استقرار سپر دفاع موشكي و سيستمهاي راداري ناتو در تركيه تنها به بهانه عضويت تركيه در ناتو به تازگي از سوي غرب عملي شد. ليكن واقعيت اين است كه اين اقدام غرب در راستاي پيشروي ناتو در محيط استراتژيك شرق تعبير ميشود. اين تئوري از جايي نشأت ميگيرد كه تا چندي قبل همين سامانه تا بيخ گوش روسها نفوذ كرده و در شرف نزديك شدن به مرزهاي روسيه بود. اما اين تجاوز ناتو با استراتژي تدافعي روسيه سريعاً عقب نشست تا مرزهاي روسيه از طريق كشورهاي چك و لهستان مورد تعرض قرار نگيرد اما بعد از گذشت چندين ماه از فروكش كردن اين اقدام تهاجمي، استقرار دوباره اين سامانه در تركيه سرحدات كشورهاي متقابل با غرب و ناتو را مورد چالش قرار داد تا نگاهها از خاورميانه عربي به سمت آسياي صغير معطوف شود. در گفتوگوي اختصاصي با دكتر بهرام اميراحمديان كارشناس مسائل روسيه و استاد دانشگاه اين تحرك جديد غرب را مورد مداقه قرار داديم تا لايههاي پيدا و پنهان اين اقدام غرب بيشتر روشن شود.
با توجه به استقرار رادارهاي سپر موشكي ناتو در خاك تركيه، اين امر چقدر ميتواند براي روسيه تهديد باشد؟
استقرار سپر دفاع موشكي ناتو و غرب در تركيه از پيش مطرح بوده است. اگر به گذشته نگاهي داشته باشيم، شايد به دو دهه قبل ميبينيم كه پس از برچيده شدن سيستمهاي دفاع موشكي در كشور آلمان، عمدتاً صحبت از كشور تركيه ميشد. بنابر اين اين موضوع صحبت جديد نيست، چرا كه در داخل ناتو، كشورها مرزي را كه تعريف كردهاند شامل كل كشورهاي عضو ميشود. بنابر اين هر نوع تهديدي به يكي از كشورهاي عضو، به منزله تهديد عليه تمام مرزهاي عضو پوششدهنده ناتو است. بنابر اين اين كشورها در يك پيمان نظامي در حال همكاري هستند؛ پيماني كه اتفاقاً بسيار قدرتمند است. بنابر اين از اين منظر اگر به تحركات در حال وقوع نگاه بكنيم، خيلي شگفتآور نيست. موضوع مهم اين است كه اين قلمرويي كه از آن تعبير به ناتو ميشود هم در اروپا قرار دارد و هم در ماوراء البهار و هم در كانادا و استراليا. موضوع ديگر اين است كه جمهوري اسلامي ايران براي اينكه از حريم خودش دفاع كند، صنايع موشكي خود را توسعه داده و تقويت كرده است. ايران همچنين اقداماتي براي خريد اس۳۰۰ يا سيستمهاي ديگر همچون «تور.ام.۲» انجام داد. كشورهايي هم كه در حال حاضر سپر موشكي را مطرح ميكنند، ميگويند ايران در حال توسعه صنايع دفاع موشكي خودش است و چه بسا اينها تهاجمي باشد. اين در حالي است كه ايران بارها اعلام كرده است توانايي موشكياش تدافعي است.
بهانه ديگر ناتو اين است كه مدير كل آژانس در گزارش انرژي اتمي مطرح كرده ايران به دنبال توليد كلاهك هستهاي و صنايع موشكي است، بنابر اين ما بايد سيستم سپر دفاع موشكي در مرزهاي ايران مستقر بكنيم. در مقابل روسها اعلام كردند كه اين امر عليه ايران نيست بلكه عليه روسيه است. از اين رو زماني كه قرار بود اين سيستم در جوار مرزهاي شمال غربي روسيه مانند لهستان و چك مستقر شود مسكو سريعاً واكنش نشان داد. همزمان روسيه متقابلاً در كنار درياي بالتيك و در بخش «برون گان» در استان كالينگراد سيستم موشكي قدرتمندي را مستقر و اعلام كرد به محض اين كه موشكهاي ناتو و يا رادارهاي آن فعال شود. اين موشكها نيز فعال خواهند شد. بنابراين ناتو چارهاي نميديد جز اين كه آن موشكها را در جايي ديگر مستقر كنند و به اين ترتيب بود كه كشور تركيه مطرح شد.
