کد خبر: 1331085
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۴۰
نیره  ساری 

جوان آنلاین: لحظه تعیین مهریه، نقطه‌ای است که بسیاری از رابطه‌ها بی‌صدا ترک می‌خورند؛ ترک‌هایی که شاید بعد‌ها به چشم نیایند، اما زیر پوست رابطه می‌مانند. دو خانواده که آمده‌اند عشق دو جوان را جشن بگیرند، ناگهان با لحنی جدی و حتی خشک از «چقدر سکه؟» حرف می‌زنند؛ گویی ناگهان به آینده‌ای نگاه می‌کنند که در آن این عشق از هم پاشیده و باید برای «روز مبادا» سندی در دست داشته باشند. درست همان‌جایی که قرار بود رابطه با «اعتماد» شروع شود، ناگهان «ترس» وارد می‌شود؛ ترسی که لباس عرف پوشیده و اسمش «احتیاط» شده است. 
مهریه سنگین نه نشانه محبت، نه نشانه ارج‌گذاری، نه احترام بلکه دقیقاً محصول همین ترس است. در عمقش یک اضطراب ساده و قابل فهم نهفته است، مبتنی بر اینکه «اگر اتفاق بدی افتاد چه؟ اگر دخترم تنها شد چه؟ اگر مرد تغییر کرد چه؟» و این پرسش‌های نگران‌کننده باعث می‌شود، خانواده‌ها دست به قلم شوند و عدد‌های بزرگی بنویسند که قرار است ترس را کمتر کند، اما جامعه همه ما ثابت کرده هیچ عددی، هیچ‌وقت، ترس را کم نکرده است. مهریه اگر قرار بود امنیت بدهد، امروز باید طلاق‌ها کمتر و آرامش بیشتر می‌شد و زنان احساس اطمینان بیشتری می‌کردند، اما واقعیت برعکس است. هرچه رقم‌ها بالاتر رفته، بی‌اعتمادی هم بیشتر شده است. خانواده‌ها با خودشان می‌گویند «دیگران مهریه سنگین می‌گذارند، ما چرا کم بگذاریم؟». این منطق، ما را به دور باطلی انداخته که از دلش نه امنیت و نه عشق بیرون می‌آید. فقط رابطه‌ها را سنگین‌تر می‌کند. مشکل آنجاست که مهریه سنگین فقط یک عدد نیست. یک پیام است. پیامی که پسر دریافت می‌کند حتی اگر دختر هرگز به زبان نیاورد «من از آینده این رابطه مطمئن نیستم.» این جمله، هرچقدر پنهان، هرچقدر ناگفته، از همان لحظه اول تار رابطه را می‌لرزاند. آدمی که احساس می‌کند طرف مقابلش به او اعتماد ندارد، ناخودآگاه محتاط‌تر، سردتر و حتی گاهی به اصطلاح گارددارتر می‌شود. رابطه‌ای که قرار است با صمیمیت شروع شود، زیر سایه حساب‌وکتاب، دود می‌شود. 
در این میان، برخی فکر می‌کنند مهریه سنگین باعث می‌شود، مرد بیشتر مسئولیت‌پذیر باشد؛ اما تجربه هزاران زندگی واقعی چیز دیگری می‌گوید. مرد مسئول، با مهریه سبک هم مسئول است؛ مرد بی‌مسئولیت، با مهریه سنگین هم بی‌مسئولیت می‌ماند. مهریه، شخصیت نمی‌سازد؛ تعهد به وجود نمی‌آورد؛ وفاداری تزریق نمی‌کند. 
مهریه علت رابطه نیست بلکه نتیجه رابطه است. اگر رابطه‌سالم و بالغ باشد، مهریه بالا بی‌معناست؛ اگر رابطه ناسالم باشد، بازهم مهریه بالا فایده‌ای ندارد. مشکل بزرگ‌تر اینجاست که ما یاد گرفتیم برای جبران ضعف اعتماد، رقم می‌نویسیم. برای پر کردن شکاف‌های رابطه، سکه می‌گذاریم. برای بی‌ثباتی‌های اجتماعی، دیوار مهریه را بالا می‌کشیم. اما این دیوار‌ها نه ما را محافظت می‌کنند و نه مانع آسیب می‌شوند بلکه فاصله ایجاد می‌کنند. فاصله میان دو خانواده، میان دو انسان، میان دو قلب ایجاد می‌شود. 
