همانگونه که پیشبینی میشد سلطه امریکا و رژیم صهیونیستی بر کشورهای اروپایی و سازمان ملل، سبب شد که نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل با رأی منفی به قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه برای تعویق اعمال مکانیزم ماشه، عملاً شرایطی را برای دشمنان ملت ایران ایجاد کرد تا با اعمال تحریمهایی که بر اساس قطعنامههای پیشین سازمان ملل که وفق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت متوقفشده بود، زمینه را برای تشدید فشار بر ایران فراهم کنند. در یادداشت قبلی براین نکته تأکید شده بود که اعمال مکانیزم ماشه از سوی اروپا و امریکا به دلیل شکست رژیم امریکا و رژیم صهیونی در جنگ ۱۲ روزه از مردم ایران است و این اقدام را باید حرکتی برای جبران شکست در آن جنگ دانست.
در جریان بررسی این قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل نماینده امریکا خطاب به اروپاییها اعلام میکند که نباید به ایران فرصت دهید، ایران به درخواست برای بازگشت به مذاکرات مستقیم پاسخی نداده است و دقایقی بعدازآن که اروپاییها و امریکاییها مدعی آغاز اعمال این مکانیزم شدند، مارک روبیو وزیر خارجه امریکا از ایران میخواهد که به درخواست واشینگتن برای مذاکره با امریکا پاسخ داده و با امریکا مستقیماً وارد مذاکره شود، مذاکرهای که طبق اعلام همین فرد در یک هفته قبل از اعمال مکانیزم ایران باید بپذیرد که نباید هیچگونه سلاحی که قابلیت تهدید نیروهای امریکایی در منطقه را دارد، داشته باشد نه سلاح هستهای و موشکهای دوربرد، بلکه حتی موشکهای کوتاه برد و میان برد را هم نداشته باشد.
آنچه این روزها در عرصه جهانی متأثر از خواست و اراده امریکاییها با پادویی کشورهای اروپایی و حتی سازمان ملل، برای تحقق هدف اصلی امریکاییها یعنی تسلیم مردم ایران در برابر امریکا به بهانه برجام و اعمال مکانیسم ماشه میتوان دید، نشانگر نگرانی آنها از اقتدار ایران و استیصال دشمنان انقلاب در برابر آن است، شاهد مثال این مدعا مقایسه سخنان ترامپ در سازمان ملل مبنی بر توانمندی نظامی این کشور و اعتراف صریح به جنایتها و کشتارها در پشت تریبون سازمان ملل برای ایجاد اعراب در ملتها و در نقطه مقابل التماس وزیر خارجهاش برای مذاکره مستقیم ایران با امریکاست و این نشان میدهد که وقتی B۲ها B۵۲ها و موشکهای سنگرشکن نتوانند اراده یک ملت را بشکنند، صاحبان آنها را به دریوزگی مذاکره وامیدارد. البته این فشار و تسلیم اروپاییها در برابر امریکاییها به شرایط کنونی بازنمیگردد. در اردیبهشت سال ۱۳۹۷ زمانی که ترامپ از برجام خارج و اروپاییها باهدف مقابله با تحریمهای امریکا و دسترسی ایران به منابع حاصل از فروش نفت سازوکار «اینستکس» را ایجاد کردند، از همان زمان به آن عمل نکرده و اینستکس به ابزاری برای وقتکشی اروپاییها برای عدم انجام تعهدات برجامیشان تبدیل و تاکنون نیز ادامه یافته است.
اکنون، اما اعمال مکانیزم ماشه به رغم برخی آثار تحریمی علیه مردم ایران، به فرصتی دیگر برای اعتلای عزت انقلاب اسلامی و اثبات توانمندی این ملت برای مواجهه با فزونخواهیهای دشمنان تبدیلشده است. در این زمینه به چند نکته میتوان اشاره کرد:
۱- ایران به رغم اقدام جنایتکارانه امریکا و رژیم صهیونیستی در بمباران مراکز هستهای، باب مذاکره با آژانس و اروپاییها را نبسته و تمام راههای دیپلماتیک را برای رسیدن به توافق با آژانس انرژی اتمی نظیر توافقی که در مصر بین ایران و آژانس منعقد شد طی کرد و به رغم استقبال اروپاییها در جریان دیدارهای وزیر خارجه ایران در جریان سفر به سازمان ملل، نهایتاً سلطه امریکا بر کشورهای اروپایی برای آنها مجالی باقی نگذاشت که بتوانند آزادانه عمل کنند، نکتهای که لاوروف نماینده روسیه در سازمان ملل در جریان نشست شورای امنیت بر آن تأکید و خطاب به نماینده فرانسه میگوید که شما دیگر وقت را نگیرید شما اصلاً استقلال ندارید او تأکید میکند که ایران به دنبال این بود که مشکلات را حل کند، اما برادر بزرگتر شما یعنی امریکا به شما اجازه نمیدهد تصمیم بگیرید. پوتین نیز پیش از این اقدام اروپاییها بهطعنه خطاب به آنها میگوید اگر فردا امریکا به اتحادیه اروپا بگوید که ما تصمیم گرفتهایم همه شما را دار بزنیم، اتحادیه اروپا فقط این را میپرسد که آیا میتوانند از طنابهای اتحادیه اروپا استفاده کنند یا خیر.
۲- تمرکز اصلی دشمن در عرصه جنگ روانی و شناختی معطوف به بحرانسازی داخلی، افزایش تحریمها باهدف افزایش افسارگسیخته قیمت ارز و طلا و مایحتاج مردم در داخل با بهرهگیری از عوامل داخلی است تا القا کنند که دولت جمهوری اسلامی قادر به حل مشکلات مردم نیست و از این طریق زمینه بیاعتمادی اجتماعی را فراهم کنند و این در حالی است که تجربه موفق دولت در جریان جنگ ۱۲ روزه در آرامسازی فضای سیاسی و اقتصادی جامعه و مدیریت نیازمندیهای مردم، نشاندهنده آن است که دولت چهاردهم با توجه به اعتماد رهبری و بسط ید ایجادشده برای دولت و همکاری دیگر قوا میتواند با تلاش بیشتر و برنامهریزی و اقدام بموقع، راهبرد اصلی دشمن را در این زمینه خنثی کند.
۳- تهدیدنمایی و ادعای آماده شدن رژیم برای حمله جدید، بخشی دیگر از جنگ روانی دشمن برای حفظ «سایه جنگ» بر سر مردم ایران مردم است. رژیم صهیونی به رغم اینکه مدعی است در جنگ ۱۲ روزه ایران را غافلگیر کرده بود، از مردم و نیروهای مسلح ایران، شکست خورد! آنها تصور میکردند که بعد از ۱۵ سال کار اطلاعاتی و تمرین نظامی و... میتوانند کار ایران را تمام کنند، اما حتی در آن اقدام کاملاً برنامهریزیشده طولانی مدت هم شکست سنگینی خوردند و حال الآن با چه منطقی میتوانند به ایران حمله کنند؟ در شرایط کنونی نیروهای مسلح ایران در آمادهباش کامل هستند، رژیم صهیونی به دلیل مشکلات داخلی و شکست در غزه در موقعیت جنگ با ایران نیست و توان حمله ندارد؛ لذا ادعاها مبنی بر جنگ قریبالوقوع بیش از هر چیز مصداق عملیات روانی و عملیات رسانهای باهدف تعلیق اقتصاد در ایران است.
۴- درخواست گروسی از اروپا برای یافتن راهحلهای دیپلماتیک با ایران و بیانیه دوم تروئیکای اروپا با تأکید بر تلاش برای دیپلماسی با ایران به همراه مخالفتهای روسیه و چین با اسنپ بک، ناامیدی غرب به کارآمدی اسنپ بک در تغییر رفتار ایران را زودتر از موعد برملا کرد. این دو کشور دارای حق وتو اعلام کردهاند که به دلیل بدعهدی و عدم اجرای تعهدات از سوی اروپاییها در سالهای اخیر، اعمال این مکانیزم هیچ تعهدی را برای کشورها ایجاد نکرده و به این تحریمها پایبند نیستند.
۵- بیاعتنایی مردم به فراخوانهای شبکههای معاند در روزهای اخیر و در سالگرد فتنه زن، زندگی، آزادی که باهدف بحرانسازی طراحیشده بود بیانگر نهادینه شدن وحدت و انسجام ملی در ماههای اخیر است که باید پاس داشته شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در گفتوگو با ملت ایران در روز اول مهرماه در باب «انسجام ملی» یادآور شدند: اتحاد ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه دشمن را ناامید کرد/ دشمن میخواست فتنههای خیابانی درست کند / مردم به خیابانها آمدند، اما علیه دشمن نه علیه نظام اسلامی/ عامل وحدت ملت ایران همچنان باقی است/ عدهای وانمود میکنند اتحاد برای روزهای جنگ بود، این حرف غلط محض است/ همه ما در مقابل اتحاد ملت مسئول هستیم.