هیچ کشوری در آفریقا و جهان عرب به اندازه مصر از تجزیه سودان متضرر نمیشود هر چند این اتفاق دروازه ورود به تجزیه سایر کشورهای عربی نیز است.
شاید هیچ گاه به اندازه این روزها در تاریخ روابط اعراب و اسرائیل که مصر سردمدار و پیشرو آن بوده تهدید تلآویو برای قاهره و امنیت آفریقا محسوس نبوده است اما پتانسیلهای منفی سایر کشورهای عربی هم آنقدر کم نیست که از آسیبهای جدایی سودان در امان بمانند. تجزیهای که برای غرب چون راحت الحلقومی در فضای انفعال سران عرب و برای سران عرب شوکرانی ناگزیر در کشاکش ستیز با ملتهایشان بر سر جانشینی و قدرت است.
هر چند رفراندوم جنوب سودان پایان تنشها در این کشور و آفریقا نیست و مرزهای هندسی به جا مانده از دوران استعمار همچنان صحنه تضارب منافع و اصطکاکها به ویژه با نفوذ اسرائیل در مویرگهای نیل خواهد بود اما این اصطکاکها برای اسرائیل که حالا دیگر حوزههای نفوذ متعددی را به عنوان اعماق استراتژیک در حاشیههای امنیتی کشورهای عرب و مسلمان تعریف کرده است آن اندازه فرسایشی و زجرآور نخواهد بود که برای اعراب. وانگهی اسرائیل لااقل در سطح استراتژیک و ایدئولوژیک از تحقق ایده نیل تا فرات خود کوتاهی نمیکند و بیشک سران عرب که روزگاری با خونسردی و بیتفاوتی براعتقادات صریح ملتهای خود پای مینهادند و با دیدن جنایات اسرائیل در غزه، صبرا و شتیلا و دههای نقطه عربی ـ اسلامی دیگر تنها به تکان دادن سر به نشانه تأسف اکتفا میکردند امروز باید به این هشدار گوش فرا دهند که در قاموس غرب همپیمانی و همدستی نیز تاریخ مصرفی دارد و هر کدام از سران عرب برای اسرائیل و ایالات متحده «البشیر»ی جدیدند. امروز با ابزار مسیحیان و طوایف جنوب سودان، فردا با قبطیان مصر که از پیشتر خود را مالک حقیقی مصر دانستهاند و حادثه اخیر اسکندریه هم شاهدی بر تشجیع غربی-اسراییلی آنان علیه قاهره بود و روزهای دیگر در سایر کشورهای عربی با بهانههای متعدد قومی و حقوقبشری.
مصر ایستگاه بعدی امنیتسازی برای اسرائیل دستکم برای دوران بعد از مبارک و با هدف مدیریت خلأ ناشی از فقدان ژنرالی است که بیش از 30 سال به بهانه وضعیت اضطراری سپر تهدیدها علیه اسرائیل بوده است.
این پروژه از هماکنون آغاز شده است. شکی نیست که برای مصر صرف نظر از نظام سیاسی حاکم بر آن ،نیل، شریانی حیاتی است که اگر با سیطره همپیمانان آفریقایی اسرائیل قطع شود، دیگر تنفسهای مصنوعی ایالات متحده در قالب کمکهای چند میلیارد دلاری سالانه نیز نمیتواند احیاگر داعیهدار رهبری جهان عرب باشد و بیهوده نیست که پس از بیست سال آویگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اولین مقام بلندپایه اسرائیلی است که به آفریقا سفر میکند و با کنیا توافقنامه طرحهای مدیریت منابع آب امضا میکند.
اکنون که جنوب سودان با همت مسیحیان صهیونیست داخل امریکا به روزهای جدایی نزدیکتر میشود بر عفونت خاری که در نشیمنگاه معتمدان عرب امریکا و غرب فرو رفته است هر روز افزوده میشود تا سران عرب تنها بین 2 گزینه مخیر باشند؛ رهایی و درمان یا عفونت تا مرگ ناگزیر.