علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران حین حضور در پاکستان در ایکس نوشته است: «ما مذاکرات واقعی را میپذیریم، نه مذاکرات تصنعی، و نتیجه مذاکرات نباید از پیش تعیین شده باشد». همزمان عباس عراقچی وزیر خارجه ایران نیز در فرانسه است تا لابد کموکیف این «مذاکرات واقعی» را بسنجد. ترامپ نیز چندبار گفته است ایرانیها میخواهند توافق کنند. او البته به همان شمار که از توافق ایران سخن گفته، «ایران باید تسلیم شود» را هم بر زبان آورده است تا نشان دهد منظور دقیق او از توافق چیست! با اینحال باید از آقایان پرسید کدام مذاکرات واقعی؟! و مگر چیزی در افق مذاکرات دیدهاید که به چشم شما مذاکرات واقعی آمده است؟! جوان آنلاین: علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران حین حضور در پاکستان در ایکس نوشته است: «ما مذاکرات واقعی را میپذیریم، نه مذاکرات تصنعی، و نتیجه مذاکرات نباید از پیش تعیین شده باشد». همزمان عباس عراقچی وزیر خارجه ایران نیز در فرانسه است تا لابد کموکیف این «مذاکرات واقعی» را بسنجد. ترامپ نیز چندبار گفته است ایرانیها میخواهند توافق کنند. او البته به همان شمار که از توافق ایران سخن گفته، «ایران باید تسلیم شود» را هم بر زبان آورده است تا نشان دهد منظور دقیق او از توافق چیست! با اینحال، باید از آقایان پرسید کدام مذاکرات واقعی؟! و مگر چیزی در افق مذاکرات دیدهاید که به چشم شما مذاکرات واقعی آمده است؟!
اگر بیست سال مذاکره ایران و امریکا و پنجاه سال تقابل انقلاب اسلامی با استکبار و هفتاد سال تعامل و تقابل ایران و امریکا از شهریور ۲۰ تاکنون را به جای یک عقل کل به یک مغز فرضی درون خمره هم بدهیم تا این نوع تعاملات و تقابلها را ارزیابی و تحلیل و تبیین کند، شاید آن مغز جداافتاده از عالم نیز از شدت وضوح واقعیت، همان پاسخ یک عقل کل را بدهد. هرچه زمان میگذرد شواهد قویتر میشود و تردیدی باقی نمیگذارد که تصمیم امریکا درباره ایران «تعلیق» است، یعنی هیچ تصمیم قطعی و پایدار ندارد و اگر تعهدی هم بدهد تضمینی وجود نخواهد داشت که بر آن عهد بماند.
رئیسجمهور محترم یکیدو بار از حکمرانی شواهدمحور سخن گفته که آشکارا پیشنهاد مشاوران او بوده است، چون هرچند حرفی علمی و حسابشده بود، در انبوهی از حرفهای غیرعلمی و تکراری گم شد و تکرار نشد تا تبدیل به یک گفتمان شود. معمولاً گاهی مشاوران حرفی را پیشنهاد میکنند و مسئولان هم آن را یک یا چند بار بر زبان میآورند ولی، چون به آن باور ندارند یا درکی از آن به دست نیاوردهاند، تکرار نمیکنند. اکنون این گمان هرچند با مطایبه وجود دارد که شاید دولت به این التفات رسیده است که حکمرانی شواهدمحور مانع اصرار بر مذاکرات است و برای همین از تکرار آن دست کشیده است! اصرار بر مذاکرات فضای «نه جنگ، نه صلح» را میسازد و، چون مافیایی در دولت بنای «مذاکره به هر طریق» را دارد، نمیتواند شواهدمحور عمل کند، چون تمامی شواهد چه درباره خود ایران و چه دیگر دوستان و دشمنان امریکا نشان میدهد که شاید دشمنی با امریکا خطرناک باشد، اما دوستی با امریکا مرگبار است.
ممکن است کسی بگوید ادبیات دیپلماتهای ما ته کشیده است یا به هر حال باید چیزی بگویند و نمیتوانند هر روز مستقیماً بگویند ما هرگز با امریکا مذاکره نمیکنیم، چون این هم بیفایده است و چیزی عاید ما نمیکند. این حرف منطقی و پذیرفتنی است، اما دیپلماتی که میخواهد در تاریخ بماند و با زبان خود به جای اسلحه راهگشا باشد، باید بتواند از عهده این مهم برآید.
کف کاری که دیپلماتهای ایرانی میتوانند انجام دهند مطالبه وضوح رفتاری از غرب و تأکید بر ابهام و سردرگمی امریکا و غرب در این فقره است. این راه دستکم برای دنیا و مردم خود ایران روشن میسازد که امریکا به دنبال یک «مذاکره واقعی» نیست و برنامه تصنعی او نیز به کار ما نمیآید.