جوان آنلاین: سومین اکران مردمی فیلم سینمایی «ناتوردشت» با حضور خانواده «یسنا دیدار» سوژه اصلی داستان این فیلم، بازیگران و عوامل فیلم در پردیس آزادی برگزار شد.
در سانس سوم این اثر که با استقبال پرشور مخاطبان همراه بود، پس از نمایش فیلم، خانواده «یسنا دیدار»، دختر بچه چهار سالهای که سال ۱۴۰۳ در شهرستان کلاله گم شد و پس از پنج روز مردم منطقه او را پیدا کردند، همراه با عوامل فیلم روی سن حاضر شدند تا دقایقی با مردم گفتوگو کنند. سیدمحمدرضا خردمندان کارگردان ابتدا بیان کرد: دیدن فیلم در کنار شما عزیزان لذت عجیبی دارد. ایده اصلی این اثر حضور مردم در صحنه برای پیدا کردن دختری گمشده است. من خوشحالم امشب خانواده «یسنا» اینجا در کنار ما هستند. باید بگویم دم مردم ایران گرم و ما دوستداشتنیترین مردم را داریم.
سپس هادی حجازیفر، بازیگر نقش «احمد پیران» در «ناتوردشت» اظهار کرد: باید اعتراف کنم که از دیدن «یسنا» احساساتی شدم. امیدوارم همه ما مردم ایران فارغ از نگاهها و سلیقهها و بدون اینکه موضوع بحرانی مثل گم شدن کسی در کار باشد، همین قدر یکدل و همدل باشیم. اتفاق بزرگی سر گم شدن «یسنا» و پیدا شدن او افتاد و خدا میداند چه چیزی بر این خانواده بابت لحظات سختی که تحمل کردند، گذشت.
وی ادامه داد: من سالهاست جلوی دوربین یا روی صحنه تئاتر میروم و اضطراب نمیگیرم، اما اینجا که میایستم تمام تلاشم را میکنم که صدایم نلرزد. این حس واقعی من نسبت به شما است. شما مخاطبان در تمام این سالها با ما مهربان بودید و ایرادهای ما را مهربانانه و بزرگوارانه بخشیدید. ممنونم که «ناتوردشت» را برای تماشا انتخاب کردید. ما با تمام وجود در کار حاضر بودیم و تلاش کردیم همه موارد در راستای فیلم باشد، هر چند موضوع این اثر موضوع به روز و طبعاً حساسیتهای زیادی در زمان ساخت داشتهاست. بازیگر «ناتوردشت» خاطرنشان کرد: از شما مخاطبان ممنونم که در کنار سینمای کمدی، که سینمای ما را سرپا نگه داشته است و اگر نبود ما خیلی از سالنهای سینما را نداشتیم، فیلمهای اجتماعی را نیز دنبال میکنید و کنار ما هستید. اگر فیلم را دوست داشتید به دیده شدن آن کمک کنید و ما به حمایت شما نیاز داریم.
سیدعلی صالحی، دیگر بازیگر این فیلم سینمایی در سخنانی عنوان کرد: خوشحالم امشب در کنار شما هستم. برای چندمین بار این اثر را دیدم و هر زمان میبینم، چشمانم اشکی میشود. من در زندگی شخصیام هیچ وقت پدر نبودم و چالش سختی برایم بود. وقتی اینجا پدر «یسنا» را دیدم، واقعاً منقلب شدم.