این شاید همان روزهایی است که برانکو در موردش صحبت میکرد جوان آنلاین: این شاید همان روزهایی است که برانکو در موردش صحبت میکرد. پروفسور قبل از ترک ایران به مسئله تلخی اشاره داشت؛ اینکه فوتبال ایران به زودی به یک فوتبال آماتور تبدیل میشود. برای ما، اما قبول آن کار سادهای نبود، خصوصاً مایی که فوتبال را نه تماشا که زندگی کرده بودیم. امروز شباهت زیادی دارد به روزهایی که برانکو پیشبینی میکرد، بهطوریکه کافیست تکههای پازل را کنار هم قرار دهیم تا شاهد اتفاقی ناخوشایند باشیم، چیزی شبیه رسیدن به آخر خط! البته به شرط آنکه قصد دیدن داشته باشیم. هرچند که حتی اگر رویمان را هم برگردانیم، تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمیشود.
مشکل تنها تیم فوتبال بزرگسالان نیست. تیمی که رؤیای صعود از مرحله گروهی جامجهانی را در سر میپروراند، نه فقط مقابل کیپورود حرفی برای گفتن نداشت که مدتهاست در هر رویارویی با ازبکستان، دست از پا درازتر زمین مسابقه را ترک میکند. درست همان تیمی که علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم فوتبال ایران بعد از دیدار با آن در انتخابیجامجهانی ۲۰۲۶ گفت بازیکنانش در حد ما نیستند! اما زمان زیادی است که از بردن همان تیم هم عاجز هستیم. تیمی که عبدالغدیر خوسانوف ۲۰ ساله آن راهی منچستر میشود و ائلدار شومورودوف ۳۰ سالهاش نوک خط حمله رم در ایتالیا توپ میزند. حال آنکه مهاجم ملیپوش ایران اینتر را به مقصد المپیاکوس ترک کرده و بعید است با پایان دوران بازی او تا مدتها لژیونر مطرحی در اروپا داشته باشیم، خصوصاً که سردار آزمون هم که از بایرلورکوزن قرضی به رم رفته بود، دستآخر انتخابش شبابالاهلی بود!
صدالبته که مشکلات تیم بزرگسالان یکی، دو تا نیست و نتایج غیرقابل قبول از یکسو و عدم تدارک دیدن حریفی اسم و رسمدار در مسیر جامجهانی نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده، اما مسئله نگرانکنندهتر این روزها وضعیت اسفناک پایههای فوتبال ایران است. نسلی که قرار است آینده فوتبال ایران را بسازد، اما خود در وخیمترین شرایط ممکن دست و پنجه نرم میکند، بهطوریکه در عین ناباوری، تیم زیر ۱۷ سال ایران با شکست مقابل هند از جامملتهای آسیا حذف شد و فرصت حضور در جام جهانی ۴۸ تیمی را از دست داد. نوجوانان ایران سال گذشته این فرصت را داشتد تا بدون حضور در مرحله مقدماتی راهی جامجهانی شوند، اما در جامملتهای زیر ۱۷ سال آسیا در گروه خود چهارم شدند و فرصت صعود به جامجهانی و معافیت از مرحله مقدماتی را از دست دادند. با وجود این تشکیل تیم جدید چیزی حدود پنج ماه زمان برد. تعللی که باعث شد سرمربی جدید فرصت کافی برای آمادهسازی تیمش را نداشته باشد.
البته این نخستین بار نیست که فدراسیون بیتوجه به اهمیت زمان، فرصتها را سوخت میدهد. اسفندماه سال گذشته بود که تیم زیر ۲۰ سال ایران بعد از تساوی در وقتهای قانونی و اضافه، کارش با ژاپن به ضربات پنالتی کشید و با واگذاری نتیجه، شانس حضور در جامجهانی را از دست داد، آنهم در شرایطی که مرحله یکچهارم نهایی رقابتهای قهرمانی آسیا را با عملکردی قابل قبول پشت سرگذاشته بود. تیم جوانان پس از این حذف، حتی یک اردو هم نداشت و معلوم هم نیست چه زمانی قرار است دوباره به کار خود ادامه دهد، درست مثل امیدها که دو سال انتخاب سرمربی آن زمان برد و طبیعی بود اردویی برای تیمی که تکلیف کادرفنیاش مشخص نیست تشکیل نشود. روندی که نشان از ساختاری معیوب دارد که باعث تکرار مکرر ناکامیها و عقب ماندن تیمهای فوتبال ایران از رقبا میشود. سقوطی تدریجی که بیتردید بیتوجهی به آن، نابودی فوتبال ایران را در پی دارد، چراکه این همان نسلی است که قرار است آینده فوتبال ایران را تشکیل دهد، اما نه حرفی برای گفتن دارد و نه برنامهای برای آمادهسازی جهت ساخت آینده.
درست ۹ ماه قبل بود که تیم فوتبال زیر ۲۰ سال ایران (جوانان) بعد از تساوی در وقتهای قانونی و اضافه، کارش با ژاپن به ضربات پنالتی کشید تا با واگذاری نتیجه در این مرحله، شانس حضور در جامجهانی را از دست بدهد.
حذف نوجوانان فوتبال ایران از مرحله انتخابی جامملتهای آسیا و جا ماندن از جمع مسافران جامجهانی، آن هم با وجود ۴۸ تیمی شدن این رقابتها، تلنگری جدی است و زنگ خطری که اگر آقایان اصرار به نشنیدن آن داشته باشند، آیندهای تلخ را برای فوتبال ایران به دنبال خواهد داشت. فوتبالی که همین امروز هم در سراشیبی سقوط است، چه در ردههای ملی و چه باشگاهی! حال آنکه همین چند دهه قبل آقای آسیا بود. از آن روزها، اما خاطرهای بیش نمانده و دیگر هیچ نشانی از آن قدرت و جبروت نیست که اگر بود، تیمهای اسم و رسمدار باشگاهی ایران برابر تیمهای اردن، بحرین و عراق تن به شکست نمیدادند. شکستهایی که واقعیت این روزهای فوتبال ایران را به رخ میکشد. اینکه دیگر هیچ خبری از آن اقتدار دهههای ۶۰ و ۷۰ نیست که تیمهایی، چون استقلال و سپاهان حتی از عهده تیمهای حاضر در سطح ۲ آسیا هم برنمیآیند.
فوتبال ایران سالهاست که جز حاشیه و مدیریتی بیمار، دلالی و ناکامی هیچ خروجی دیگری ندارد، اما فدراسیون همچنان به پنج ستاره بودنش دلخوش است، درست مثل آنها که هنوز هم خواب آقایی فوتبال ایران در آسیا را میبینند و قصد بیدار شدن از این خواب خرگوشی را ندارند.