در مقابل، خانواده‌هایی هستند که مهریه را سبک گرفته‌اند و رابطه‌شان آرام‌تر پیش رفته است. نه به این دلیل که دنیا برای‌شان آسان‌تر بوده، بلکه، چون رابطه را مثل یک معامله ندیدند. چون از همان اول گفتند «اگر قرار است زندگی شکل بگیرد، با صداقت و همراهی شکل می‌گیرد؛ اگر قرار نیست، هیچ عددی نمی‌تواند نگهش دارد.» حقیقت این است رابطه‌هایی که با اعتماد شروع می‌شوند، در طوفان‌ها قوی‌ترند؛ رابطه‌هایی که با ترس شروع می‌شوند، با اولین باد می‌لرزند. 
ما باید شجاعت یک جمله ساده را دوباره یاد بگیریم «امنیت زن، از انسان، فرد و شخصیت می‌آید نه از عدد.» امنیت از مردی می‌آید که احترام می‌گذارد، همراهی می‌کند، مسئولیت می‌پذیرد، احساسات را جدی می‌گیرد و در سختی‌ها بیدار می‌ماند. اگر چنین مردی انتخاب شده باشد، مهریه سنگین بی‌معنی است و اگر چنین مردی انتخاب نشده باشد، مهریه سنگین بی‌فایده است. 
ما باید این را هم بپذیریم که مهریه هرچه سنگین‌تر باشد، آغاز زندگی سنگین‌تر می‌شود. فضای گفت‌و‌گو سنگین می‌شود؛ خانواده‌ها از هم فاصله می‌گیرند؛ نگاه‌ها رسمی‌تر و سخت‌تر می‌شود؛ عشق از حالت ساده و انسانی‌اش جدا می‌شود و به یک قرارداد تبدیل می‌شود. گاهی حتی قبل از اینکه زندگی شروع شود، این سنگینی مثل یک کوله‌بار به دوش طرفین می‌نشیند و هر چیزی را پیچیده‌تر می‌کند. گاهی تنش‌های بالا و پایین بردن این عدد تا سال‌ها و حتی برخی مواقع تا ابد میان برخی افراد در دو خانواده و حتی دختر و پسر باقی می‌ماند که اگر اسم آن را بذر نفاق و دشمنی بنامیم غلط نیست. 
شاید وقتش رسیده دوباره از خودمان بپرسیم وقتی فردی را برای زندگی مشترک انتخاب می‌کنیم، دنبال چه می‌گردیم؟ مردی که در روز‌های سخت پشت زن بایستد، یا مردی که در روز سخت باید زندان برود؟ رابطه‌ای که با محبت رشد کند، یا رابطه‌ای که با ترس مدیریت شود؟ آینده‌ای که با بلوغ و گفت‌و‌گو ساخته شود، یا آینده‌ای که با سند و رقم مهار شود؟ اینها سؤال‌هایی است که تعداد سکه نمی‌سازد بلکه پاسخ‌شان آینده هزاران زن‌و‌مرد را می‌سازد. تلنگر این یادداشت فقط یک پیام ساده است. مهریه را سبک بگذاریم تا زندگی سنگین نشود. آنچه ما را نجات می‌دهد، نه سکه است، نه تعهدنامه؛ آنچه زندگی را نگه می‌دارد، همان چیزی است که از اول بوده «محبت، بلوغ، گفت‌و‌گو، اعتماد و مسئولیت‌پذیری.» کسی که بخواهد بماند، با مهریه کم هم می‌ماند. کسی که نخواهد بماند، با مهریه زیاد هم نمی‌ماند و آدم‌ها، در نهایت نه با عدد که با «نیت» یکدیگر زندگی می‌کنند.

برچسب ها: مهریه ، عشق ، سبک زندگی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار