جوان آنلاین: عملیات مؤثر و راهبردی ارتش یمن علیه نیروهای امریکا و منافع رژیمصهیونیستی در دریای سرخ، تصویر دقیقی از شکستپذیربودن هیمنه و امپراتوری دریایی ایالاتمتحده را به نمایش گذاشت و نشان داد قدرت اراده یک نیرو و ملت به ظاهر ضعیف از حیث جنگافزارهای دفاعی و نظامی چگونه میتواند بر یک قدرت مسلح به انواع تجهیزات پیشرفته دفاعی غلبه و سطح قابل قبولی از بازدارندگی را ایجاد کند.
از زمانی که یمن عملیات آرمانی خود را در چارچوب دفاع از فلسطین به معادلات جنگ در غزه اضافه کرد، هم توانست تعاریف جدیدی از مفهوم بازدارندگی در روابط بینالملل ارائه دهد و هم باور توانایی ضربه به مؤلفههای مهم قدرت امریکا را احیا کند. یمن نشان داد متغیر «اراده» به همراهی استفاده مناسب از توانمندیهای نظامی، چگونه میتواند موازنه قدرت را در مقابل بزرگترین قدرت جهانی به نفع خود جابهجا کند. شرایط ملتهب و نامطمئن امریکا در دریای سرخ در کنار شکست ادعای نگهبانی از رژیمصهیونیستی و اقتصاد جهانی و همچنین سردرگمی امریکا برای تعیین استراتژی در مواجهه با یمن، بیانگر کارآمدی و اثربخشی حملات راهبردی یمن به منافع امریکا و رژیمصهیونیستی است.
ابزار با اراده غیرمتعارف اثرگذار است
اراده یکی از اجزای غیرنظامی قدرت ملی است که بخش عظیمی از مفهوم بازدارندگی را پوشش میدهد. در واقع، در کنار توانمندی نظامی، اراده لازم برای کاربرد آن جهت بازداشتن دشمن از تهاجم، توانایی کافی برای پاسخ به تهدید را به وجود میآورد. آنچه یمن را به این نقطه از تاریخ رسانده، انگیزه و قدرت ذهنی بیمانند آنها برای مقابله با دشمن با اتکا بر ظرفیتهای دفاعی و نظامی است. در اصل، اراده یمن در رویارویی با دشمنان قدرتمند، به اعتقاد قلبی آنها به مقدرات و نصرت الهی بازمیگردد و فاصله زیادی با مفهوم رایج و متعارف اراده در روابط بینالملل دارد. در واقع، همان گفتمان باور به قدرت خدا که انقلاب بر پایه آن تأسیس شد، امروز در میدانهای مختلفی، چون جنگ یمن علیه امریکا و رژیمصهیونیستی منعکس میشود. امام خمینی، معمار بزرگ انقلاب نیز قدرت واقعی را در اراده ملت معنا میکردند که هیچ دشمنی نمیتواند آن را شکست دهد.
با توجه به این موضوع، اگر مفهوم بازدارندگی تنها در میزان دارایی و توانمندیهای نظامی و رزمی و تعریف رایج اراده متکی باشد، نمیتواند در مقابله با دشمنان قابل اعتماد باشد. از طرفی، نادیده گرفتن تجربههای عمیق مشابه که از ابتدای انقلاب اسلامی بارها رخ داده است، محاسبات رفع تهدیدات و جنگ علیه دشمن را دچار خطای بسیاری میکند. در برهه کنونی که هر لحظه احتمال رویارویی یا احیای جنگ در سایه ایران و جبهه امریکایی- صهیونیستی تقویت میشود، در نظر این نکته کلیدی کمک شایانی به باور و نمود قدرت درونی میکند. از طرفی، نمود این اراده نامتعارف، بر اراده دشمن هم تأثیر میگذارد و بدون هزینهای موجب عقب راندن آن از میدان عمل میشود. در هم شکستن و تخریب اراده دشمن برای عملی کردن تهدیداتش، تنها با نمایشهای رزمی و نظامی یا حتی تهدیدات لفظی میسر نمیشود بلکه باید این انگاره در دشمن به وجود آید که هر تهاجم و خطایی علیه منافع کشور با پاسخی کوبنده و ضربهپذیر مواجه خواهد شد.
پدیدارکردن این موضوع به عملکرد سیاست خارجی نیز مرتبط است. تنها از کنشهای نیروهای نظامی، دیپلماسی ایران نیز باید موجودیت این اراده را تبیین کند که این موضوع با تهدیدات لفظی تمایز دارد. در حقیقت این امر باید به طور ملموس در مواضع سیاست خارجی انعکاس یابد و به عنوان رویکرد قطعی فعال و مبتنی بر عزت ایران در مواجهه با دشمنان و امریکا تثبیت شود. این مواضع، جدا از انفعال باید دارای بنمایه تهاجمی و خلاقانه در برابر ماجراجوییها و تهدیدات دیپلماتیک غرب باشد.
در حاضر حاضر که امریکا به جای جنگ، مذاکره با ایران را برای کم کردن هزینههایش اختیار کرده، به کارگیری این رویکرد در کنار بازسازی قوای نظامی، میتواند مفهوم بازدارندگی را در برابر آنها ترمیم و تقویت کند و مانع هر گونه خاماندیشی در مورد جنگ دوباره با ایران شود. هر نوع عقبنشینی از مواضع اعلامی جمهوری اسلامی مانند عدمتصمیم ایران به نابودی اسرائیل یا تعارض با تصمیمات حاکمیت مانند تعلیق همکاری با آژانس که ورود تیم جدید آژانس آن را نفی کرده، نمایی شکننده از اراده کشور را به تصویر میکشد و در نتیجه اراده امریکا را برای آغاز جنگی دوباره با ایران تقویت میکند.
«یمن» بازیگر فرامنطقهای که امریکا را درمانده کرده است
اگر چه عملیات نظامی یمن تنها به منطقه و دریای سرخ و آبهای پیرامونش محدود شده، اما موقعیت استراتژیک و دامنه گسترده اثرگذاری آن در اقتصاد و امنیت متحدان جهانی رژیمصهیونیستی، این کشور را در رده بازیگران فرامنطقهای و رقیب جدی امریکا در منطقه قرار داده است. حملات یمن به مواضع رژیمصهیونیستی و امریکا چه در سرزمینهای اشغالی و چه در دریای سرخ، خسارات وافری را به آنها وارد کرده است. به عنوان نمونه از شروع حملات، کانال سوئز، شاهد کاهش ۵۰درصدی ترافیک بوده و بندر ایلات اسرائیل ۸۵درصد از فعالیتهای تجاری خود را متوقف کرده است، همچنین طولانی شدن زمان حمل و نقل- با افزایش ۱۰ تا ۱۴ روزه سفر بین آسیا و اروپا- زنجیرههای تأمین جهانی را مختل کرده است. در تعیین میزان خسارت باید گفت که اروپا حدود ۶۰درصد از نیازهای انرژی خود و امریکا نیز ۱۰ درصد را از طریق بابالمندب دریافت میکند، همچنین حدود ۱۲درصد از تجارت دریایی جهانی- از جمله ۴۰درصد از ترافیک کشتیهای کانتینری- هر ساله از این کانال عبور میکند.
در حالی غرب دچار چنین خسارتهای عمدهای شده که مقاومت یمن تنها با ترکیب سلاحهای کمهزینه و نوآوری تاکتیکی، مدل سنتی برتری دریایی امریکا را به چالش کشیده است و خطر جدی برای منافع آن محسوب میشود.
ناتوانی امریکا در دفع حملات یمن، این کشور را مجبور کرد ائتلافی از کشورهای جهان را برای رویارویی با یمن تشکیل دهد که به جز انگلیس، تنها کشورهای محدودی، چون دانمارک، فنلاند، یونان، هلند و نروژ به آن پیوستند. ایالاتمتحده و متحدانش با یک کمپین چندجانبه شامل حملات هوایی، اقدامات قانونی و دیپلماسی پشت پرده به مقابله با یمن برخاستند، به همین منظور، امریکا ناوگان دریایی خود را با حضور ناوهای پیشرفته در دریای سرخ و محیط پیرامونی یمن تقویت کرد تا تهاجمهای گستردهتر و حملات کوبندهتری را در یمن انجام دهد. به گفته منابع یمنی، امریکا تنها در سال گذشته میلادی، حدود ۹۳۱حمله به خاک یمن داشته که از بمبهای قدرتمند B۲ نیز استفاده کرده، اما در عمل، هیچ یک از این اقدامات خللی در عزم یمنیها ایجاد نکرده و حملات نظامی امریکا، انگلیس و اسرائیل هم نتوانسته است مانع عملیات راهبردی یمنیها در دریای سرخ شود، در نتیجه روز به روز سیر حملات موفقیتآمیز بیشتر میشود. ناکارآمدی و عدمبازدارندگی حملات کوبنده به یمن، امریکا را چنان به اوج درماندگی رساند که متعاقب آن در ششم می ۲۰۲۵، ترامپ اعلام کرد اگر یمنیها حملات به کشتیهای امریکایی را متوقف کنند، در مقابل نیز امریکا حملات هوایی خود را به یمن پایان خواهد داد.