کد خبر: 1336946
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
حسین فصیحی

بازار بزرگ تهران، نماد نبض اقتصادی پایتخت و یکی از پررفت‌وآمدترین نقاط شهری، این روز‌ها با واقعیتی هولناک روبه‌روست؛ واقعیتی که نه در ویترین مغازه‌ها، بلکه در عمق زمین پنهان شده است. کشف هزاران متر حفاری و تونل زیر این محدوده تاریخی، پرسشی بنیادین را پیش‌روی افکار عمومی می‌گذارد؛ چگونه ممکن است طی بیش از یک دهه، چنین حجمی از دست‌اندازی به بستر زمین، درست زیر پای روزانه هزاران شهروند، شکل بگیرد و بی‌صدا پیش برود؟
سخن از چند متر حفاری محدود یا یک تخلف مقطعی نیست، صحبت از هزاران فضای زیرزمینی، ده‌ها مسیر خروجی و شبکه‌ای پیچیده از تونل‌هاست که به‌تدریج، شالوده سازه‌هایی با قدمت چند دهه را تهی کرده‌اند. این پدیده، بیش از آنکه یک تخلف ساختمانی باشد، نشانه‌ای از یک «شکست نظارتی مزمن» است، شکستی که اگر امروز علنی شده، به معنای آن است که سال‌ها در تاریکی رشد کرده است. 
بازار تهران به دلیل تراکم بالای جمعیت، فرسودگی سازه‌ها، ارزش اقتصادی بالا و پیچیدگی مالکیت، از حساس‌ترین نقاط شهری محسوب می‌شود. در چنین فضایی، هرگونه دستکاری در پی و شالوده بنا، نه‌تنها یک خطر محلی، بلکه تهدیدی ملی است. پرسش اینجاست؛ آیا واقعاً می‌توان باور کرد که خروج شبانه حجم عظیمی از خاک، ایجاد فضا‌های جدید و تغییرات سازه‌ای گسترده، بدون هیچ نشانه‌ای برای سیستم‌های نظارتی، صنفی و شهری رخ داده باشد؟
واقعیت تلخ آن است که «عادی شدن تخلف» یکی از ریشه‌های اصلی این بحران است. زمانی که بازار به یک فضای بسته و خودبسنده تبدیل می‌شود و نظارت‌ها یا به دلیل پیچیدگی حقوقی، یا ملاحظات اقتصادی یا ترس از تبعات اجتماعی با تأخیر و مسامحه همراه می‌شود، میدان برای سودجویانی باز می‌شود که جان مردم را در ترازوی سود و زیان خود می‌سنجند. زاغه‌کنی و پی‌خواری، محصول خلأ قانون نیست؛ محصول اجرای ناقص و دیرهنگام قانون است. 
از سوی دیگر، این ماجرا بار دیگر نشان داد که مدیریت شهری و ایمنی نباید «حادثه‌محور» باشد. ورود دستگاه‌ها زمانی رخ داده که نشانه‌های ناپایداری سازه آشکار شده و خطر فروریزش به مرحله هشدار رسیده است. اما سؤال اساسی این است؛ اگر این نشانه‌ها دیرتر دیده می‌شد، اگر یک بارندگی شدید، یک زلزله خفیف یا حتی ازدحام غیرعادی جمعیت رخ می‌داد، چه کسی مسئول فاجعه‌ای بود که مهار آن عملاً ناممکن است؟
نباید فراموش کرد که بازار فقط محل کسب‌وکار نیست؛ زیست‌فضای روزانه هزاران کارگر، کاسب و شهروند عادی است. در چنین محیطی، وقوع یک حادثه سازه‌ای، به معنای بحران چندلایه است؛ تلفات انسانی، اختلال اقتصادی، بی‌اعتمادی عمومی و تبعات امنیتی. جمع‌کردن چنین فاجعه‌ای، نه با اطلاعیه ممکن است و نه با عذرخواهی. 
نکته نگران‌کننده دیگر، تکرارپذیری این الگوست. اگر امروز زیر بازار تهران چنین شبکه‌ای شکل گرفته، چه تضمینی وجود دارد که در دیگر بافت‌های فرسوده و پرارزش شهری، همین روند در حال تکرار نباشد؟ وقتی سود حاصل از تخلف، بسیار بیشتر از هزینه برخورد با آن است، تخلف به یک «سرمایه‌گذاری کم‌ریسک» تبدیل می‌شود، مگر آنکه برخورد‌ها پیش‌دستانه، شفاف و بازدارنده باشد. 
اکنون که این زنگ خطر به صدا درآمده، تمرکز صرف بر پلمب، تعطیلی یا اقدامات مقطعی کافی نیست. جامعه انتظار دارد پاسخ روشنی به «چرایی» این اتفاق داده شود، نه فقط به «چگونگی» مهار آن. باید مشخص شود کدام خلأها، کدام تعلل‌ها و کدام بی‌تفاوتی‌ها اجازه داده‌اند زیر یکی از مهم‌ترین نقاط کشور، زمین خالی و خطر بی‌صدا انباشته شود.

برچسب ها: بازار ، حوادث ، شهر
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار