جوان آنلاین: مراسم تشییع پیکر زندهیاد محمد کاسبی، هنرمند پیشکسوت سینما و تلویزیون با حضور جمعی از مردم، هنرمندان و مدیران سینمایی در حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.
به گزارش جوان، در ابتدای این مراسم که اجرای آن برعهده رسالت بوذری بود، حجتالاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با تسلیت این ضایعه، سخنانی را در توصیف ویژگیهای این بازیگر بیان کرد.
وی با بیان اینکه زندهیاد محمد کاسبی باوجود بیماری و دشواریهایی که در زندگی برایش پیش آمد، همواره عزتمندانه زندگی کرد، تصریح کرد: این تأسی به امیر مؤمنان، چون ارادت ویژهای به علی مرتضی (ع) داشت، در جهات مختلف زندگی یک اتفاق متفاوت را برای او رقم زد.
رئیس سازمان تبلیغات اسلامی با بیان خاطرهای از واکنش مرحوم کاسبی به خبر شهادت سید نصرالله گفت: وسط این کسالت سخت و سنگین، هم با محبت بودند، هم حواس جمع. وقتی خبر شهادت عزیزمان سید نصرالله را شنیدند، پیگیر شدند و پیدایم کردند و گفتند این هدیهای که شما به من دادی (یک انگشتر را که از آقا سید هدیه گرفته بودم با اشتیاق و افتخار تقدیم ایشان کرده بودم) حالا که دیگر سید از میان ما رفته، قدر این انگشتر بیشتر شده، شما نمیتوانید همانند آن را بگیرید و این را من میخواهم به شما برگردانم و من گفتم این هدیه نثار یک مرد خوشغیرت باید باشد و نزد شما به امانت بماند. وی در پایان با بیان اینکه ان شاءالله دعا میکنیم خدا او را به اولیا، صالحین، شهدا و بزرگان ملحق کند، تصریح کرد: ایشان در آخرین تماسهای خود به من گفت این انگشتر را بعد از اینکه مدتی نزد خودم نگه داشتم، گذاشتم کنار انگشتر حاج قاسم (سلیمانی) که خیلی برایم عزیز است. یکی از تعبیرهای خودشان این بود که من یکی از کارهای روزانه این است که با این دو انگشتر، حرف میزنم. انشاءالله آن مرحوم به شهدا و اولیاءالله ملحق شود.
سپس کلیپی از زندهیاد محمد کاسبی در مورد پشت صحنه فیلم «پدر» ساخته مجید مجیدی پخش شد و سخنان او در مورد سختی اجرای یکی از سکانسها به نمایش درآمد. پس از آن پیکر محمد کاسبی به داخل حوزه هنری منتقل و بر دوش حاضران تا مقابل صحنه اصلی تشییع شد.
در ادامه این مراسم مجید مجیدی، کارگردان سینما با یادآوری نخستین همکاری هنریاش با کاسبی گفت: اولین دوستی ما به همان اوایل دوران انقلاب برمیگردد. ما اولین تئاتر انقلاب را که با حضور محمد کاسبی عزیز بود در تئاتر شهر با نام «نهضت حروفیه» روی صحنه بردیم.
مجیدی با اشاره به جنبههای کمترشناخته شده شخصیت کاسبی مطرح کرد: محمد جزو معدود هنرمندانی است که واقعاً هم تأثیرات آکادمیک داشت و انسان فرهیختهای بود. محمد را همه به نام بازیگر میشناسند در حالی که محمد هرچند هنر بازیگری در خون او بود، اما دغدغهاش مسائل اجتماعی و انقلاب بود.
مجیدی با اشاره به شرایط سخت هنری آن دوران گفت: محمد عزیز ما، تاب نیاوردن. نگاه شما را تاب نیاوردن. در آن دوران، در آن موقعیت، مسئولان و دولتمردان آن موقع این نگاه را نمیپسندیدند و محمد نتوانست ادامه کارگردانی را بدهد. من به ناچار کوچ کردم و رفتم، ولی محمد ماند و همچنان خون دل خورد و تلاش میکرد که هنر انقلاب را در حوزه هنری حفظ کند. این کارگردان با اشاره به جنبههای معنوی شخصیت کاسبی ابراز کرد: درود میفرستیم به روح پرقدرت این مرد بزرگ هنر انقلاب. عاشق اهل بیت (ع) بود و نسبت به ساحت مقدس علی بن موسی الرضا (ع) ارادت ویژهای داشت. به اباعبدالله الحسین (ع) و مولا امیرالمومنین (ع) ارادت خاصی داشت.
وی در پایان با بیان خاطرهای گفت: خاطرهای از بیابانهای کاشان و فیلم «پدر» دارم. در آنجا برای اینکه محمد بتواند گریه کند به او گفتم تصور کن شش ماه امام حسین (ع) در گرمای کربلا چه کشید و دیدم بعد از تمام شدن سکانس، محمد زیر همان آفتاب، روی زمین نشسته و حدود یک ربع تا ۲۰ دقیقه زار زار گریه میکرد. امیدوارم آن اشکهایی که برای امام حسین (ع) ریختی، شفیعت شود. امیدوارم حضرت امشب در آن دنیا از ایشان دستگیری کند. مجیدی در پایان خطاب به محمد کاسبی گقت: از تو میخواهم سلام ما را به سید مرتضی آوینی، شهید اکبر قدیانی، احمد عزیزی، حسن حسینی و قیصر امینپور برسانی. دلتنگشان هستیم. برای ما دعا کن. امیدوارم روح بزرگ محمد کاسبی با اولیاءالله محشور شود.
پس از آن مسعود دهنمکی، کارگردان سینما با اشاره به آخرین همکاری هنری خود با زندهیاد کاسبی گفت: نمیدانم از کجا فیلمنامه را شنیده بود. سریال دادستان در مورد نفوذیها، مسئولانی که وا دادهاند و منافع دنیا را به آخرت ترجیح داده بودند، بود. او زنگ زد و گفت «من در این سالها تا حالا نشده بپرسم از کسی که من میخواهم در این کار باشم یا به من نقش بدهید، ولی من این فیلمنامه را شنیدم و این نقش مال من است».
این کارگردان ادامه داد: گفتم یعنی چی مال تو؟ من که افتخار میکنم با شما کار کنم. گفت: «نه، هیچکس این نقش را بازی نخواهد کرد.» خیلی عجیب و جالب این است که با وجود مناسبات تولید، به او گفتم چرا این قدر اصرار داری؟ حالا شنیده بودم مقداری هم کسالت دارد و کار سختی هم هست. ایشان گفت: «من یک عمر برای این حرفها جنگیدم. من نه چپم، نه راست. من عدالتخواهم. من انقلابیام.» با صراحت گفت: «این حرفایی که تو این سریال میخواهی بزنی، حرفایی است که من این همه سال به خاطرش هزینه دادم، کتک زبانی خوردم.» وی با اشاره به شباهت کاسبی به ابوذر تصریح کرد: جالب این است که حالا نقش مقابلش اسمش «ابوذر» بود. میگفت: «من ابوذر هستم. حرفهایی که ابوذر میزند، حرفهای من است.» به نظر من تلخی زبان محمد کاسبی به خاطر خصلت ابوذرگونه بودنش بود. یعنی دوست و رفیق و رقیب نمیشناخت. هرجا احساس میکرد باید حرفی بزند، میزد.
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: انقلاب ما در هر حوزهای ابوذر دارد. در شعرا داریم، در سیاستمدارها داریم که ابوذرگونه حرف میزنند. به نظر من اگر اساتید صلاح بدانند و درست باشد، محمد کاسبی ابوذر حوزه بازیگری بود. یعنی در بین بازیگرها کسی بود که نقش ابوذر را در عدالتخواهی به درستی ایفا کرد.
پس از تکخوانی حسامالدین سراج کلیپی از سخنان هنرمندان در مورد مرحوم محمد کاسبی پخش شد.
پس از آن کوروش سلیمانی (بازیگر و مدیر تئاتر شهر) با توصیف جایگاه هنری مرحوم کاسبی تأکید کرد: آقای کاسبی در سالهای سال فعالیت خودشان، چه در عرصه تئاتر و چه در عرصه سینما، به عنوان یک بازیگر بسیار توانمند، متشخص و تحصیلکرده هنرنمایی کردند. برای من شخصاً در کنار آقای کشاورز عزیز، سمبل پدر بودند در سینمای ایران و تلویزیون؛ و چقدر هم پدر خوبی بودند؛ یک پدر ایرانی که دلواپس خانوادهاش است.
سپس خانواده کاسبی برای آخرین بار با پیکر آن مرحوم وداع کردند. پس از آن پیکر مرحوم کاسبی به سمت در اصلی حوزه هنری تشییع و سپس نماز میت بر پیکر آن مرحوم خوانده شد و در ادامه به قطعه هنرمندان بدرقه شد.