نرخ خوراکی در برخی مغازهها سقف ندارد. فروشگاههای زنجیرهای نیز گاهی در برخی اقلام مثل نوشیدنیهایی که مشتری ندارد، تخفیف میدهند، اما میوه را بدون سقف میفروشند! در شهروند پرتقال و سیب و کیوی کیلویی ۲۷۰ هزار تومان! هندوانه ۵۹ هزارتومان و همینطور نرخهای نجومی برای میوههای بستهبندی که درهم است و کیفیتی هم ندارد. با اینکه در فروشگاههای شهرداری پرتقال خوب و دستچین ۴۵ هزار و سیب و کیوی هم بین ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان است. مشکل این نیست که کسی بگوید عرضه میوه در زنجیرهایها برای جوربودن بار است و فروشی ندارد. مسئله این است که وقتی ما یک سقفی به این بلندی به نرخها میدهیم بهانه به دست مغازهدار هم داده میشود که بگوید فروشگاههای زنجیرهای که هموارهتخفیفاند، آن قیمت است پس ما حق داریم قیمت بالا بفروشیم!
مردم قیمتها را با حقوق و نرخ اضافهکاری خودشان مقایسه میکنند. وقتی اضافهکاری یک معلم ساعتی ۳۱ هزار تومان یا اضافهکاری یک خبرنگار همین حدود و کارمندها نهایتاً تا ۷۰ هزارتومان است، یعنی ۱۰ ساعت اضافهکار پول یک کیلو پرتقال یا چهار عدد پرتقال میشود! پس اگر کارمندی دو یا سه ساعت اضافهکار بایستد و خود را از خانواده محروم کند، فقط میتواند یک پرتقال با این نرخ بخرد، هرچند خرید از جاهای ارزانتر هم فوقش میشود دو یا سه پرتقال! وقتی یک بسته خرمای مضافتی ۵۴۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است و حدود ۳۰ عدد خرما در هر بسته است یعنی هر خرما بین ۱۷ تا ۲۰ هزار تومان. بنابراین اگر یک کارمند یا خبرنگار یا معلم بخواهد دو عدد خرما بخورد باید یک ساعت اضافهتر کار کند!
بازار اکنون رها شده است. بسیاری از قیمتها هیچ مبنایی ندارد. بازار اغلب پر از کالاست، اما گران! یعنی قوانین اقتصاد هم بیمعنی شده است زیرا در هر کالایی یک مافیا انحصار را در دست گرفته است تا کالا گران بماند. حتی برخی تفاوتها فراتر از مافیاست. چرا موز که با دلار وارد میشود در بازار شهرداری ۱۱۰ تومان است، اما نارنگی و کیوی شمال ۸۰ تا ۹۰ تومان؟!
دولت باید برای این اختلافها و این گرانیها چاره عملی و مؤثر بیندیشد. اگر دلیل روشن برای گرانیهای بیمبنا اقامه نشود، آنوقت تئوری توطئه قوی میشود که میگوید گرانیها خودخواسته است تا نظام برای مذاکره زیر فشار برود!