پرواضح بود یاران آموریم کار سادهای برابر نیوکسل ندارند، این دیدار یک چالش بزرگ برای یونایتدیها به همراه داشت جوان آنلاین: پرواضح بود یاران آموریم کار سادهای برابر نیوکسل ندارند، این دیدار یک چالش بزرگ برای یونایتدیها به همراه داشت؛ غیبت برونو فرناندز که نه فقط یک رهبر که مغز بازیساز تیم است و آموریم همواره حساب ویژهای روی او باز میکند و با توجه به نبودش در این مصاف حساس، سرمربی جوان یونایتدها برای جمع کردن وسط زمین و مدیریت مالکیت ساختاری ناچار به تغییر سیستم شده بود.
در واقع منچستر تلاش میکرد توپ را در نیمه خودی حفظ کند و با پاسهای کوتاه، نیوکسل را از ریتم پرس سریع خارج سازد، با این حال شدت بازی و نبردهای فیزیکی، اجازه بازی روان را نمیداد، به طوری که نیمساعت نخست هواداران دوتیم بیشتر شاهد نبرد عضلانی، برخوردهای پیدرپی و جنگهای زمینی بود تا فوتبالی روان، به همین دلیل وقتی در پایان بازی اسکوربرد ورزشگاه نتیجه یک بر صفر را به تصویر کشیده بود، تکتک آنها که از روی سکوهای اولدترافورد یا از طریق صفحه جادویی تلویزیون به تماشای اینمصاف جذاب نشسته بودند، خوب میدانستند نتیجه رقم خورده اگر چه بردی اقتصادی است، اما ساده به دست نیامده و در واقع حاصل نبردی سرشار از تاکتیک، بلوغ ذهنی، مقاومت دفاعی و لحظات ناب فردی است که درست یکی از همان لحظاتی که مهارتهای فردی را به تصویر میکشید، نتیجه را هم مشخص کرد، آن هم از سوی پاتریک دورگو.
درست ۲۴دقیقه از این نبرد هیجانانگیز میگذشت که در پی یک اوت ساده و چند برخورد بیهدف، توپ روی لب محوطه گیر پاتریک دورگو افتاد تا او سرنوشت این بازی را رقم بزند، آن هم با ضربهای سرضرب، با اعتمادبهنفس و تکنیکی که پربیراه نیست اگر بگوییم یادآور نقشآفرینیهای زیدان در مستطیل سبز بود؛ ضربهای دقیق و بیرحم که در کسری از ثانیه اولدترافورد را منفجر کرد و از آن نقطه به بعد، بازی وارد فازی دیگر شد. فاز زنده ماندن و حفظ نتیجه که همه راهها را برای تغییر نتیجه به روی نیوکسل بست.
پس از گل، یونایتد آگاهانه عقبتر نشست. طراحی دفاعی آموریم کاملاً مشخص بود: تراکم دفاعی در نیمه خودی، بستن کانالهای مرکزی و هدایت نیوکسل به کنارهها. شاگردان ادی هاو همان کاری را کردند که تیمی عقبافتاده در اولدترافورد میکند؛ حجم بالای ارسالها، شوتهای از راه دور و اتکا بر برخوردها و موقعیتهای ثانویه.
در این میان، خط دفاع یونایتد با محوریت لیساندرو مارتینس و عملکرد منظم کنار دستیها، چندین بار بدن مقابل توپ گذاشت، فضای شوتزنی را بست و اجازه نداد فشار حریف به گل تبدیل شود. تیر دروازه لرزید، VAR یک صحنه حساس را رد کرد، چند توپ خطرناک روی خط مهار و هر ثانیه به آزمون تمرکز و انضباط تاکتیکی یونایتد تبدیل شد، به همین دلیل شاید نیمه دوم زیبا نبود، اما از نظر ذهنی و تیمی بسیار حائز اهمیت بود چراکه در مقاطعی، یونایتدها عملاً با خط دفاعی ششنفره بازی میکردند.
وینگرها عقب میآمدند، تیم فشرده میشد و فلسفه بازی کاملاً از کنترل به بقا تغییر کرده بود و درست در همان مقطع میشد معنای صحبتهای آموریم را درک کرد: «گاهی باید رنج بکشی تا برنده شوی.»
منچستر در این بازی به وضوح درد کشید، اما اجازه فرو ریختن ساختار تیمرا نداد، تمرکز خود را حفظ کرد و تسلیم نشد تا در پایان شاهد جشن کریسمس روی سکوهای اولدترافورد باشد؛ جشنی که سرود آن را دورگو نوشت.
سوت پایان وقتی به صدا درآمد، چیزی فراتر از یک برد ثبت شد. یونایتد نه فقط سه امتیاز گرفت، بلکه پیامی ارسال کرد: این تیم میتواند بدون ستاره اصلی، با روحیه جمعی، با فداکاری و با یک لحظه ناب فردی، بازیهای بزرگ را ببرد، این همان چیزی است که آموریم نیز به آن اشاره داشت: «اگر همیشه این روحیه را داشته باشیم، بازیهای زیادی را میبریم.»
شاید منچستر هنوز بهترین نسخه خودش نباشد و هنوز نقصهای زیادی داشته باشد، اما بیتردید این پیروزی روزنه امیدی بود و ثابت کرد آموریم با تمام توان در حال ساخت شخصیت این تیم است و شخصیت، اولین شرط بازگشت یونایتدها به روزهای اوج گذشته است.