سیاست ملایم به زبان ساده به مسائل روزمره و پیشپا افتاده اشاره دارد که اگرچه در نگاه اول ممکن است در سیاست و اداره جامعه اثری جدی نداشته باشند، در واقعیت، سمت و سوی سیاست بهشدت متأثر از کیفیت تحولات جاری در این حوزه است. به تعبیر دقیقتر، سیاست در خلأ شکل نمیگیرد، بلکه جزئیات کردارهای روزمره شهروندان است که سیاست را شکل میدهد. با توجه به این مقدمه کوتاه، یک آسیب جدی در ارزیابی کارآمدی نظام و ارزیابی کارکرد و منزلت سیاست میان عموم مردم و نخبگان آن است که بدون توجه به کیفیت مسائل حوزه سیاست ملایم، به ارزیابی پدیدههای کلان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پرداخته میشود. بهعنوان مثال، بدون آنکه به کیفیت کردارهای روزمره در حوزه مصرف، مراودات اجتماعی و مواجهه با طبیعت توجه شود، ارزیابیهایی درباره پدیدههای کلان جامعه و سیاست ارائه میشود. در ادامه برای نمونه به سه مورد از این پدیدهها اشاره میشود:
۱. میانگین گرم شدن دمای هوا در ایران بالاتر از متوسط جهانی است و این در حالی است که ایران رشد صنعتی قابلتوجهی نداشته است، یعنی افزایش تولید کربن و دیاکسید کربن در ایران نه ناشی از توسعه فعالیتهای صنعتی، بلکه بهطور عمده ریشه در استفاده بیرویه از منابع انرژی دارد که نمونههای آن را میتوان در مصرف بالای بنزین در کشور مشاهده کرد، بهگونهای که مصرف بنزین در کشور در برخی روزها به قله ۱۴۴ میلیون لیتر در روز نیز رسیده است.
۲. میزان دورریز غذا در ایران ۳۵ میلیون تن در سال بوده که ارزش تقریبی آن به ۱۵ میلیارد دلار میرسد.
۳. بنا به برخی آمارها، ایران در مصرف لوازم آرایشی جزو پرمصرفترین کشورهای دنیا میباشد.
بر این فهرست میتوان موارد متعدد دیگری را اضافه کرد. نکته مهم در این زمینه آن است که همه کنشهای جزئی در زندگی روزمره افراد، پیامدهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و بلکه فرهنگی دارد و حال آنکه افکار عمومی و نخبگانی بدون توجه به این واقعیتهایی که به صورت جبری هم بر کیفیت حکمرانی و اداره جامعه اثر میگذارد، به ارزیابی کیفیت حکمرانی در کشور میپردازد. فارغ از اینکه چه فرد، جریان یا دولتی در ایران روی کار باشد، بهنظر میرسد که این مسائل ملایم، بهقدر کافی قادر به ایجاد موانع جدی در مسیر اداره بهینه جامعه هستند. اصل سخن در اینجا آن است که مسائل و چالشهای اداره جامعه صرفاً محصول عملکرد این یا آن سیاستمدار یا مدیر نیست. اتفاقاً مدیران و سیاستمداران ما همواره گرفتار دشواری مدیریت بار تقاضاهایی اضافی هستند که بهدلیل آنتروپیهای (آشفتگی) موجود در حوزه سیاست ملایم ایجاد شده است. بر این اساس، میتوان گفت که کیفیت حکمرانی و اداره جامعه بهطور مستقیم ریشه در کردارهای واقعی و میکرو (جزئی) شهروندان دارد. از اینرو، در تلاش برای اداره بهینه جامعه، همه مسئولیت متوجه مدیران و سیاستمداران نیست، بلکه این رسالت متوجه یکایک آحاد جامعه است که با دقت در تنظیم کیفیت امورات روزمره و خودداری از پدیدههایی، چون اسراف، به حل و رفع مسائل کشور کمک کنند، زیرا کیفیت حکمرانی کشور منبعث از متن مناسبات اجتماعی و جزئیات کردارهای روزمره شهروندان است.
از آنچه گفته شد نباید استنباط کرد که نویسنده درصدد تخطئه فرهنگ عمومی است، بلکه دغدغه عمده نگارنده آن بود که این نکته را گوشزد کند که بیتوجهی به پدیدههایی مانند رواج اسراف، امکان پویاییهای پایدار در حکمرانی کشور را تضعیف میکند. بنابراین، با عزم و همت عمومی باید تلاش شود تا اصلاحاتی در این زمینه صورت گیرد.