صحبت کردن از توجه به تیمهای پایه در فوتبال ایران بیمعنا، تکراری و بعضاً خندهدار است. اینکه مسئولان ورزشی هرازگاهی بیایند و حرف از رسیدگی به این تیمها بزنند، دیگر خیلی لوث شده و فقط داغ دل مردم را تازه میکند.
شروین اسبقیان در حاشیه مجمع عمومی فدراسیون هاکی به رویدادهای مهم ورزش ایران اشاره داشته و یادی از ناکامی نیمقرنی تیم امید در رسیدن به بازیهای المپیک کرده است: «تیم امید تشکیل شده، تلاش میکنیم این تابو شکسته شود تا بعد از ۵۰ سال به المپیک راه پیدا کند.» از معاون باتجربه وزیر ورزش شنیدن این جمله واقعاً بعید بود، چراکه او و دیگر مسئولان ورزش کشور بهتر از همه میدانند سوءمدیریتهای مداوم، نداشتن برنامه و وعدههای الکی اصلیترین عوامل ناکامی امیدها در صعود به بازیهای المپیک هستند. انتظار میرود با توجه به تجربه نیمقرن ناکامی، دیگر حرفهای شعاری نشنویم، ولی خب گویا مسئولان ترک عادت نمیکنند و خیال تغییر رویه هم ندارند. ضمن اینکه شکست پروژه صعود امیدها به المپیک یک ناکامی تمامعیار است، نه تابو و برای پایان دادن به این ناکامی راهی نداریم جز الگو گرفتن از تیمهای موفق آسیایی، انتخاب مدیران لایق و کاربلد و البته سرمایهگذاری هدفمند.
کادرفنی امیدها خردادماه انتخاب شد و امید روانخواه هدایت این تیم را برعهده گرفت. مرحله مقدماتی جام ملتهای زیر ۲۳ آسیا اولین محک روانخواه و شاگردانش بود که خوشبختانه با کسب سه برد متوالی و صعود به مرحله نهایی جام ملتها همراه شد. با اینحال تقابل با گوام، هنگکنگ و امارات عیار امیدها را آنچنان عیان نساخت و باید قبول کنیم حریفان آینده در مسابقات آتی سختتر از این حرفها خواهند بود. جام ملتهای آسیا زمستان امسال برگزار میشود و سال آینده نیز بازیهای آسیایی ناگویا را خواهیم داشت. حالا که سه ماه از انتخاب کادرفنی میگذرد و معاون وزیر ورزش با امیدواری از شکستن طلسم صعود به المپیک حرف میزند، مسئولان بیایند و به مردم بگویند در این سه ماه چه کاری برای امیدها انجام دادهاند. امیدها حضورشان در جام ملتها قطعی شده و فعلاً خبری از برنامهریزی برای حضور موفق در این رقابتها نیست.
فدراسیون فوتبال در این سالها آنقدر نسبت به امیدها تعلل به خرج داده و تصمیمات اشتباه گرفته که یک شبه نمیتوان خسارت سنگین وارده بر اعتبار این تیم را جبران کرد. فدراسیون فوتبال همواره خود را تافتهجدابافته ورزش ایران دانسته و در جزیره مستقل خود هر تصمیمی خواسته گرفته و نسبت به شکستها و ناکامیها نیز پاسخگوی افکار عمومی نبوده است. وضعیت آنقدر وخیم است که سال گذشته و پس از نتایج ضعیف این تیم در بازیهای آسیایی ناگویا، کمیته ملی المپیک رسماً از خود نسبت به امیدها سلب مسئولیت و فدراسیون فوتبال را همهکاره این تیم معرفی کرد. تکلیف فدراسیون هم که مشخص است؛ هربار امیدها شکست میخورند و کار به استعفا یا برکناری سرمربی میرسد تا انتخاب کادرفنی جدید حداقل چند ماه طول میکشد و در نهایت نیز گزینهای روی کار میآید که انتظارش را نداریم و روی علت انتخابش حرف و حدیثهایی وجود دارد. معرفی سرمربی هم اول راه است و انتخاب بازیکنان، همکاری تیمها و حمایت فدراسیون اهمیت زیادی دارد. لیگبرتریها که معمولاً نسبت به حضور بازیکنانشان در تیم امید روی خوش نشان نمیدهند، چراکه معتقدند چیزی عایدشان نمیشود، در ضمن آنها هم میدانند با این نوع برنامهریزی، تیم امید راه به جایی نخواهد برد. هیچ چیز تغییر نکرده و رویه سابق در دستور کار است. در عجبیم در این اوضاع، اسبقیان چطور حرف از شکستن طلسم صعود به المپیک میزند! از طرفی یک سال دیگر بازیهای آسیایی ناگویا را داریم، لااقل کاری کنید در قارهکهن حرفی برای گفتن داشته باشیم و فوتبال ایران بعد از ۲۰ سال رفتن روی سکوی آسیا را تجربه کند.