کد خبر: 1318537
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۳:۲۰
شلیک به پای «پیمان ابراهیم» کشور‌های عربی که در سال‌های اخیر با فشار‌های امنیتی و اقتصادی و در سایه حمایت واشینگتن به سوی عادی‌سازی گام برداشته بودند، اکنون با موجی از اعتراضات داخلی و فشار افکار عمومی روبه‌رو هستند. حمله به قطر می‌تواند به مثابه نقطه عطفی عمل کند که روند شکننده عادی‌سازی را کُند کرده یا حتی معکوس سازد و موازنه‌های جدیدی در معادلات خلیج فارس پدید آورد
احسان شیخون

جوان آنلاین: در نهم سپتامبر ۲۰۲۵، صدای انفجار در حومه دوحه، سکوت در پایتخت قطر را به لرزه درآورد. پهپاد‌ها و جنگنده‌های اسرائیلی، ساختمانی را هدف گرفتند که بنا به ادعای تل‌آویو محل اقامت و نشست شماری از رهبران حماس بود. دقایقی بعد، تصاویر و ویدئو‌هایی از دود غلیظ برخاسته از منطقه منتشر شد. شش نفر شهید شدند: پنج نفر از اعضای حماس و یک افسر امنیتی قطر. رهبران ارشد حماس، اما برخلاف انتظار اسرائیل در این مکان حضور نداشتند. قطر، این حمله را «تروریسم دولتی» و «نقض آشکار قوانین بین‌المللی و حاکمیت ملی» خواند. از همان ساعات نخست، سیلی از محکومیت‌ها از سوی کشور‌های عربی، اسلامی و برخی بازیگران جهانی روانه شد که نقطه اوج آن نیز نشست هفته قبل دوحه بود. در برابر این واکنش‌ها مقامات اسرائیلی صراحتاً اعلام کردند: «هیچ نقطه امنی برای رهبران حماس وجود نخواهد داشت، چه در غزه، چه در دوحه، چه در هر جای دیگر جهان»، اما این رخداد نه تنها معادلات جنگ غزه و مذاکرات آتش‌بس را به‌هم ریخت، بلکه فصل تازه‌ای در روابط منطقه‌ای و نظم بین‌المللی گشود. 

قطر؛ از میانجی‌گری تا هدف حمله

قطر طی دو دهه گذشته نقش‌های گوناگونی در معادلات خاورمیانه ایفا کرده است. این کشور کوچک، اما ثروتمند خلیج فارس هم میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی امریکا در منطقه است و هم رابطه نزدیکی با جنبش حماس و برخی گروه‌های مقاومت دارد. همین دوگانگی، قطر را به بازیگری خاص در دیپلماسی منطقه‌ای بدل کرده است. از ابتدای جنگ اخیر در غزه، قطر همراه مصر و امریکا در خط مقدم تلاش‌های میانجی‌گرانه برای رسیدن به توافق آتش‌بس قرار داشت. دوحه بار‌ها میزبان مذاکرات غیرعلنی میان حماس و مقامات امریکایی بوده است. درواقع، حضور رهبران حماس در قطر با چراغ سبز واشینگتن ادامه یافته بود، چراکه کاخ سفید معتقد بود تنها از طریق دوحه می‌تواند با حماس ارتباط غیرمستقیم برقرار کند. حمله اسرائیل به خاک قطر، این معادله را زیرورو کرد. به بیان دیگر، تل‌آویو نه فقط حماس، بلکه نقش دیپلماتیک قطر را نیز هدف قرار داد. این اقدام پرسشی کلیدی ایجاد می‌کند: آیا اسرائیل عمداً در پی ناکام گذاشتن مسیر آتش‌بس بود؟

انگیزه‌های احتمالی اسرائیل از این حمله را می‌توان در چند سطح بررسی کرد. تل‌آویو مدعی است رهبران حماس مسئول حملات خونین اکتبر ۲۰۲۳ و ادامه عملیات علیه اسرائیل‌اند. از نگاه اسرائیل، حضور آنان در دوحه به معنای وجود یک «پناهگاه امن» است، بنابراین هدف قرار دادن این افراد، بخشی از استراتژی «نابودی کامل حماس» محسوب می‌شود. پیام اسرائیل این بود که حتی نزدیک‌ترین متحد امریکا در خلیج فارس نمی‌تواند رهبران حماس را در امان بدارد. برخی تحلیلگران معتقدند اسرائیل با این اقدام خواست عمداً مذاکرات آتش‌بس را تضعیف کند. چرا؟ چون تل‌آویو باور دارد توافق‌های میان‌مدت تنها به بازسازی قدرت حماس می‌انجامد. در نتیجه، حمله به قطر می‌تواند تلاشی برای برهم‌زدن روندی باشد که امریکا و دیگران پیگیری می‌کردند. 

