سرانجام آنچه مدتها بود تلاش میکردند ما را از آن بترسانند، رخ داد. دشمن صهیونی به خاک میهن ما تجاوز کرد و البته جمهوری اسلامی ایران در نبردی ۱۲روزه و نابرابر، هیمنه پوشالی ائتلاف امریکایی- صهیونیستی را در هم شکست و نشان داد دوران یکجانبهگرایی، تحقیر ملتها و تروریسم دولتی پایان یافته است. دشمنی که با غرور و توهم برتری نظامی، جنگ را آغاز کرد، با خواری و دستافشانی برای آتشبس، میدان را ترک کرد.
امریکا و رژیمصهیونیستی که با هزاران میلیارد دلار تجهیزات نظامی، پیشرفتهترین سامانههای دفاعی و حمایتهای اطلاعاتی گسترده وارد میدان شده بودند، در برابر اراده ملتی مقاوم و توان بومی متکی بر ایمان و عقلانیت، ناکام ماندند. موشکهای نقطهزن و قدرتمند ایران که گنبد آهنین را به سخره گرفتند و پهپادهایی که لایههای دفاعی دشمن را شکافتند، نهفقط قدرت دفاعی ایران بلکه مرزهای بازدارندگی محور مقاومت را از زمین تا آسمان ارتقا دادند.
تلآویو، روزها و شبهایی را تجربه کرد که ساکنان غزه مدتهاست در آن زیستهاند. صهیونیستها دیگر نمیتوانند وانمود کنند که امنیت دارند. صفیر آژیرها، فرار صهیونیستها به پناهگاهها و فلج شدن تأسیسات حیاتی، سیلی محکمی بود که همزمان بر گونه نتانیاهو و ترامپ فرود آمد.
اما آنچه این پیروزی را عمیقتر میکند، شکست دشمن در میدان اجتماعی و افکار عمومی است. سالها تلاش بیوقفه دشمن برای تضعیف اعتماد عمومی به نظام اسلامی، در این جنگ، به نقطه معکوس رسید. موج حمایت مردمی، وحدت جریانهای سیاسی و خروش میلیونی ملت ایران در حمایت از مقاومت، خوابهای آشفته تحلیلگران غربی را به کابوس بدل کرد. محبوبیت بیسابقه رهبر معظم انقلاباسلامی در سطح ملی و فراملی، خنثیکننده تمامی پروژههای جنگ روانی بود.
از سوی دیگر، سازمانهای بهاصطلاح بینالمللی، همانها که در برابر جنایات صهیونیستها در غزه کر و کور بودند، اینبار نیز رسوا شدند. سکوت شورای امنیت، بیعملی آژانس و وارونهگویی رسانههای غربی، نشان داد که حقوق بشر در قاموس غرب، تنها ابزاری برای سلطه است.
جنگ ۱۲ روزه بار دیگر به ما آموخت که تنها زبان قابلفهم برای دشمنان، زبان قدرت و مقاومت است. این جنگ نه یک نبرد نظامی، بلکه یک تحول راهبردی در موازنه قدرت در جهان بود. در یکسو رژیمی جعلی با حمایت مستقیم اطلاعاتی و عملیاتی سنتکام و پشتیبانی تمامعیار اروپای غربی و امریکا قرار داشت و در یکسو کشوری مستقل که سالهاست تحت تحریمهای اقتصادی سنگین زمان قرار دارد. آتش مستمر و پرقدرت ایرانی چنان صهیونیستها را «بیچاره» کرد که ترامپ و نتانیاهو را ناچار به توقف جنگ کرد تا بیش از این جامعه اشغالگر
آسیب نبیند.
البته دشمن ضربه خورده، سرخورده و سردرگم است. اما ما باید هوشیار بمانیم. تجربه نشان داده است که امریکای زخمخورده، برای ترمیم شکست، ممکن است دست به توطئههای اقتصادی، امنیتی یا رسانهای بزند. بنابراین، تقویت توان بازدارندگی وحدت داخلی و آمادگی همهجانبه برای مواجهه با سناریوهای آتی، بیشازپیش ضروری است.
امروز در این فرصت توقف جنگ که نمیدانیم تا چه زمان ادامه خواهد داشت، باید بهطور همزمان برای بازدارندگی دفاعی و اجتماعی بهطور توأمان تلاش کرد. باید هم صف واحدی را که در این روزها در جامعهمان
پدید آمد، حفظ کنیم و هم خلأهای احتمالی دیوار دفاعی و قدرت تهاجمی کشور را ترمیم کنیم. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «وَدَّ الَّذِینَ کفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکمْ وَأَمْتِعَتِکمْ فَیمِیلُونَ عَلَیکمْ مَیلَهً وَاحِدَهً» (کفار مایلند شما از سلاحها و سازوبرگ جنگی خود غفلت ورزید، تا یک باره به شما هجوم آورند.) سلاح و سازوبرگ ما در این جنگ ترکیبی هم اقتدار نظامی ما است و هم انسجام اجتماعی ما. آنان منتظرند در هریک از این دو جبهه رخنهای یا ضعفی بیابند تا بتوانند از آن برای ضربه زدن به ایران عزیز استفاده کنند. باید این پیروزی را با هوشیاری تمامعیار
کامل کرد.