دومین باخت متوالی در تورنمنت چهارجانبه قرقیزستان نشان داد قرار بر تغییر نیست و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و برخلاف نامش امید چندانی نمیتوان به تیم روانخواه داشت جوان آنلاین: دومین باخت متوالی در تورنمنت چهارجانبه قرقیزستان نشان داد قرار بر تغییر نیست و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد و برخلاف نامش امید چندانی نمیتوان به تیم روانخواه داشت.
درست است که جوجه را آخر پاییز میشمارند، اما در خصوص امیدهای فوتبال ایران بارها و بارها ثابت شده سالی که نکوست، از بهارش پیداست! حداقل تا زمانی که هیچ برنامه اصولی و قابل اتکایی برای تیمملی فوتبال امید ایران وجود نداشته باشد و آقایان همچنان اللهبختکی پیش میروند. با وجود این چند دهه ناکامی و درجا زدن نشان میدهد که تقصیر نه متوجه سرمربی و کادرفنی که گردن مدیریت است. مدیریتی که بعد از گذشت سالها هنوز نتوانسته زیرساختهای لازم را برای رشد امیدهای فوتبال ایران فراهم کند، شاید، چون امید در ایران صرفاً یک اسم است، نه یک پروژه ملی. به همین دلیل شکست در تورنمنتی درجه ۲ مقابل روسیه، تیمی که مدتهاست به دلیل محرومیت شرایط حضور در مسابقات بینالمللی رسمی را ندارد یا باخت به قرقیزستان که معلوم نیست کجای فوتبال آسیاست، بیش از آنکه یک باخت فنی باشد، باختی مدیریتی است که فوتبال ایران، بهخصوص امیدها همچنان گرفتار مدیریتی است که برنامه را با جلسه و همچنین توسعه را با گزارش اشتباه میگیرد و همین نوع نگاه باعث شده امیدهای فوتبال ایران طی سالهای اخیر صرفاً نقشی تبلیغاتی داشته باشند تا هر زمان که فدراسیون تحت فشار است از آن با تیترهای امیدوارکننده یاد کند، اما وقت عمل که میرسد با همان شلختگی سازمانی همیشگی است که توی ذوق میزند.
صدالبته که داستان بعد فنی هم دارد؛ هضم اینکه امیدهای فوتبال ایران تا دقیقه ۹۰ از حریف پیش باشند، اما در نهایت با قبول شکست ۲ بر یک زمین مسابقه را ترک کنند، اصلاً کار سادهای نیست، آنهم برابر تیمی، چون قرقیزستان که مشخص نیست کجای فوتبال آسیا قرار دارد، خصوصاً که این تیم بعد از سه پیروزی پیاپی برابر هنگکنگ، گوام و امارات در شهریورماه، نوید یک بازگشت مقتدرانه را داده بود، اما در تورنمنتی درجه ۲، بار دیگر ضعفهای ساختاری آن خودش را نشان داد. برای درک هرچه بهتر داستان، کافیست کامبکی به مسیر کوتاه، اما پرنوسان امیدهای فوتبال ایران در دو سال اخیر داشته باشیم. تیمی که پس از شکست سنگین برابر هنگکنگ در بازیهای آسیایی و ناکامی در رسیدن به مرحله نهایی انتخابی المپیک پاریس، مدت زیادی بلاتکلیف انتخاب سرمربی بود و دستآخر نیز سکان هدایت آن به دست روانخواهی سپرده شد که انتخابش حرف و حدیث و انتقادهای بسیاری را به دنبال داشت. سرمربی جوانی که بعد از نمایش امیدوارکننده در مرحله مقدماتی جام ملتهای زیر ۲۳ آسیا، به دلیل عدم توجه و رسیدگی لازم به تیمش، ساز جدایی کوک کرد. حال آنکه سه پیروزی کسب شده مقابل هنگکنگ، گوام و امارات که ناشی از انرژی مثبت تغییر نسل بود، باعث ایجاد امیدواری در خصوص این تیم شده بود، اما یک تصمیم ناگهانی نشان داد تغییری در واقعیت ماجرا (عدم رسیدگی و توجه لازم به امیدها) صورت نگرفته که روانخواه هم نیامده قصد رفتن دارد. هرچند فدراسیون او را با سلام و صلوات راضی به ادامه کار با امیدها کرد، اما نتایج رقم خورده در تورنمنت چهارجانبه قزاقستان خود گویای همه چیز است؛ اینکه هیچ برنامه اصولی بلندمدت و کوتاهمدتی برای این تیم وجود ندارد و برپایی اردوها و بازیهای تدارکاتی صرفاً از روی فرصت چیده میشود تا نیاز و به همین دلیل هم هست که یک روز لغو میشود و یک روز جابهجا! مسئله عدم همکاری باشگاهها با امیدها هم که داستان تازهای نیست و یکی از مهمترین معضلات این تیم طی چند دهه اخیر بوده است.
در واقع با نگاهی کوتاه به مسائل و مشکلات امیدها چه در تورنمنت چهارجانبه قرقیزستان و چه سالهای اخیر میتوان به وضوح دریافت که مسئله نه فنی است و نه سرمربی، مسئله ساختاری است که حتی مربی را هم بیاثر و خلعسلاح میکند، چراکه تیم ملی امید ایران در بهترین حالت یک پروژه چند ماهه است، همین و بس. درست برخلاف نگاهی که جهان و تیمهای صاحب سبک در فوتبال به زیر ۲۳ سالههای خود دارند.