مدرن تاريخ معاصر را پيش رويمان مي‌گشايد.

    سردار قادسيه و دروازه شرقي
«قادسيه» جنگي بود كه طي آن اعراب مسلمان به تاريخ 14 هجري قمري به فرماندهي سعد بن ابي وقاص، اولين و بزرگ‌ترين شكست را بر پيكره سپاهيان ساساني وارد آوردند. اين شكست مقدمه‌اي برفروپاشي آخرين امپراتوري باستاني ايران شد و به همين خاطر نام قادسيه در نزد اعراب از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. با چنين پيش زمينه‌اي برگزيدن لقب «سردار قادسيه» توسط صدام به خودش، ‌نشان مي‌دهد كه در ديدگاه او جنگ عراق با ايران نه يك اختلاف مرزي بين دو كشور همسايه كه او خود را قهرمان اعراب در رقابت تاريخي خود با ايران مي‌دانست. اما از آنجا كه در اين زمان بيش از 95 در صد ايرانيان مسلمان شده بودند به سربازان عراقي آموخته شده بود كه در مواجهه با دشمن‌مسلمان‌شان آنها را با صفت «مجوس» به معني زرتشتي خطاب كنند!  از سوي ديگر صدام هرگز در معرفي نبرد خود با ايرانيان از اصطلاح جنگ در مرزهاي شرقي عراق ياد نمي‌كرد. بلكه او همواره از اصلاح «دروازه شرقي» نام مي‌برد. چنانچه در سخنراني تاريخي خود در 26 شهريور سال 59 يعني تنها پنج روز قبل از آغاز جنگ تحميلي، مدعي شد كه مي‌خواهد از «دروازه شرقي اعراب» پاسداري كند. او در اين سخنراني مدعي شده بود كه ايرانيان با عدم رعايت حاكميت عراق به عنوان يك كشور عربي در اروند رود، دروازه شرقي اعراب را تهديد كرده و حالا او قصد دارد از اين دروازه حفاظت كند!  همين تكرار اصطلاح «دروازه شرقي» توسط صدام بود كه سرلشكر وفيق السامرايي، افسر ارشد اطلاعاتي رژيم بعث را بر آن داشت تا پس از ضديت با صدام و فرارش به انگلستان در سال 1994، كتابي با عنوان «ويراني دروازه شرقي» بنويسد و در آن مطالبي تحليلي ـ تاريخي از جنگ ايران و عراق بنگارد. سامرايي در بخش‌هايي از اين كتاب به صراحت اعتراف كرده كه چطور سردار قادسيه به جاي پاسداري از دروازه شرقي، طي هشت سال آن را به ويرانه‌اي مبدل ساخت.

    صدام و افسانه‌هاي تاريخي
آن طور كه از نزديكان صدام نقل شده، او بسيار از خواندن كتاب‌هاي تاريخي بخصوص حكومت خونريز آشوريان لذت مي‌برده است. آشوري‌ها يكي از ساكنان بين النهرين (بخشي از عراق كنوني) بودند كه كشورگشايي‌هاي خود را همواره با خونريزي فراوان انجام مي‌دادند. چنانچه آشوري‌ها در زمان حكمفرمايي خود وحشت زيادي در بين ساير اقوام و كشورها ايجاد مي‌كردند. البته در اين ميان صدام به شاهان بابل كه آنها نيز مقر فرماندهي‌شان در عراق كنوني بود نيز توجه ويژه‌اي داشت؛ از اين رو «بخت النصر» پادشاه مقتدر و خونريز بابل در ليست افراد مورد علاقه او قرار مي‌گرفتند.  صرف نظر از اينكه آيا صدام واقعاً خود را همرديف شخصيت‌هاي بزرگ تاريخي مي‌دانست و مي‌خواست كشورگشايي‌هاي آنها را تكرار كند، ‌او در طول جنگ با ايران نيز بارها از محفوظات تاريخي‌اش بهره مي‌برد. چنانچه تنها شش روز پس از تهاجم به ايران و البته در حالي كه واحدهايي از نظاميان عراقي به 12 كيلومتري اهواز در منطقه جنگلي نبرد رسيده بودند، صدام به ناگاه پيشنهاد آتش بس داد. به نظر نويسنده كتاب ويراني دروازه شرقي، اين اقدام صدام به اين خاطر بود كه او مي‌خواست از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل تقليد كند. جنگي كه تنها در شش روز منجر به شكست ارتش مصر، سوريه و متحدان عرب‌شان در برابر اسرائيل شد و گويي اينك صدام مي‌خواست بار ديگر جنگي شش روزه را به حافظه تاريخ تحميل كند.

    پاسداري از غرور
در طول هشت سال جنگ ايران و عراق، تنها چند ماه اوليه شروع جنگ و متعاقباً چند ماه آخر آن شاهد برتري‌هاي نسبي ارتش بعث بود و در باقي مواقع، اين ايران بود كه ابتدا با متوقف كردن قواي عراقي، حالتي تهاجي به خود گرفت و هفت سال نيز اين حالت را به ارتش بعث تحميل كرد. با وجود اين واقعيات، صدام كسي بود كه هيچ گاه حقايق را نپذيرفت و همواره بر برتري نيروهايش به دشمني كه تا داخل مرزهايش او را تعقيب مي‌كرد، اذعان داشت. مروري بر موقعيت‌هاي مختلف در جنگ و نظرات و گفته‌هاي صدام نشان دهنده اين سخن است. شاه حسين(معدوم) اردني كه در اولين روز جنگ به صورت نمادين اولين گلوله را به خاك كشورمان شليك كرد، نقل مي‌كند كه صدام قبل تهاجم به ايران گفته بود: «من به كمك هيچ كدام از اعراب احتياج ندارم و به تنهايي آنها(ايرانيان) را شكست خواهم داد» البته اين رجز صدام تنها چند ماه بعد از آغاز جنگ و شكست‌هاي پي در پي ارتش بعث و درخواست رسمي عراق از اعراب براي دريافت كمك‌هاي نقدي پايان پذيرفت، اما صدام همواره به حفظ غرور خود به خصوص در ميان اعراب كه او خود را قهرمان آنها مي‌دانست توجه ويژه‌اي داشت.  با چنين سابقه‌اي هنگامي كه پاي ادعاهاي صدام به ميان مي‌آمد از هر وسيله‌اي براي حفظ غرور خودساخته‌اش بهره مي‌برد. چنانچه وقتي نيروهاي زميني ارتش در عملياتي محدود و به تاريخ دي ماه 1359 سعي كردند بلندي‌هاي ميمك را آزاد سازند، عراق براي اولين بار از بمب‌هاي شيميايي در اين عمليات نه چندان بزرگ بهره برد! چرا؟ به اين دليل كه اختلاف بر سر مالكيت اين بلندي‌ها يكي از ادعاهاي صدام براي شروع جنگ بود و او به هيچ عنوان نمي‌خواست با آزادسازي ميمك توسط رزمندگان ايراني امري برخلاف ادعاهايش صورت گيرد. شايد با چنين برداشتي بود كه خيلي از اسراي عراقي اين عمليات حاضر بودند قسم بخورند شخص صدام براي هدايت نيروهاي خود و از دست نرفتن ميمك به منطقه آمده است!  در رويدادهاي ديگر نيز رجزخواني‌هاي صدام پرده از چهره مردي مي‌گشايد كه به حفظ غرورش بيش از هر نكته ديگري اهميت قائل بود. در هر مرحله از جنگ كه رزمندگان پيروزي‌هايي را به دست مي‌آورند، ديكتاتور عراق به جاي اعتراف به شكست بر ادعاهاي خود مي‌افزود. به طوري كه او دو بار وعده داد كليد بصره را به ايرانيان داد اما هر بار زير قولش زد. يكي وقتي كه ايران عمليات فتح المبين را در فروردين سال 61 انجام داد و 2500 كيلومتر از خاك كشورمان آزاد شد، صدام پيش از شكست گفته بود اگر آنها سايت‌هاي موشكي (در غرب كرخه) را پس بگيرند، كليد بصره را به آنها خواهم داد. ولي بعد از شكست و تصرف سايت‌ها گفت: ايراني‌ها زمين‌هاي سوخته‌اي را آزاد كردند. اگر مي‌توانند خرمشهر را بگيرند، آن وقت كليد بصره را به آنها خواهم داد! خرمشهر نيز پس از يك ماه و نيم آزاد شد و سردار قادسيه باز به وعده‌اش عمل نكرد و به جاي آن به مردمش اين طور وانمود كرد كه عقب‌نشيني قواي عراق از خرمشهر يك عقب نشيني تاكتيكي بوده‌ است!

    نقل قول‌ها در خصوص شخصيت صدام
طارق عزيز وزيرخارجه رژيم بعث عراق: صدام در هنگام حمله به كويت از نظر جسمي و رواني يك بيمار محسوب مي‌شد.
  وفيق السامرايي افسر ارشد اطلاعاتي ارتش بعث: صدام توجه ويژه‌اي به پيشگويي منجمان داشت. چراكه اين افراد حس غرور و بزرگ بيني او را تحريك مي‌كردند.
 هال برندز، استاد دانشگاه دوك امريكا: صدام از راه توطئه‌چيني به قدرت رسيد و در تمام دوران حاكميتش فكر مي‌كرد همه مشغول همين كار هستند.
رغد دختر بزرگ صدام: پدرم در روزها و ساعات معيني به ما اجازه ملاقات مي‌داد. اگر ما كمي زودتر يا ديرتر مي‌رفتيم مورد موأخذه قرار مي‌گرفتيم، چراكه او به رئيس دفترش گفته بود اگر كسي در ملاقات با من وقت شناسي نداشته باشد به حتم قصد ترورم را دارد!
موفق الربيعي، مشاور سابق امنيت ملي عراق: صدام پيش از اعدامش در سال 2006 بارها و بارها فرياد زد: «مرگ بر ايراني‌ها».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار