کد خبر: 1333975
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
راهبرد امنیت ملی امریکا ۲۰۲۵ 
خسته از پلیس جهانی بودن امریکا از قدرت اقتصادی چین می‌ترسد، اما بیش از آن از الگوی حکمرانی آن هراس دارد. الگویی که نشان می‌دهد توسعه می‌تواند بدون نسخه لیبرالی غربی هم ممکن باشد و برای واشینگتن این خطرناک‌تر از هر موشکی است
احسان شیخون

جوان آنلاین: سند جدید راهبرد امنیت ملی ایالات متحده، منتشر شده در دسامبر ۲۰۲۵، بیش از آنکه یک برنامه منسجم امنیتی باشد، به بیانیه‌ای سیاسی و ایدئولوژیک شباهت دارد. متنی که نه نظم جهانی را ترمیم می‌کند و نه به روشنی آن را واژگون می‌سازد، بلکه میان این دو، سرگردان و نگران است. این سند از یک‌سو وعده «قدرت بیشتر» می‌دهد و از دیگر سو، نشانه‌های روشنی از خستگی قدرت را در دل خود پنهان کرده است. آنچه واشینگتن منتشر کرده، بیش از آنکه نقشه راه باشد، یک اعتراف‌نامه است: «اعتراف به افول، ترس از چین، سردرگمی در برابر روسیه و ناتوانی در مدیریت میراث شکست‌خورده ۲۰ سال مداخله‌گری.»
 
 پایان رؤیای پلیس جهانی
حدود سه دهه، ایالات متحده خود را نگهبان نظم بین‌الملل معرفی می‌کرد، اما سند جدید عملاً این نقش را کنار می‌گذارد. برای نخستین بار به صراحت گفته می‌شود که امریکا قصد ندارد بار امنیتی جهان را بر دوش بکشد. این تغییر لحن، صرفاً یک تصمیم اداری نیست؛ نشانه یک جابه‌جایی عمیق در ذهنیت قدرت است. مسئله اینجاست که امریکا از پلیس جهانی بودن ناتوان شده است، اما هنوز نمی‌داند به چه بدل شود. آیا یک قدرت منطقه‌ای در نیم‌کره غربی؟ یک قدرت دریایی منزوی؟ یا یک امپراتوری که از سایه خود می‌ترسد؟ در این سند، مفهوم «نفع ملی» جایگزین ادبیات قدیمی «مسئولیت جهانی» شده است؛ تغییری که بیش از آنکه واقع‌گرایانه باشد، تدافعی است. در سند جدید، چین نه تنها تهدید، بلکه رقیب تمدنی معرفی شده است. این تغییر از زبان دیپلماتیک به زبان ایدئولوژیک، گویای مرحله تازه‌ای از رقابت است. واشینگتن دیگر از ادغام چین در نظم جهانی سخن نمی‌گوید، بلکه از مهار سیستماتیک صحبت می‌کند. این نوع زبان، صرفاً بازتاب سیاست نیست، بلکه آغاز یک عصر جدید از قطبی‌سازی جهانی است. جنگ سرد جدید شاید هنوز آغاز نشده باشد، اما ادبیات آن نوشته شده است. امریکا از قدرت اقتصادی چین می‌ترسد، اما بیش از آن از الگوی حکمرانی آن هراس دارد. الگویی که نشان می‌دهد توسعه می‌تواند بدون نسخه لیبرالی غربی هم ممکن باشد. برای واشینگتن این خطرناک‌تر از هر موشکی است. 
برخلاف اسناد پیشین، لحن سند نسبت به روسیه به طرز قابل توجهی تعدیل شده است. دیگر خبری از تهدید وجودی نیست. روسیه در این سند، یک مسئله است نه یک دشمن مطلق. این تغییر، بیش از آنکه محصول اعتماد باشد، حاصل اولویت‌بندی جدید است. واشینگتن فهمیده که نمی‌تواند همزمان با مسکو و پکن وارد یک تقابل تمام‌عیار شود، بنابراین تلاش می‌کند جبهه روسیه را منجمد کند تا انرژی خود را بر چین متمرکز سازد، اما این کار، اروپا را در موقعیتی شکننده قرار می‌دهد. متحدی که سال‌ها به سپر امنیتی امریکا تکیه داشته، اکنون با سندی مواجه است که عملاً به او می‌گوید: «خودت از خودت دفاع کن.» در خصوص اروپا، رویکردی انتقادی و هشدارآمیز اتخاذ شده است. سند با تأکید بر «زوال تمدنی و هویتی» اروپا از متحدان اروپایی می‌خواهد هویت ملی و تمدنی خود را بازسازی کنند. در عین حال گفته می‌شود اروپا باید مسئولیت دفاع از خود را به گونه‌ای جدی‌تر بر عهده گیرد و دیگر نتواند به طور یکطرفه به واشینگتن تکیه کند. برای متحدان اروپا، کاهش تعهد امریکا به امنیت جمعی شاید به فروپاشی یا تغییر شکل پیمان‌هایی مانند ناتو منجر شود. 
در بخش مربوط به خاورمیانه، سند مملو از تناقض است. از یک‌سو، ایران به‌عنوان عامل بی‌ثباتی معرفی می‌شود و از سوی دیگر اعلام می‌شود که امریکا قصد مداخله‌گسترده ندارد. این همان پارادوکسی است که سال‌هاست سیاست واشینگتن را فلج کرده است. در میان خطوط سند، پیامی آشکار وجود دارد: خاورمیانه دیگر اولویت نیست، اما هنوز نمی‌توان آن را رها کرد. این وضعیت، منطقه را به فضای خاکستری خطرناکی سوق می‌دهد که نه در آن جنگ فراگیر محتمل است و نه صلح پایدار. در خاورمیانه تأکید اصلی بر تضمین امنیت مسیر‌های انرژی از جمله تنگه هرمز است. 
از لحاظ اقتصادی و صنعتی نیز سیاست بازگشت به داخل در دستور کار است. تقویت صنایع بومی، زنجیره تأمین داخلی، انرژی (نفت، گاز، زغال‌سنگ و حتی انرژی هسته‌ای) و صنعت دفاعی با امید بازتولید برتری اقتصادی و فناوری امریکا. همچنین سند گرایش به کاهش مداخله نظامی بی‌پایان در خاورمیانه و به حداقل رساندن وابستگی به منطقه را نشان می‌دهد. 
 ترس به عنوان دکترین
اگر بخواهیم این سند را در یک واژه خلاصه کنیم، آن واژه ترس است. ترس از افول، ترس از چین، ترس از فروپاشی داخلی، ترس از متحدان ضعیف و دشمنان قوی. در هیچ جای سند، نشانه‌ای از اعتماد به نفس یک قدرت مسلط دیده نمی‌شود. لحن متن، لحن قدرتی است که در حال دفاع از خود است، نه در حال مدیریت جهان. حتی تأکید مداوم بر مرزها، مهاجرت و امنیت داخلی بیش از آنکه امنیت محور باشد، روان‌شناختی است. سند بیش از آنکه درباره جهان باشد، درباره بحران درون امریکاست. 
راهبرد امنیت ملی امریکا بیش از آن‌که نقشه‌ای روشن باشد، بازتاب صادقانه‌تری از بحران هویت یک قدرت است. این سند نه از موضع اعتماد به نفس یک قدرت بزرگ نوشته شده و نه حامل طرحی منسجم برای نظم آینده است، بلکه تصویری از کشوری را ترسیم می‌کند که میان حفظ هژمونی گذشته و پذیرش واقعیت‌های یک جهان چندقطبی سرگردان مانده است. در سطح داخلی، آنچه بیش از هر چیز برجسته است، پیوند خوردن امنیت ملی با اضطراب اجتماعی، بحران مهاجرت، شکاف‌های سیاسی و ترس از افول اقتصادی است. سند ۲۰۲۵ بیش از آن‌که درباره خطرات بیرونی باشد، درباره ناامنی درونی امریکاست. امنیت در این متن، نه به عنوان یک مفهوم جمعی و جهانی، بلکه به عنوان ابزاری برای حفاظت از سبک زندگی، مرز‌ها و برتری امریکا تعریف می‌شود. 
راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ امریکا، نه یک نقشه راه برای آینده جهان، بلکه سندی از اضطراب یک ابرقدرت در حال گذار است. این متن نه وعده نظم جدید می‌دهد و نه به گذشته بازمی‌گردد، بلکه در میانه راه، در حال آزمون و خطاست. این سند، بیش از آنکه درباره رقبای امریکا باشد، درباره خود امریکاست.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار