جوان آنلاین: اتفاق خوب سینمای ایران در چند ماهه اخیر به دست پر آن در بخش فیلمهای اجتماعی برمیگردد. از ابتدای سال تا به امروز، سینمای ایران توانسته با اکران فیلمهای غیرکمدی خوب و قابل قبول، بخش قابل توجهی از گیشه را به سمت سینمای اجتماعی بکشاند.
پس از چهار سال، بالاخره فیلمی غیرکمدی بر صدر جدول فروش سینمای ایران تکیه زده است. آخرین بار «شنای پروانه» در سال ۱۳۹۹ عنوان پرفروشترین فیلم را مال خود کرد و پس از آن جایگاه نخست فروش همواره برای فیلمهای کمدی بوده است. «دینامیت»، «انفرادی»، «فسیل» و «هفتاد سی» فیلمهایی بودهاند که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ عنوان پرفروشترین فیلمهای سال را کسب کردهاند. این فیلمهای کمدی در ساخت و محتوا با انتقادات زیادی مواجه بودهاند و این نگرانی را در میان علاقهمندان به سینما به وجود آوردهاند که سینمای ایران با ادامه این روند دچار افت فاحش کیفیت میشود و به سمت ابتذال حرکت میکند. به ویژه آنکه این جنس از فیلمهای کمدی، سنخیت چندانی با فیلمهای کمدی دهههای قبل ندارد و بیشتر بر پایه لودگی و شوخیهای سطحی میچرخد.
استقبال از سینمای غیرکمدی.
اما امسال وضعیت کمی تفاوت میکند و حداقل میتوان امیدوار بود که سینمای غیرکمدی نیمه جانی گرفته و مردم را به سمت خود جلب میکند. در حال حاضر در میان ۱۰ فیلم پرفروش نام چهار فیلم غیرکمدی به چشم میخورد که باید آن را به فال نیک گرفت. «پیرپسر»، «زن و بچه»، «موسی کلیمالله» و «رها» چهار فیلمی هستند که به فروش خوبی دست پیدا کردهاند و امیدواریها جهت رونق سینمای غیرکمدی را بالا بردهاند. استقبال مردم از این فیلمها نشان میدهد که سینمای اجتماعی و غیرکمدی همچنان مخاطب خودش را دارد و اگر فیلم خوبی در این زمینه تولید شود، مردم از آن استقبال خواهند کرد. سینمای اجتماعی برای سالهای متمادی پیشانی و ویترین سینمای ایران در جهان بود و مخاطبان مخصوص به خودش را داشت. تضعیف این گونه سینمایی، آسیبش را به کلیت سینما میزند و هم مخاطب جدی را از سالنها دور میکند و هم به وجهه بینالمللی سینمای ایران آسیب میزند. خبر اکران دو فیلم «بچه مردم» و «غریزه» از ۳۰ مهر، نوید ادامه روند خوب فروش فیلمهای غیرکمدی را میدهد. «بچه مردم» فیلم شگفتیساز جشنواره فیلم فجر در سال گذشته بود و خلاقیت فیلمساز در ساخت آن، با تحسین و تمجیدهای زیادی روبهرو شد. عموم مخاطبان محمود کریمی، کارگردان فیلم را به خاطر مستندهایش در پشت صحنه و آیتمهای جذاب برنامه «خندوانه» به یاد میآورند. او در این برنامه در پشت دوربین در قالب فردی طناز و بداههگو ظاهر میشد که میتوانست در لحظه شوخیها کلامی بسازد و موقعیتهای جذاب خلق کند.
فیلمی دیدنی به نام بچه مردم
کریمی در نخستین تجربه فیلمسازیاش با شجاعتی کمنظیر قدم به عرصهای گذاشت که کمتر کارگردان ایرانی جرئت ورود به آن را دارد؛ ژانر فانتزی. ژانری که در سینمای ایران نه تنها سابقه چندانی ندارد، بلکه به دلیل دشواریهای تولید، هزینههای سنگین و فاصله ذائقه مخاطب با تخیل سینمایی، همواره با ریسک بالایی همراه بوده است. با این حال، کریمی آگاهانه مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و در فیلم «بچه مردم» نشان داد که فانتزی در بستر بومی هم میتواند معنا پیدا کند و به تجربهای تازه و جذاب بدل شود. «بچه مردم» اثری است با ایدهای نو و ساختاری خیالانگیز که میان واقعیت و رویا در نوسان است. روایت فیلم از دل جهان واقعی، از میان زندگی و خاطره شهدای بهزیستی برمیخیزد، اما با نگاهی شاعرانه و فانتزی در جهان ذهن و تخیل امتداد مییابد. همین ترکیب واقعیت اجتماعی با زبان استعاری و فانتزی، اثر را از شعارزدگی معمول دور کرده و به آن لحن انسانی و تأثیرگذاری بخشیده است. به نظر میرسد کریمی در این تجربه، نه فقط به دنبال ساخت فیلمی متفاوت، بلکه در پی احیای امکان تازهای برای سینمای ایران است. سینمایی که بتواند تخیل را جدی بگیرد و با روایتهای بومی، جهان تازهای برای تماشاگر خود بسازد. «بچه مردم» در چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر بسیار مورد توجه قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، بهترین تدوین و بهترین کارگردانی اول را مال خود کرد. اگر سازندگان فیلم تبلیغات خوب و خلاقانهای برایش در نظر بگیرند، فیلم قابلیت جذب مخاطب و فروش بالا را خواهد داشت.
فیلمی خوشساخت به نام غریزه
فیلم سینمایی «غریزه» تازهترین اثر سیاوش اسعدی، پس از سالها انتظار و عبور از مسیر طولانی دریافت مجوز نمایش، سرانجام از ۳۰ مهرماه اکران عمومی خود را آغاز میکند. این فیلم که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر در بخش نمایش ویژه منتقدان و خبرنگاران به نمایش درآمد، با استقبال مثبتی از سوی منتقدان روبهرو شد و حالا بسیاری از کارشناسان آن را یکی از امیدهای اصلی گیشه پاییز میدانند. بهویژه در شرایطی که سینمای ایران تشنه آثار غیرکمدی خوشساخت و متفاوت است. اسعدی در «غریزه» کوشیده است تا با نگاهی شاعرانه، عشق، سینما و میل به رهایی را در بستری دراماتیک روایت کند. سبک بصری او در این فیلم یادآور سینمای کلاسیک اروپا، بهویژه آثار جوزپه تورناتوره، است. انتظار میرود این ترکیب و نگاه تازه اسعدی بتواند مخاطبانی را که در جستوجوی سینمایی جدیتر و شاعرانهتر هستند، به سالنهای سینما بازگرداند و جایگاه فیلمهای عاشقانه و درام در گیشه را دوباره تقویت کند. با وجود امیدواریهای نسبی از وضعیت فروش و استقبال مردم از فیلمهای اجتماعی و غیرکمدی، ولی همچنان تردیدهایی نسبت به ادامه این روند موفقیتآمیز وجود دارد. منتقدان معتقدند استقبال فعلی، محصول اکران فیلمهای خوبی است که مدتی پشت خط اکران مانده بودند و حالا با اکرانشان رونق به سینمای اجتماعی برگشته است. همچنان بخش زیادی از سینماگران و صاحبنظران این حوزه معتقدند برنامه مدون و درستی از سوی سازمان سینمایی و بنیاد فارابی جهت تقویت سینمای اجتماعی وجود ندارد و به همین خاطر خیلی نمیتوان به روند خوب فعلی دلخوش ماند.
تجربه اکران فیلمهای سینمایی در سال جاری، فرصت خوبی را پیشروی مسئولان سینمایی برای برنامهریزی و سرمایهگذاری روی سینمای غیرکمدی قرار میدهد. سرمایهگذاری بر روی کارگردانان مستعد، خلاق و باایده که خروجیاش فیلمهای باکیفیت میشود، یکی از ابتداییترین و بدیهیترین کارهایی است که باید صورت بگیرد. باید دید در جشنواره فیلم فجر امسال چنین اتفاقی رخ میدهد و سرانجام سینمای ایران به سمت کیفیسازی حرکت میکند یا نه؟