کد خبر: 503607
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۴
گفتاري از صفار هرندي
ايستاده در جايگاه خطيب جمعه، پيشاروي هزاران تن از مؤمنان نمازگزار فرمود:« تن دادن به مطالبات غيرقانوني زير فشار، شروع ديكتاتوري است... اين تصور غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي‌كنند و مسئولان را مجبور مي‌كنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند... بنده زيربار بدعت‌هاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چارچوب‌هاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي مصونيت نخواهد داشت.»

يك هفته از انتخابات ۲۲ خرداد سپري شده بود و هفت روز سراسر هيجان، التهاب، حيرت و ترديد و آشوبي كه از برخي دل‌هاي بيمار و كينه‌جو بر‌مي‌آمد و در شعله‌هاي خشم جماعتي بازي‌خورده و غفلت‌زده زبانه مي‌كشيد و به جان شهر شرر مي‌زد و آنكه در هفتمين روز، امام مردم در ميعاد آدينه از فراز منبر جمعه، با امت خويش سخن مي‌گفت. كلامش، زبان‌ حال و ترجمان بغض فرو‌خورده و دل دردمند مردماني بود كه آرزو داشتند به شكرانه حماسه بزرگ انتخابات كه با ثبت ركورد ۴۰ ميليوني حضور به دست آمده بود، جشن پيروزي برپا كنند اما با دريغ و افسوس لحظه‌هاي ناب اين ايام را لگدكوب تمناهاي شيطاني اهالي توهم مي‌يافتند.

راهبر، اما در آينه حكمت و تجربه، آتش فتنه‌اي را مي‌ديد كه آتشگيره‌هاي آن جهل بود و عصبيت و عقده‌هاي انباشته شده در سينه پركينه دشمنان خارجي و ضدانقلابيون و نيز انقلابيون پشيمان و به تجديد‌نظر رسيده در حقانيت راه طي شده.

«آقا» مي‌ديد كه دغدغه‌هاي ۲۰ سال پيش او، چگونه اكنون جامه تحقق برتن كرده و تهاجم نرم دشمن، آتش به خرمن ايمان و وفاداري جماعتي از دوستان ديروز - مدعيان پر ادعاي انقلاب- افكنده و آنان را در مرداب هواهاي نفساني، رفاه‌زدگي و غوطه‌ در چرب و شيرين دنيا زمينگير كرده است.
در اين ۲۰ سال پس از كوچ روحاني آن راحل عظيم - كه رضوان خدا نصيب او باد- بارها هشدار داده و بر خواص و عوام نهيب زده بود كه از كيد اهريمن غافل نباشند كه اين بار، آنچه بيش از هرچيز آماج ضربات‌ كينه‌‌توزانه دشمن قرار مي‌گيرد، آرمان‌ها و ارزش‌هاي اعتقادي و انقلابي ملت است و هيچ كس از اين تيرباران فرهنگي خصم در امان نيست، مگر آنان كه در روزگار فتنه، خود را به سلاح «بصيرت» و سپر «صبر» تجهيز كرده باشند و اين زلال كلام امير (ع) بود كه بر زبان نايب امام عصر (عج) جاري مي‌شد و گوش جان مخاطبان حق‌پذير را مي‌نواخت: «الا و لا يحملُ هذا العَلَم الا اهلُ البصر و الصبر» ايها الناس! شما را به روشن‌بيني و تعبد فرا مي‌خوانم كه جز از اين راه، شما را ياراي بر دوش كشيدن بار سنگين ايمان و پايداري در ايام فتنه نيست.

باور دشمن، اين بود كه با گذشت ۳۰ سال از ظهور انقلاب و سپري شدن دو دهه از رحلت خميني كبير(ره)، ديگر رمقي در جان نظام اسلامي نمانده و اينك موسم انتقام از آيين امام فرا رسيده است. تاريخ گواهي داده است كه برخلاف رهبران نخست هر نهضت كه مؤسس و بنيانگذارند، پيش‌روي رهبران ثاني، راه، بسي دشوار و پر سنگلاخ است و اين فرصتي است تا به نام مصلحت‌انديشي، راهبر را ناگزير از تن دادن به شرايط ناخواسته و ناگوار سازند.
فريب‌خوردگان دشمن پيش از اين گفته بودند كه چاره را بايد در نظريه «فشار از پايين و چانه‌زني در بالا» جست و اكنون عرصه را براي عملي ساختن اين ترفند شيطاني فراهم يافتند. با خود انديشيدند كه نظام از جماعت خشمگين به فرياد آمده در كف خيابان، متزلزل مي‌شود. پس به جاي پيگيري قانوني شبهه تقلب در محافل و مراكز رسمي حكومت، فريب‌خوردگان بازي تقلب را بايد به كوي و برزن فراخواند و پشتوانه لشكر اعتراض و اغتشاش را مقدمه‌اي براي تسليم انقلاب مردم در برابر خواسته‌هاي غيرقانوني خويش قرار داد.

يكبار در واقعه ۱۸ تير ۷۸ اين ترفند را آزموده بودند. وقتي آتش فتنه در آن چند روز توفاني از هر سوي شهر زبانه كشيد، نفراتي از موجهين را ظاهراً با پيام مصلحت‌انديشي و در باطن، براي به تسليم كشاندن جانشين امام، نزد ايشان گسيل داشتند. پيك‌ها، حرف‌هاي خود را از موضع دلسوزي! بيان داشتند و پاسخ شنيدند: با قبول اين پيشنهادها كه بوي تسليم در برابر باج‌خواهي دشمن از آن به مشام مي‌رسد، آيا خود شما، از اين پس حاضريد پشت سر من نماز بگزاريد؟!
همان روز بود كه رهبر در اجتماع شور‌انگيز دانشجوياني كه برخي از آنان زخم فاجعه اسفبار ۱۸ تير را بر تن و دل داشتند، پس از تبيين صحنه و رويارويي دو جبهه كه يكي وفاداري به انقلاب و راه امام را مقصد خويش گرفته بود و ديگري كمر به هدم ارزش‌هاي برآمده از اسلام و انقلاب بسته بود، دل‌گفته‌هاي تا آن روز ناگفته را در قالب گزارش به محضر مولا و سيد خويش (حضرت صاحب الامر(عج)) عرضه داشتند... شد آنچه بايد مي‌شد. فرداي آن روز بود كه مردم شهر، خود براي برچيدن بساط فتنه آستين بالا زدند و ساعاتي نگذشت كه تومار فتنه‌گران به دست مردم درهم پيچيده شد.
سال ۸۸، از آن واقعه تيرماه ۷۸ يك دهه گذشته بود. بار ديگر مردم در برابر آزموني دشوار قرار گرفته بودند. پيروان نظريه فشار و چانه‌زني، اين بار صريح‌تر فرمان صادر كرده بودند: «تجمع و آشوب در خيابان، چانه‌زني و كسب امتياز در بيت رهبري». همه چيز در خدمت اين انديشه پليد به ميدان آورده شد؛ از لشكر بي‌خبر و غافل تا انواع امكانات رسانه‌اي و تداركات ضروري براي اغتشاش و بلوا و دستمايه فريبي به وسعت و بزرگي «اتهام تقلب در انتخابات».

دشمن اين بار بسي پيچيده‌تر و با بهره‌گيري از تجربيات رنگارنگ انقلاب‌هاي مخملي وارد عمل شد و هر روز شيوه‌اي تازه در پيش گرفت. مدعيان غافل نيز دست در دست شيطان گذاشتند. تكيه بر نمادي كه ريشه در اعتقادات شيعي و عاطفي مردم داشت، عامل انسجام‌بخش جمع‌هاي پراكنده‌اي بود كه بسياري از آنها نيرنگ تقلب را باور كرده بودند. سحر فرعون با چيره‌دستي هر چه تمام‌تر، صحنه را آراسته و زمينه باور‌پذيري دروغ را در اذهان ساده و بي‌اطلاع فراهم كرده بود. اهالي جبهه حق اما با دلي پرخون و در عين حال اميدوار به فضل و نصرت پروردگار، اعجاز الهي را به انتظار نشسته بودند تا همچون عصاي موسي (ع) اژدهاگون، مارهاي خوش خط و خال ساحران را ببلعد.
آبشار كلام بصيرت‌افزاي پيشواي ملت در روز ۲۹ خرداد و از آن پس تا هشت ماهي كه در خيابان‌ها، جدال بر سر آينده جهان جريان داشت، باطل السحر همه نيرنگ‌هاي جادويي شيطان بزرگ و اصحاب ريز و درشت داخلي و خارجي‌اش شد.

اگر جاري حكمت آقا در خطبه‌هاي علي‌گونه جمعه ۲۹ خرداد نبود، چگونه متصور بود كه طي يك روز ظرفيت فتنه و آشوب به يك دهم تقليل پيدا كند؟ آري، ۹۰ درصد آنها كه تا روز قبل، سياهي لشكر بلواي خياباني شده بودند، با غيرشرعي و غيرقانوني تلقي شدن اين كار در كلام خطيب آن روز جمعه، ديگر به قافله اهل غفلت نپيوستند.
در آن هشت‌ماه سرنوشت‌ساز و از آن پس نيز تا امروز، سخنان مقتداي مردم در جمع‌ها و مناسبت‌هاي مختلف، هر يك، نسخه‌اي براي درمان دردي و چاره‌اي براي شكستن بن‌بستي و پاسخي براي پرسش‌ها و ابهامات برجاي‌مانده در دل‌ها بوده است. گفته‌هاي ايشان كه با چينش هنرمندانه كلمات و عبارات، همچون هميشه همراه است، در اين دوره زماني از پيوستگي معنايي و ترتيب و انسجام خاصي بهره مي‌گيرد، آن‌گونه كه مي‌توان از خلال كلام ايشان، عمق تاريخ و حوادث و رويدادهاي آن ايام را مروري عالمانه كرد.

علاوه بر اين، در بازخواني اين گفتارهاي پي‌درپي، بر چگونگي راهبري جامعه در قضاياي فتنه نيز مي‌توان آگاهي يافت. اگرچه رمز و رازهاي هدايت كشتي انقلاب به دست سكاندار حكيم آن را صرفاً در كلام او نمي‌توان جست و بايد نقبي به ديگر وجوه اين راهبري كه در مكتوبات، انتصابات، تصميمات، ارتباطات و اقدامات ايشان مستتر است، گشوده شود، با اين همه حقايق بسياري درباره مسائل دوران فتنه در سخنان مشحون از حكمت و صداقت رهبري پرهيزگار انقلاب نهفته است كه مطالعه چندباره آن را اجتناب‌ناپذير مي‌كند.

مسائلي از قبيل معيارها و شاخص‌هاي انتخاب آگاهانه و مسئولانه، تأكيد بر قانون به مثابه اصلي‌ترين وسيله عبور از اختلافات دل‌آزار، يادآوري ضرورت پرهيز از تشنج و برخورد‌ احساساتي، دوري از فضاي سوءظن و شايعه، تكيه بر وحدت و انسجام بر پايه اصول انقلاب اسلامي، دعوت همگان به اجتناب از پيروي هواي نفس، تأكيد بر حفظ حقوق همگان و پرهيز از ظلم، حتي به متهمان و مجرمان، ضرورت شناخت دشمن و در نيفتادن به دام وسوسه‌هاي شيطاني او، داشتن مرزبندي با بيگانگان معاند و عناصر ضد انقلاب، اصرار بر موضع حق و تسليم‌ناپذيري در برابر زياده‌خواهان و باجگيران، رونمايي از ترفند‌هاي پنهان دشمنان براي بر هم زدن انسجام ملت، تأكيد بر اهميت آگاهي به منزله ابزار خنثي‌سازي عمليات رواني دشمن، پاسداري از مرزهاي اعتقادي، اخلاقي و معنوي جامعه، پرهيز مسئولان و مقامات كشور از تشديد و عمده كردن اختلافات فيمابين، القاي اميد و اجتناب از يأس، تكيه بر بصيرت و تقوا به مثابه كارآمدترين سلاح مقابله با فتنه، تقويت روحيه همگاني و وعده نصرت الهي، تلنگر به خواص جامعه براي عقب نماندن از حركت عمومي ملت، تذكر درباره افراط و تفريط‌ها و دوست را به جاي دشمن فرض كردن به خاطر خطا‌هاي خرد و اندك، نصيحت و اندرز به راه گم‌كردگان و دميدن روح اميد در عناصر نادم و توبه‌كار از گذشته ناصواب، تأكيد بر حفظ آرامش و امنيت كشور، لزوم عبرت‌آموزي از گذشته و درس گرفتن از تاريخ، تمركز بر تبليغ و تبيين براي زدودن شبهات و ترديدها، اعلام آمادگي براي قبول انتقادات، غيرت‌ورزي بر مباني انقلاب و جايگاه رفيع بنيانگذار راحل نظام، اشاره به سياست جذب حداكثري و دفع حداقلي، اجتناب از نشاندن مسائل فرعي به جاي مسائل اصلي و... اينها امهات مباحثي است كه در دوران پرالتهاب و تلاطم فتنه در گفتارهاي گوناگون رهبري، بيش از ساير مطالب بدان اشارت رفته و چه بسا بتوان گفت كه اين كلمات، رمز عبور از فتنه ۸۸ بوده است و پيشواي خبير انقلاب به مدد اين سخنان الهي، دست جامعه را در بحبوحه ميدانداري شك و ترديد گرفت و مردم خود را از عقبه‌هاي دشوار فتنه و شبيخون دشمن به سلامت عبور داد.

در شامگاه نهم دي‌ماه، روزي كه ايران، پرشورترين حماسه حضور و قيام مردمي را براي تحكيم بيعت با نظام و رهبر انقلاب اسلامي تجربه كرد؛ دشمن، مبهوت مانده بود و اصحاب فتنه سرسام گرفته از هياهوي جشن ملي و گريزان از چراغان دل‌هاي مؤمنان پايدار و ايرانيان وفادار به كنج انزوا و خلوت سوت و كور و شام سياه و غريبانه خود پناه برده بودند و آنگاه، گوش شهر، پيام سپاس شادمانه مردي را مي‌نيوشيد كه پيش از آن در نيمروز واپسين آدينه خردادماه، صداي بغض‌آلود نجوايش پژواكي چنين در گوش جان اهل ولا داشت: «اي سيد ما، مولاي ما... صاحب ما تويي... ما اين راه را ادامه خواهيم داد... در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما!»
و دعاي مولا مستجاب شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار