جوان آنلاین: محمدرضا جلائیپور، جامعهشناس، در تحلیل مفهوم «امر ملی» گفت: بستگی دارد که چطور این مفهوم را تعریف کنیم. موافقم که خودِ مفهوم “امر ملی” بهقدر کافی تحلیل نشده، اما مفاهیم همپوشان و همسایهاش در ادبیات فارسی منابع غنیدارند.
وی سهشنبه شب در برنامه جامجم با موضوع «بازنمایی امر ملی در رسانه ملی» افزود: برای من و کسانی که امروز از “امر ملی” حرف میزنند، این مفهوم بیش از آنکه به ملیگرایی کلاسیک مربوط باشد، به نوعی “ملتگرایی” اشاره دارد. ملتی که با تمام تکثرش، در همین جغرافیا و اکنون زندگی میکند.
جلائیپور با تاکید بر همارزی خیر عمومی و امر ملی توضیحداد: امر ملی بهنوعی ترکیبی است از خیر همگانی و منفعت مشترک در محدوده مرزهای ملی، که همه ساکنان، همه سواران کشتی ایران را در برمیگیرد؛ از مسلمانان گرفته تا کسانی که زیر پرچم ایران و حتی زیر پرچم امام حسین، نوعی خاطره و هویت مشترک دارند.
وی با اشاره به نقش تاریخی رسانه ملی گفت: در یک دورهای، صداوسیما یکی از مولفههای مقوم امر ملی بود، اما بهتدریج این نقش کمرنگ شد. امیدوارم دوباره تقویت شود، چون ظرفیت بالایی دارد.
وی ادامه داد: امروز وقتی شما در صداوسیما از امر ملیحرف میزنید و آن را به ملتگرایی پیوند میزنید، داریدمیگویید ارزشهای مشترکی داریم در دل این همه تنوع؛ و این یعنی دارید به آن دال مرکزی، یعنی خیر عمومی، وفادار میمانید.
نوروز و محرم، مولفههای همبستگی ملیاند
جلائیپور با تاکید بر نمادهای فرهنگی ایران توضیح داد:مهمترین مولفههای همبستگی تکثرپذیر در ایران نوروز و محرم هستند. اگر صداوسیما این دو را درست پوشش بدهد، یعنیبه امر ملی وفادار مانده؛ ولی مسئله این است که پوشش آن به اندازهای که تکثر وجود دارد، متکثر نیست.
وی افزود: مثلاً محرم یزد با محرم شیراز فرق دارد، اما اینتفاوتها در رسانه ملی دیده نمیشود. این در حالی است که طبق نظرسنجیهای معتبر، بیش از ۷۰ درصد ایرانیان در مناسک محرم شرکت میکنند، و بالای ۸۰ درصد نوروز را گرامیمیدارند.
این جامعهشناس با اشاره به تجربه زیستهاش گفت: وقتی من دبیرستانی بودم، بخشی از خاطرات مشترک ملیمان را صداوسیما پرورش میداد. نه فقط سریال و اخبار، بلکه حس میکردیم بخشی از جامعه که ما هم در آن هستیم، دیده میشود.
وی در ادامه اظهار داشت: البته بخشی از این تحول طبیعیاست و در سطح جهانی هم رخ داده؛ همه تلویزیونهای دولتیمخاطب از دست دادهاند، رقبا زیاد شدهاند، از ویاودیها تا شبکههای خانگی. ولی نسبت به تعداد کارمندان، منابع عمومی و امکاناتی که صداوسیما دارد، هنوز میتواند در خدمت خیرعمومی باشد؛ اما ضعیف عمل میکند.
جلائیپور در انتقاد از ترکیب میهمانان و روایتهای غالب در صداوسیما گفت: به نظرم نیروها و نهادهای دغدغهمند خیر همگانی تا حد زیادی در صدا و سیماغایبند. اگر این رسانه میخواهد رسانه ملی باشد، باید صدایاین نهادها و کنشگران را بازتاب دهد.
وی افزود: نمایندههای جامعه کارگری، فعالان مدنی، گروههای مطالبهگر باید در برنامههای صداوسیما حضور داشته باشند، اما عملاً غایبند. مثلاً همین هفته دو اتفاق مهم رخ داد که اگر رسانه ملی، خادم خیر عمومی بود، حتماً درباره آنها برنامه داشت.
جلائیپور با اشاره به تعلیق وبسایت «کارزار» گفت: پلتفرمیکه در چند سال گذشته بیش از ۴۵ میلیون امضا برای چند ده هزار مطالبه مردمی جمع کرده، با یک تصمیم مبهم تعلیق شده. حتی دولت هم گفته شکایتی ندارد، اما این بستر مشارکت عمومی متوقف شده. صداوسیما آیا حتی یک جمله درباره آن گفت؟
وی تأکید کرد: اگر قرار است به امر عمومی و امر ملی پرداخته شود، این موضوع دقیقاً در همان راستاست. صداوسیما بایداز مسئولان کارزار و منتقدانش دعوت میکرد، مناظره میگذاشت. این یعنی مشارکت عمومی را جدی گرفته است.
وی در ادامه به موضوع خانه اندیشمندان پرداخت و گفت: چندروز پیش خبر آمد که خانه اندیشمندان تهران باید ساختمانش را تخلیه کند. این در حالی است که شهر نیاز به نهادهاییمثل خانه هنرمندان، خانه اندیشمندان و فضاهایی برای رقابت بر سر خیر عمومی دارد، نه سود اقتصادی.
جلائیپور افزود: چرا در اینباره برنامهای ساخته نشد؟ چرا صدا و سیما فقط تصویر آقای چمران را نشان داد و منتقدانش را سانسور کرد؟ این دوگانه رسانهگری نیست. رسانه باید محل گفتوگو باشد، نه تریبون یکطرفه.
وی با نگاهی کلانتر به جایگاه رسانه ملی گفت: در شرایطشکننده منطقهای، همه نیروهای ملی باید برای بقا و ارتقایایران بسیج شوند. چگونه تابآوری اجتماعی و اقتصادی مردم افزایش یابد؟ چگونه احتمال حمله مجدد کاهش یابد؟ صداوسیما در اینجا باید در خط مقدم باشد.
جلائیپور ادامه داد: ما باید در منطقه ائتلافهای جدیدبسازیم، بهویژه بعد از این نسلکشی و تغییر افکار عمومی. اما بخش زیادی از این پروژه داخلی است و نیاز به همبستگی دارد. صداوسیما باید به نیروی خادم همبستگیملی تبدیل شود.
او با اشاره به دفاع میهنی ۱۲ روزه ایران گفت: در این مدت عملکرد صداوسیما نسبت به خودش قابل قبول بود، حتی نظرسنجیها نشان داد مخاطب بیشتری داشت. اما سوال مهمتر این است که بعد از این ۱۲ روز چه تغییری کرد؟ متأسفانه پاسخ خاصی وجود ندارد.
جلائیپور افزود: این اتفاق بسیار مهمی بود؛ ایران زیر حمله دو قدرت اتمی قرار گرفت، مقاومت کرد و یکپارچه ماند. حالا بایدصداوسیما نقش کلیدی ایفا کند، فراگیر شود، عامل تقویتهمبستگی شود. هنوز چنین نشانهای نمیبینم.
وی تصریح کرد: این فرصت تاریخی برای ایران محدود است. صداوسیما باید از لاک خود بیرون بیاید. با این امکانات و سرمایه اجتماعی، میتواند بازیگر اصلی در ساختن تابآوری ملی باشد؛ اگر بخواهد.
جلائیپور در نقد محتوای نمایشی رسانه ملی گفت: سووشوناز بسیاری از سریالهایی که دیدهام ملیتر است. صداوسیما باید محتوایی تولید کند که با فرهنگ ایرانی و امر ملی پیوند داشته باشد، نه اینکه فقط بودجه بگیرد و روایتهایی تولید کند که از منافع گروهی خاص حمایتمیکنند.
او با اشاره به جهتگیری منافع در رسانه ملی اظهار داشت: بخش زیادی از آنچه امروز در صداوسیما میگذرد، وابسته است به اشکالی از منافع خصوصی و گروهی، نه منافع عمومیمردم ایران. اگر این رسانه واقعا ملی است، باید از منظر منافع همگانی به میدان بیاید، نه تبلیغاتمحور.
جلائیپور افزود: کاش لااقل به اندازه بیبیسی به منابع عمومی متکی بود و مستقلتر از منافع اقتصادی عمل میکرد.
ویاودیها باید آزادتر فعالیت کنند
وی با تاکید بر اهمیت همکاری صداوسیما با پلتفرمهای نوین توضیح داد: به نفع صداوسیماست که اجازه بدهد ویاودیهاراحتتر، آزادتر و باکیفیتتر کار کنند. هم خودش در رقابت ارتقا پیدا میکند، هم آنها میتوانند بخشی از مرجعیترسانهای را برگردانند.
وی پیشنهاد داد: این پلتفرمها باید بتوانند در حوزههایسیاسی، خبری و پخش زنده فعالیت داشته باشند، کنداکتور داشته باشند، در پوشش ورزش مشارکت کنند و حتی با صداوسیما سرمایهگذاری مشترک داشته باشند.
چرا ایران الجزیره یا بیبیسی ندارد؟
جلائیپور به ضعف بخش برونمرزی صداوسیما نیز پرداخت و گفت: در بخش برونمرزی، صداوسیما باید متناسب با دکترین امنیت ملی و اقتضائات منطقهای، به زبانهای عربی، ترکی، چینی و انگلیسی برنامههای موثر و پرمخاطب تولیدکند.
وی افزود: ما چرا الجزیره نداریم؟ چرا بیبیسی فارسی یاترکیهای نداریم؟ منابع انسانی و مادی داریم، اما به اقتضائات تاثیرگذاری در رسانه جهانی تن نمیدهیم. اینبخش باید حرفهایتر، مخاطبمحورتر و تاثیرگذارتر شود.
این جامعهشناس در ادامه گفت: برنامهسازان موفق بزرگترینسرمایه هر رسانهاند. اما صداوسیما مرتباً آنها را حذف میکند. از عادل فردوسیپور و ایرج طهماسب تا اسماعیلمحمودی و فریدون جیرانی. این تصمیمها صداوسیما را از جامعه دور کرده.
وی ادامه داد: الان ایرانیان در یوتیوب و اینستاگرامبرنامههای چندصد هزار نفری تولید میکنند که میشود با اقتباس از آنها برنامههای موفقی ساخت. جوانان را هم میشودبا این زبان جذب کرد.
جلائیپور با اشاره به سانسور فرهنگی در صداوسیما اظهار داشت: رسانهای که در آن کلهر پخش نمیشود، رسانه ایراننیست. رسانهای که موسیقی بوشهری و استعدادهایی که در جشنوارهها میدرخشند را پخش نمیکند، ملی نیست. اینهاقابل پخشاند، چرا نیستند؟
او در بخش پایانی با تاکید بر نقش زیرساختی تلویزیونگفت: صداوسیما امروز باید به بستری برای تولید محتوایمستقل و استعدادیابی تبدیل شود. در سیاستگذاریاشنهادهای ملی و دغدغهمند باید نقش داشته باشند، مخصوصاً در حوزه دفاع ملی.
وی افزود: مثلاً اگر سینمای ملی میخواهیم، افرادی مثل گلمکانی باید وارد شوند. در ادبیات، کسی مثل رضا امیرخانی باید برنامه داشته باشد. اگر برنامهای مثل “آزاد” در خارج پرمخاطب است، چرا نمونهاش را در داخل نداریم؟
جلائیپور در جمعبندی گفت: صداوسیما متأسفانه فرزند زمانه خود نیست. از تحولات امر ملی عقب مانده. اگر میخواهد ملیباشد، باید متکثر، مشارکتجو، گفتوگومحور و نوگرا باشد. وگرنه دیگر نمیتواند مدعی بازتاب دادن صدای ملت باشد.
ناسیونالیسم ایرانی با ناسیونالیسم اروپایی تفاوت دارد
میثم مهدیار، جامعه شناس نیز در ادامه برنامه جامجم با نقد تاریخنگاری رایج درباره ناسیونالیسم در ایران گفت: ما نزدیک به ۷۰–۸۰ سال است که در ایران علوم اجتماعی داریم و کتابهای متعددی درباره ناسیونالیسم و امر ملی ترجمه یا نوشته شدهاند، اما اشتباه تحلیلی بزرگی رخ داده است. ناسیونالیسم اروپایی، بهویژهدر آلمان، با نوع ایرانیاش کاملاً متفاوت است.
وی افزود: مثلاً در اروپا، ناسیونالیسم با حس برتری همراه است؛ آلمانیها خود را آقای جهان میدانند، معتقدند بایدفیزیک آلمانی، علم آلمانی داشته باشند. اما در ایران پس از مشروطه، ناسیونالیسم اتفاقاً همراه با خضوع در برابر غرب است. خود را در برابر غربیها نازل و بیاعتماد به نفس میبیند. این تفاوت بنیادیست که در ادبیات ما مغفول مانده.
علوم اجتماعی ایران، ضدتاریخ عمل کرده است
مهدیار با انتقاد از نحوه مواجهه علوم اجتماعی با تاریخ گفت:متأسفانه علوم اجتماعی در ایران تاریخی نیست؛ بلکه گاهیضدتاریخیست. معمولاً تصور میشود که فقط یک قرارداد اجتماعی میان افراد حاضر کفایت میکند برای شکلگیری امر ملی، اما این نگاه سادهانگارانه است.
وی تصریح کرد: امر ملی فقط ناظر به قرارداد اجتماعی میانآدمهای حال حاضر نیست، بلکه یک “بعد درزمانی” دارد. یعنی نیاز به یک تبار تاریخی، یک حافظه تاریخی و ارزشهای مشترک تاریخی دارد که افراد را در طول زمان به هم پیوند بدهد.
امر ملی فقط توافق افراد زنده نیست
مهدیار با تفکیک دو بُعد مهم از امر ملی گفت: امر ملی دو بعد اصلی دارد؛ یکی بُعد همزمانی که ناظر به مردم حاضر در جامعه است که در یک مقطع زمانی قرارداد اجتماعی میبندند و دیگری بُعد درزمانی، که اشاره دارد به پیوستگی تاریخی، خاطرات مشترک و ارزشهای شکلگرفته در طول تاریخ.
وی ادامه داد: این ارزشهای تاریخی، حافظه و ذهنیت مشترک، همان چیزیست که اجتماع ملی را ممکن میکند. اگر تنها به قرارداد اجتماعی امروز تکیه کنیم و از تبار و ارزشهای تاریخی غفلت کنیم، امر ملی شکل نمیگیرد.
مهدیار با انتقاد از ایده «قرارداد اجتماعی جدید» در سالهای اخیر گفت: در همین دو–سه سال اخیر، برخی از چهرههای علوم اجتماعی گفتند ما به یک قرارداد اجتماعی جدیدنیاز داریم. این ایده، تبار تاریخی ملت را نادیده میگیرد و نتیجهاش گسست از اجتماع تاریخی و هویت ملی است.
صداوسیما در مواردی رشد کرده است
مهدیار با اشاره به جایگاه نسبی رسانه ملی گفت: ما همیشه منتقد صداوسیما بودهایم. حجم کار بالای این سازمان، طبیعتاً این حجم از انتقاد را هم میطلبد. البته در برخی حوزهها صداوسیما رشد داشته، اما در بسیاری موارد نیزخودش به تضعیف خود کمک کرده است.
وی با انتقاد از سیاهنمایی در سریالهای تلویزیونی افزود: در خیلی از سریالها، مسائل ملی تقلیل پیدا کردهاند به آسیبهای اجتماعی یا دعوای خانوادگی. گویا همه در فقر و فلاکتاند و هیچ پنجرهای رو به آینده وجود ندارد. سازمان در واقع دارد سیاهنمایی میکند.
وی تصریح کرد: سریالهایی که بتوانند دستاوردهای علمی، پیشرفتهای فناوری و حل مسائل ملی را بهصورت هنرمندانه روایت کنند، بسیار کماند و عمدتاً ضعیفاند.
فرهنگ کار و تولید کمرنگ است
مهدیار با گلایه از غیبت ارزشهای ملی در روایتهاینمایشی گفت: ارزشهایی مثل کار، تلاش، سازندگی، در اغلب سریالها دیده نمیشود. کارگران در این سریالها تودهاینادان و معترض تصویر میشوند؛ کارخانهداران هم معمولاً در موقعیتهای غیرواقعی و بیارتباط با مردماند.
وی افزود: درامهای ما نه تلاشی برای تولید یک محصول ملیرا دراماتیزه میکنند، نه حل یک مسئله عمومی را. بیشتر پر از فریبکاری، ریا، و طنزهای سبکاند.
از «ساختمان پزشکان» تا سریالهای آپارتمانی
وی گفت: خیلی از سریالهای پرمخاطب ما — مثل آنچه درساختمان پزشکان دیدیم — نهایتش چند شوخی سطحی است. یک منشی ابله و پزشکانی که او را دست میاندازند. هیچاستفادهای از این موقعیت برای ارتقای فهم مردم از امر ملییا مسائل کلان صورت نگرفته.
مهدیار در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر فرهنگ روستا و جایگاه تمدنساز آن گفت: ما یک تمدن روستازادهایم. اما در سریالها، روستاییها افرادی سادهلوح، درگیر دعواهای قومیو کاریکاتورگونه تصویر میشوند. در حالی که فرهنگ روستا، پر است از قناعت، کار، تلاش و وقتشناسی.
وی ادامه داد: در سریالهایی مثل شبهای برره، آدمی مدرن وارد محیطی روستایی میشود و آنجا پر از شخصیتهای ابله است. این نگاه، مولفههای تمدنی ما را به سخره میگیرد.
مهدیار در بخش مهمی از تحلیل خود، بر سنتهای یاریگرانه ایرانی تأکید کرد و گفت: وقف، واره، بُنه، و حتی سنتهاییمثل پاتختی از جمله نهادهای اجتماعی ایرانیاند که در شرایط سخت اقلیمی ایران باعث تابآوری مردم شدهاند. اینها ریشههای امر ملیاند که رسانه میتواند آنها را بازنمایی کند.
وی افزود: در سنت پاتختی، مردم به زوجهای جوان کمک میکنندو آنها پس از توانمندی، این کمک را به دیگران بازمیگردانند. این نوع نهادسازی اجتماعی باید در سریالها بازتاب یابد؛ نه صرفاً خیانت، حسادت یا دعواهای خانوادگی.
وی با اشاره به یکی از سریالهای مشهور تلویزیون گفت: سریال ستایش، سه فصل ساخته شد و بسیار هم پرطرفدار بود. اما نگاهش به روستا، خانواده، و بزرگان قوم، سطحی و حتی توهینآمیز بود. انگار همه در حال خیانت به هماند و نهایتدغدغه پدربزرگ، یک نوه پسری است.
مهدیار اینطور ادامه داد: پرسش اصلی این است که چه شکلی از آزادی را میتوان با چه نوع عدالت جمع کرد؟ به باور او، نظریه عدالت جان رالز قابل اعتناست ولی کافی نیست.
وی به سه اصل نانسی فریزر اشاره کرد و گفت: به رسمیت شناختن اجتماعی، نمایندگی سیاسی و توزیع اقتصادی که باید در کنار هم باشند تا عدالت محقق شود.
رسانه ملی و مسیر تقویت امر ملی
با تغییر موضوع به رسانه ملی، مهدیار گفت: صدا و سیما نباید مانع شکلگیری رسانههای دیگر شود. شبکههای خانگی توانستهاند مرجعیت رسانهای را به داخل کشور برگردانند و صدا و سیما نباید خود را رقیب آنها بداند.
وی تأکید میکند: رسانه ملی باید واقعا ملی باشد، منابع محدودش را صرف مزیتهای نسبیاش کند و در حوزه سرگرمی رقابت نکند.
سریالهای شبکه خانگی؛ از کمعمقی تا بحران ارزشها
وی افزود: همین الان یکی از سریالهای تاریخی داره در یکی از پلتفرمها نمایش داده میشود، پنج، شش شخصیت اصلی داره که همه در مثلثها و مربعهای عشقی گرفتارند. این سریالها اغلب به جای عمق، صرفاً سرگرمی آبکیاند.
مهدیار با اشاره به اینکه معمولاً سریالهای شبکه خانگیحتی نیاز نیست دیده شوند، بلکه شنیدهشدن خلاصه داستانها کفایت میکند، میگوید: از نظر اخلاقی، صدا و سیما نسبت به همه رسانهها سالمتر و مسئولتر است.
تهدید همبستگی اجتماعی در فضای رسانهای
وی ادامه داد: اینکه بخواهیم صرفاً اجازه بدهیم همه چیزساخته شود بدون نظارت، یعنی تهدید همبستگی اجتماعی و آسیب زدن به ارزشهای اخلاقیای که جامعه را گرد هم جمع میکند.
مهدیار افزود: صدا و سیما شایستگی اخلاقی و صلاحیت نظارت را دارد، مثل وزارت بهداشت که بیمارستانهای خصوصی را هم کنترل میکند. نظارت باید عقلانی، مبتنی بر دیالوگ و همکاری باشد، نه رقابت و مقابله.
مهدیار گفت: نگران تربیت فرزندانم هستم، چون محتوای این سریالها و برنامهها بسیار آسیبزننده است و ارزشهای پدر، مادر، معمرین و ساختهای اجتماعی را تمسخر میکند.
این جامعه شناس با بیان اینکه تکثر رسانهای خوب است، اما باید مبتنی بر ارزشهای تاریخی و فرهنگی باشد، گفت: ارزشهایی که سه هزار سال جامعه ایرانی را حفظ کردهاند. اگر به اسم تکثر، این ارزشها را نشانه بگیریم، به ریشه جامعه ضربه میزنیم و اگر فقط به ارزشهای تاریخی بسنده کنیم، ممکن است به فاشیسم رسانهای دچار شویم. باید تعادل حفظ شود.
وی افزود: بخشی از محافظهکاری رسانه ملی محصول فشارهایی است که از بیرون وارد میشود، منتقدانی که حتی کوچکترین جملهایرا در مناظرهها یا برنامهها ضبط و بولتن میکنند تا علیه صدا و سیما استفاده کنند.
ادامه داد: این فشارها باعث میشود رسانه ملی محتاطتر شود و کمتر ریسک کند در بیان مسائل و موضوعات حساس.
میثم مهدیار تأکید کرد: برای تقویت رسانه ملی و ایفای نقش خادم امر ملی، باید این فشارهای بیرونی کنترل شود تا رسانه امکان فعالیت آزادانهتر و مؤثرتر پیدا کند.