منظورتان اين است كه رادار ناتو براي روسها به شكلي كه قبلاً مطرح بود، تهديد محسوب نميشود؟
تركيه اعلام كرد ما با ايران همسايه هستيم و استقرار اين سامانه ممكن است عكسالعمل ايران را در پي داشته باشد. از اين رو در اجلاس ليسبون و ناتو اعلام كرد به شرطي با استقرار بخشهايي از سپر ناتو موافقت خواهد كرد كه عملاً گفته شود اين سيستم براي تهديد ايران نيست. دولت فعلي تركيه در دكترين نظامي خودش اعلام كرد كه ايران براي تركيه تهديد نيست اما دولتهاي قبلي يك زمان ايران را به عنوان صادر كننده انقلاب اسلامي و مسائل ديگر تهديد تلقي ميكردند. بنابر اين ميبينيم كه تركيه تمام زمينهها را فراهم كرد و سپس غرب آمد و در آن كشور سپر موشكي را مستقر كرد. به جز تركيه، امريكا و غرب در خليج فارس هم بيسروصدا سيستم دفاع موشكي مستقر كرده بودند. اما اين جا اين سؤال مطرح است كه چرا امريكا و غرب اين كار را دارند ميكنند؟
به نظر من يك موضوع ايرانهراسي يا همان «ايران فوبيا» است چراكه ايران هر زماني كه مانور موشكي انجام ميدهد و موشكهاي جديدش را معرفي ميكند، به همان ميزان هم فعاليت غرب مبني بر فروش تسليحات سيستمهاي ضد موشكي بيشتر ميشود. تا زماني كه ايران به توسعه صنايع موشكي خود اقدام ميكند و مانور برگزار ميكند، ممكن است اين امر از ديد آنها تهديد تلقي شود. در صورتي كه ايران اعلام كرده كه ما هيچ هدفي نداريم و اين سيستمها دفاعي است.
از طرف ديگر كره شمالي هم در اين اوضاع دخيل است و مادامي كه كره شمالي در اين اوضاع درگير است؛ غرب هم براي خودش بهانههايي دارد.
در صنايع تسليحاتي يك تعداد سلاح كهنه و از رده خارج ميشود و آنها را بايد به يك طريقي از رده خارج و زرادخانهها را خالي كرد و سيستمهاي جديد را جايگزين كرد. يك مقدار اين تسليحات در جنگها استفاده ميشود و يك مقدار هم ميتواند از طريق بزرگنمايي تهديدها و هراس به كشورهاي ديگر فروخته شود. امري كه در حال حاضر در خاورميانه بهترين بازار را براي اين كار فراهم آورده است. چرا كه انقلابات در حال رخ دادن است و دولتها در حال سقوط كردن هستند. رژيم صهيونيستي هم با مشكلاتي از اين دست در حال دست و پنجه نرم كردن است. همه اين موارد سبب شده تا يك نوع هراس از جنگي فراگير و همه جانبه به وجود آيد. بنابر اين شايد بتوان گفت سپر دفاع موشكي هم به نوعي استراتژي است و هم يك نوع بيزينس است. بنابراين ما به تركيه نميتوانيم بگوييم كه چرا اين كار انجام داده است. البته ممكن است اين امر تهديدي براي ما باشد ولي تركيه هم اعلام ميكند آنچه در آن كشور مستقر است به نوعي در خاك پيمان ناتو ميباشد. مثلاً در دوره خانم تانسو چيلر در دهه ۹۰ زماني كه هواپيماهاي نظامي تركيه در تعقيب «پ.ك.ك» بخشي از خاك ايران را بمباران كردند در اعتراض ايران به اين امر اعلام كردند كه اين امر مربوط به ما نيست و ارتش در اختيار ناتو است ما هم در مجموعه تهديد مرزهاي ناتو اين كار را انجام دادهايم و اگر شما اعتراضي داريد به آنها اعلام كنيد.
منظورم اين است كه ما در حال حاضر با ناتو همسايه هستيم يعني از دهه ۵۰ به بعد تركيه را بايد اين طور ديد. به نوعي تركيه ديگر يك كشور نيست بلكه عضو يك پيمان نظامي است و استقرار صنايع سپر دفاع موشكي بايد در اين چارچوب ارزيابي شود . تركيه نميتواند جدا از آن مجموعه كار كند مگر اين كه از آن پيمان خارج شود كه تركيه هيچ گاه اين كار را نخواهد كرد.
چطور شد كه روسيه S۳۰۰ را به ايران نداد؟آيا در همين چارچوب نزديك شدن ايران و روسيه، روسها در بحث فروش موشكهاي S۳۰۰ تجديد نظر كنند؟
فكر نميكنم روسيه بر اساس بهانهاي كه تحت عنوان قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل گرفته شده به فروش تسليحات به ايران علاقهمند باشد چون ممكن است اين سيستم توسط ايران ساخته شود چرا كه بارها اعلام كردهايم كه ميتوانيم اين سامانه را بسازيم وحتي بهتر از آن را هم ساختهايم و ديگر نيازي به آن نداريم. در نتيجه اين موضوع غير قابل برگشت است چرا كه آقاي اوباما اطمينان داد كه روسيه اين سيستم را به ايران تحويل نخواهد داد. بنابر اين به نظر من در اين دوره روسيه از ايران حمايت نخواهد كرد، مگر به لحاظ ديپلماتيك.
گفتني است روسيه به ايالات متحده امريكا بسيار وابسته است. روسيه نياز به تكنولوژيهاي پيچيده دارد. هايتك و نانو تكنولوژي را فقط غرب در اختيار دارد. روسيه براي استخراج صنايع نفت و پتروشيمي و گاز به غرب وابسته است. بنابر اين روسيه در دو مورد: يكي نوسازي صنايع خودش و يكي براي استخراج نفت و گاز كه برايش بسيار حياتي است به بازسازي نياز دارد.
اخيراً روسها پالايشگاههاي قديميشان را حراج ميكنند و در حال برگزاري مناقصات بينالمللي براي فروش آنها هستند. چون تكنولوژي آنها كهنه است و به هر قيمت ميخواهند تكنولوژي جديد بياورند. مسئله دوم اين است كه روسها به تجارت نياز دارند. يعني اگر اروپا نفت و گاز روسيه را نخرد، روسيه به جاي ديگري نميتواند نفت و گاز خود را بفروشد چون بازار نفت وگاز اشباع شده است. چرا كه هم نفت خاورميانه هست و هم نفت درياي خزر و روسيه در حال حاضر با مشكل روبهرو است. البته اروپا طالب گاز روسيه است. اما كشورهاي ديگر نيز منابع نفت و گاز دارند. همانند شمال افريقا و خليج فارس. بنابر اين روسيه اگر با غرب رقابت كند خيلي چيزها را از دست خواهد داد. بنابر اين تكيه كردن به روسيه اصلاً كار خوبي نيست. يعني روسيه در شأن و مكاني نيست كه بتواند به ديگران كمك كند. ما ديديم كه روسيه در شمال افريقا حتي به اندازه تركيه نتوانست اثرگذار باشد. بنابر اين نقشي را كه تركيه به پشتيباني غرب و ناتو بازي كرد، روسيه نميتواند بازي كند. در نتيجه تكيه بر روسيه براي مسائل استراتژيك به لحاظ بنياني كار درستي نيست. البته ممكن است به جهت اين كه داراي حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل است بتواند در مواردي يك مقدار در مقابل اقدامات غرب تأخير بيندازد. از اين منظر اتكا به روسيه اصلاً صحيح نيست.
با توجه به نزديكي انتخابات رياست جمهوري روسيه، در صورت پيروزي پوتين چقدر اين امكان وجود دارد كه سياست خارجي روسيه به سمت شرقگرايي روي نشان دهد و در چنين حالتي روابط ايران و روسيه به چه سمتي پيش خواهد رفت؟
در روسيه ديدگاههايي كه وجود دارد اين است كه يك عده آتلانتيستها هستند كه به سمت اروپا و امريكا گرايش دارند و يك عده اوراسياگراها هستند ولي اين به اين مفهوم نيست كه مطلقاً از هم جدا باشند. هر كس منافع ملي را از يك ديدگاه ميبيند. در كشورهاي چند حزبي ائتلاف به وجود ميآيد مثل كشورهاي اروپاي غربي و تركيه ليكن در جاهايي كه احزاب زياد فعال نيستند همانند روسيه، ائتلاف معني پيدا نميكند. بنابر اين به نظر من در سياست خارجي روسيه تغيير چنداني ايجاد نخواهد شد. بنابر اين براي اين كه آقاي مدودف هم عضو و هم دبير كل حزب روسيه واحد «يه دنيا واسيا» بوده و برنامه داشته است. هيچ فرقي نميكند كه آقاي پوتين باشد و يا آقاي مدودف چرا كه روسيه در دكترين نظامي خودش همواره تعريف كرده كه هيچ گاه تحمل نخواهد كرد در جنوب كشورش يك قدرت بزرگ شكل بگيرد. از اين رو معتقد است كه در مورد هندوستان و پاكستان دچار غفلت شده است ولي ديگر اين غفلت را نخواهد كرد. ديگر اين كه ايران را در همسايگي خود تعريف نميكند، بلكه ايران را در آسيا تعريف ميكند و معتقد است كه با آسيا ارتباط دارد و ايران هم بخشي از آسياست. از اين رو تنوع دادن به شركا در هر زمينهاي خوب است. ما بر اساس سند چشمانداز ۱۴۰۴ بايد بيشترين تعامل را با كشورهاي جهان داشته باشيم. چرا كه عرصه بينالملل، عرصه بازيهاي ديپلماتيك است و هر حرفي و يا اصطلاحي كه به كار برده شود بار معنايي خاصي دارد و ممكن است تنش ايجاد كند.