اجماع عربی و شکاف غربی

بلافاصله پس از حمله، موجی از محکومیت‌ها از جهان عرب و اسلامی به راه افتاد. عربستان سعودی، مصر، اردن، امارات و ترکیه این اقدام را نقض آشکار حاکمیت ملی و تهدیدی علیه ثبات منطقه خواندند. در یک نشست اضطراری، سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب با صدور بیانیه‌ای مشترک از قطر حمایت کردند و اسرائیل را مسئول عواقب آن دانستند و کمپینی از بیانیه‌ها نیز در دوحه به اوج رسید. در سطح جهانی، روسیه حمله را «نقض فاحش منشور سازمان ملل» توصیف کرد. چین نیز از اسرائیل خواست به قوانین بین‌المللی احترام بگذارد، اما در سوی دیگر، ایالات متحده واکنشی دوگانه نشان داد: از یکسو از حق اسرائیل برای دفاع از خود سخن گفت و از سوی دیگر نگرانی عمیق خود را از خطر تضعیف تلاش‌ها برای آتش‌بس ابراز کرد. این شکاف در واکنش‌ها، نمادی از چندقطبی‌شدن نظام بین‌المللی است. بر اساس حقوق بین‌الملل، حمله نظامی به خاک یک کشور مستقل جز در چارچوب دفاع مشروع یا مجوز شورای امنیت سازمان ملل، نقض آشکار منشور ملل متحد است. اسرائیل نه از شورای امنیت مجوزی گرفته و نه ادعای دفاع فوری از خود را به‌طور قانع‌کننده مطرح کرده است، بنابراین بسیاری از حقوقدانان این اقدام را نوعی «تجاوز نظامی» تلقی می‌کنند. قطر نیز با استفاده از همین استدلال‌ها شکایتی رسمی به شورای امنیت و دیوان بین‌المللی دادگستری ارائه کرد که در نهایت این اقدام بدون نام بردن از اسرائیل ناپسند دانسته شد!

واکنش جهان عرب به حمله اسرائیل به قطر، نه تنها بازتابی از حساسیت‌های تاریخی و سیاسی نسبت به مسئله فلسطین است، بلکه می‌تواند روند عادی‌سازی روابط میان تل‌آویو و برخی کشور‌های خلیج فارس در چارچوب «پیمان آبراهام» را نیز با چالش‌های جدی مواجه کند. کشور‌های عربی که در سال‌های اخیر با فشار‌های امنیتی و اقتصادی و در سایه حمایت واشینگتن به سوی عادی‌سازی گام برداشته بودند، اکنون با موجی از اعتراضات داخلی و فشار افکار عمومی روبه‌رو هستند که هرگونه نزدیکی بیشتر با اسرائیل را هزینه‌زا و پرریسک می‌سازد. در این شرایط، برخی دولت‌ها ناچار خواهند شد موضعی محتاطانه‌تر اتخاذ کنند تا هم روابط استراتژیک خود با امریکا و اسرائیل را از دست ندهند و هم از خشم داخلی و منطقه‌ای در امان بمانند. به این ترتیب، حمله به قطر می‌تواند به مثابه نقطه عطفی عمل کند که روند شکننده عادی‌سازی را کند کرده یا حتی معکوس سازد و موازنه‌های جدیدی در معادلات خلیج فارس پدید آورد. 

البته برخی بر این باورند که حمله اخیر اسرائیل به قطر نه لزوماً اقدامی یکجانبه، بلکه رخدادی هماهنگ‌شده یا دست‌کم با اطلاع و رضایت ضمنی دوحه بوده است. این دیدگاه بر این فرض استوار است که قطر به‌عنوان بازیگری پیچیده در منطقه که هم روابط نزدیکی با امریکا دارد و هم در تعامل با گروه‌های مقاومت نقش‌آفرین است، می‌تواند از چنین رخدادی برای بازتعریف جایگاه خود در معادلات امنیتی و سیاسی خلیج فارس بهره ببرد. از این منظر، دوحه شاید کوشیده باشد ضمن حفظ پیوند‌های استراتژیک خود با واشینگتن و نشان دادن انعطاف در قبال اسرائیل، موقعیت چانه‌زنی خود را در برابر رقبای منطقه‌ای تقویت کند. با این حال، این فرضیه با تردید‌های جدی نیز روبه‌روست، چراکه پذیرش چنین هماهنگی‌ای می‌تواند به وجهه قطر در میان افکار عمومی عربی و اسلامی آسیب بزند و این کشور را در معرض اتهام «همدستی» با تل‌آویو قرار دهد. 

به هر روی، حمله اسرائیل به قطر، رخدادی است که نمی‌توان آن را صرفاً در چارچوب نزاع اسرائیل و حماس تحلیل کرد. این رویداد نشان داد بحران خاورمیانه در حال عبور از مرز‌ها و ورود به قلب کشور‌های عربی خلیج فارس است. همزمان، شکاف در مواضع غرب و اجماع عربی- اسلامی تازه‌ای علیه اسرائیل شکل گرفته است. اگرچه هنوز زود است درباره پیامد‌های نهایی این حادثه حکم قطعی داد، اما یک نکته روشن است: دوحه پس از این حمله دیگر همان دوحه سابق نخواهد بود. قطر سعی خواهد کرد به بازیگری فعال‌تر در عرصه دیپلماسی بدل شود، اسرائیل با موج تازه‌ای از فشار‌ها و انزوا روبه‌رو می‌شود و منطقه در آستانه تحولی تازه در معادلات قدرت قرار خواهد گرفت.

برچسب ها: قطر ، اسرائیل ، ترامپ ، امریکا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار