جوان آنلاین: با برگزاری نخستین جلسه کمیته تخصصی ستاد توسعه فناوری و کاربرد هوش مصنوعی، امیدها برای آغاز فاز اجرایی در سیاستگذاری این فناوری زنده شد، اما تجربه نشان داده بدون ضمانت اجرا، منابع مالی مشخص و مشارکت بخش خصوصی، این نشستها برای بار دیگر به هدفی که برایشان تعیین شدهاست، نمیرسد. در این جلسه، اگرچه نمایندگان دستگاههای مختلف حضور داشتند، اما غیبت صدای دانشگاهها، استارتاپها و فعالان بخش خصوصی، پرسشی جدی را پیشروی سیاستگذاران قرار دادهاست؛ اینکه آیا بدون مشارکت واقعی بازیگران اصلی این حوزه، میتوان مسیر توسعه را ترسیم کرد؟ بدون شک تقسیمکار ملی، اگر بدون معماری نهادی دقیق و سازوکار هماهنگی و ارزیابی باشد، نهتنها به همافزایی منجر نمیشود، بلکه خطر موازیکاری، تعارض و اتلاف منابع را بههمراه دارد. هوش مصنوعی، فناوری آینده نیست، بلکه واقعیت امروز است و این واقعیت، با جلسه و بیانیه شکل نمیگیرد، بلکه با تصمیمهای سخت، سرمایهگذاری شفاف و اقدامهایی سنجشپذیر ساخته میشود. اکنون، نگاهها به خروجیهای این نشست و حتی نشستهای بعدی دوخته شدهاست. به منظور واکاوی جلسه کمیته تخصصی ستاد هوش مصنوعی «جوان» با دکتر مهدی طریقت، رئیس اندیشکده و پردیس هوش مصنوعی و زیست مجازی گفتوگو کردهاست.
اواخر ماه گذشته، اولین کارگروه تخصصی تقسیم کار ملی ستاد توسعه فناوری و کاربرد هوش مصنوعی با حضور حسین افشین، معاون علمی رئیسجمهور و نمایندگانی از دستگاههای مختلف در محل معاونت علمی برگزار شد. بهنظر شما تشکیل این جلسات چقدر به اجرای واقعی و عملی سیاستها منجر خواهد شد؟
سالهاست که شاهد برگزاری جلسات، تدوین اسناد و تشکیل کمیتههای مختلف در حوزه فناوریهای نو هستیم، اما مسئله اصلی اینجاست که آیا این جلسات به اقدام منجر میشوند یا در همان سطح بیانیه باقی میمانند؟
در مورد جلسه اخیر کمیته تخصصی ستاد توسعه هوش مصنوعی، باید با احتیاط خوشبین بود. اگر خروجی این جلسات منجر به تخصیص منابع واقعی، تعریف پروژههای مشخص، زمانبندی اجرایی، تعیین نهاد مسئول و پیادهسازی سیاستها با مکانیسمهای ارزیابی مستمر شود، میتوان امیدوار بود که بالاخره از فاز گفتوگو به فاز اجرا وارد شدهایم، اما اگر این جلسه هم مانند بسیاری از موارد مشابه در گذشته، بدون پشتوانه مالی و الزام اجرایی باقی بماند، متأسفانه نباید انتظار تغییری محسوس داشت و صرفاً جنبه نمایشی و تشریفاتی خواهد داشت و نوعی حرکت برای حفظ ظاهر یا ارائه گزارش.
تنها معیار قضاوت ما درباره اثربخشی این جلسات، خروجی میدانی آنها در ماهها و سال آینده است؛ اینکه آیا پروژهای راه افتاد؟ آیا بخش خصوصی مشارکت کرد؟ آیا نخبگان بازگشتند؟ آیا یک زیرساخت ملی به بهرهبرداری رسید؟ اگر نه، آن جلسه فقط یک تیتر خبری بوده و بس.
آیا تقسیمکار بین دستگاهها، باعث همافزایی میشود یا ممکن است منجر به موازیکاری و تعارض شود؟
سؤال دقیقی را مطرح کردید، چون در بسیاری از پروژههای ملی، تعیین نقش دستگاهها اگر بهدرستی انجام نشود، نهتنها موجب همافزایی نمیشود، بلکه باعث تداخل، موازیکاری و حتی فرسایش منابع انسانی و مالی خواهد شد. در حالت ایدهآل، تقسیمکار باید با تعریف دقیق مأموریتها، حدود مسئولیت، خروجیهای قابل اندازهگیری و هماهنگی نهادی انجام شود. در این صورت، هر نهاد میداند چه کاری را، با چه منابعی و در چه بازه زمانی باید انجام دهد. چنین مدلی میتواند منجر به همافزایی شود، بهشرط آنکه یک نهاد بالادستی با اختیارات واقعی بر این تقسیمکار نظارت و آن را مدیریت کند، اما تجربههای گذشته در کشور نشان داده که اگر این تقسیمکار بدون طراحی سازوکار هماهنگی، پاسخگویی، تبادل داده و جلوگیری از تکرار اقدامات صورت بگیرد، عملاً به موازیکاری، رقابت غیرسازنده بین نهادها، و سردرگمی بخش خصوصی و دانشگاهها منتهی خواهد شد. بنابراین سؤال شما را اینطور میتوان پاسخ داد؛ بله، تقسیمکار میتواند همافزا باشد، اما فقط در صورتی که با معماری نهادی دقیق، مدیریت مرکزی قوی و سازوکار ارزیابی شفاف همراه باشد؛ در غیر این صورت، احتمال تعارض و دوبارهکاری بسیار بالاست.
به نظر شما، در این جلسه به چه موضوعاتی پرداخته نشده که از نظر شما حیاتی هستند و باید به آن توجه شود؟
گاهی در جلسات رسمی، تمرکز بر کلیات یا اقدامات نمادین باعث میشود موضوعات حیاتی که آینده واقعی هوش مصنوعی را تعیین میکنند، نادیده گرفته شوند. جلسهای که بهصورت کلی به سیاستگذاری میپردازد، اگر فاقد تعیین دقیق اولویتهای فناوری (مثل AI در سلامت، حملونقل، کشاورزی، آموزش و زبان فارسی) باشد، احتمالاً در اجرا دچار پراکندگی و سردرگمی خواهد شد. مشخص نمیشود ایران دقیقاً در کدام حوزهها میخواهد مزیت بسازد یا سرمایهگذاری متمرکز انجام دهد. اشاره به حجم، نوع یا سازوکار سرمایهگذاری، بدون تعریف مدل تأمین مالی (چه دولتی، چه خصوصی، چه ترکیبی)، سیاستها روی کاغذ باقی خواهند ماند. باید از همان ابتدا تکلیف منابع، حمایتهای مالی و ضمانت اجرای پروژهها روشن شود. نشستها و اسناد اگر فاقد سیستم پایش، سنجش پیشرفت و پاسخگویی باشند، نمیتوانند منجر به اجرای واقعی شوند. مشخص نیست چه نهادی مسئول ارزیابی اقدامات، گزارشدهی دورهای و اعمال اصلاحات در مسیر خواهد بود و اگر هم مشخص باشد، متأسفانه این ارزیابیها یا صورت نمیگیرد یا اعلام نمیشود. با اینکه نیروی انسانی قلب تپنده هوش مصنوعی است، اشارهای جدی به برنامههای عملیاتی برای حفظ استعدادهای داخلی یا بازگرداندن نخبگان مهاجر نمیشود. این موضوع باید در سطح اولویت ملی دیده شود. اگر فقط دستگاههای دولتی دور یک میز بنشینند، اما نمایندگان بخش خصوصی، دانشگاهها و حتی استارتاپها نقشی نداشته باشند، خروجیها دچار انزوا از واقعیتهای میدانی خواهند شد. جلساتی از این دست، اگر قرار است مؤثر باشند، باید وارد جزئیات اجرایی و تصمیمسازیهای واقعی شوند، نه صرفاً برگزاریهای نمادین یا کلیگوییهای تکراری. بیتردید هوش مصنوعی با جلسه و سند، توسعه نمییابد؛ با تصمیمهای سخت، سرمایهگذاری شفاف و اقدامهای سنجشپذیر شکل میگیرد.