تکلیفمان با تاج روشن نیست، خصوصاً وقتی پای داوری به میان میآید. رئیس فدراسیون فوتبال چرخش قابل توجهی نسبت به سالهای قبل داشته، به طوری که مدتهاست به جای تکذیب، رد یا کتمان به مواردی اشاره میکند که نشان از اشراف کامل او به امور، خصوصاً مقوله داوری دارد. اما همانطور که پیشتر نیز در یادداشتی اشاره کردیم، اعتراف به تنهایی کافی نیست، حداقل تا زمانی که سازوکاری اصولی برای جبران وجود نداشته باشد، اما جدیداً هر آنچه که از تاج میبینیم یا اعتراف به اشتباهات موجود است یا قبول آن. اما این مسئله بیش از آنکه خوشحالکننده باشد، نگرانکننده است، چراکه هیچ اقدام خاص و قابل توجهی در پی این اعترافها و قبول واقعیتی که سالهاست منتقدان و اصحاب رسانه فریاد میزنند و این روزها رئیس فدراسیون به زبان میآورد، مشاهده نمیشود. شاید به همین دلیل است که هرچه بیشتر تاج به واقعیت موجود اشاره میکند، نگرانیها بیشتر و بیشتر میشود.
رئیس فدراسیون صراحتاً به موارد کلیدی اشاره میکند. اینکه داوری جای رقابت نیست و اشتباهات داوری مهمترین علت بینظمیهایی است که فدراسیون را درگیر میکند. در واقع اشاره کردن به این موارد نشان میدهد تاج خوب میداند مسائل و مشکلات از کجا آب میخورد، اما سؤال اینجاست که چطور با وجود اشراف کاملی که دارد تا به امروز برای مقابله با این داستانها گامی برنداشته است؟ اینکه او تا به امروز شخصاً برای جابهجایی یک داور تماس نگرفته، به تنهایی کافی نیست. کسی انتظار ندارد تاج شخصاً امور کمیته داوران و دپارتمان داوری را به دست بگیرد و اداره کند، اما بدون شک وقتی تا این اندازه به اشکالات واقف است باید با نظارت بیشتر و سفت و سختتر جلوی اشتباهاتی که باعث بینظمیدر ورزشگاهها و مشکلآفرینی برای فدراسیون فوتبال میشود را بگیرد. او بارها و بارها طی هفتهها و ماههای گذشته گفته که بهترین دوران داوری به دورانی برمیگردد که او ریاست کمیته داوران را برعهده داشته، چراکه به دلیل عدم شناخت کافی از این حوزه، صرفاً طبق قانون عمل کرده که توانسته عملکرد موفقی داشته باشد. درحال حاضر با این مسئله کاری نداریم که چرا او باید ریاست کمیتهای را که هیچ شناختی از آن ندارد به عهده بگیرد، اما نمیتوانیم نسبت به این مسئله بیتفاوت باشیم که چرا امروز از تجربیاتی که در زمینه داوری کسب کرده برای مهار مشکلات بیشمار این حوزه استفاده نمیکند.
اینکه کمیته و دپارتمان داوری باید مستقل عمل کنند، یکچیز است و اینکه فدراسیون بر عملکرد آنها نظارت داشته باشد، مقولهای دیگر، خصوصاً فدراسیونی که رئیس آن با توجه به صحبتها و اشراف کاملی که به مسائل و مشکلات آن دارد، چرا با وجود این همه شناخت هنوز داوری فوتبال ایران با این حجم از مشکلات دست و پنجه نرم میکند، سؤالی است که انتظار میرود تاج پاسخ قانعکنندهای برای آن داشته باشد. در غیر این صورت این تصور ایجاد میشود که تاج میخواهد با اعتراف و اشاره به واقعیت (اشکالات داوری) افکار عمومی را برای مسائلی که قرار است در لیگ بیست و پنجم رخ دهد، آماده کند.