جوان آنلاین: تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملتهای۲۰۲۵ با عملکردی متفاوت و امیدوارکننده نسبت به دوره گذشته و با اختلافی میلیمتری از صعود به مرحله دوم باز ماند؛ عملکردی که نه تنها نشان از رشد فنی تیم داشت که آیندهای روشن را برای والیبال ایران ترسیم کرد.
والیبال ایران سال گذشته با کسب تنها دو برد و حضور در جایگاه پانزدهم به کار خود پایان داد، اما به فاصله تنها یک سال، با کسب شش برد از ۱۲ بازی به رده هشتم رسید و چه بسا اگر برخی اتفاقات نبود و هفته نخست را با حداقل دو برد به پایان برده بود، میتوانست جواز صعود به مرحله بعد را دریافت کند.
تغییرات قابل توجه و بهبود چشمگیر تیم ملی والیبال ایران مجموعهای از تصمیمات جدید در مدیریت و هدایت فنی تیم بود که نشان داد از شکست و تجربیات تلخ گذشته درس گرفتیم. در واقع فدراسیون والیبال پس از ناکامی در سال۲۰۲۴ تصمیم به بازسازی تیم گرفت. با حضور تقوی به عنوان رئیس در فدراسیون والیبال و انتخاب روبرتو پیاتزا، سرمربی باتجربه ایتالیایی چشماندازی چندساله برای تیم ملی تعریف شد که نخستین آزمون آن همین لیگ ملتهای۲۰۲۵ بود و هدف نهایی آن حضور موفق در المپیک ۲۰۲۸. هفته اول مسابقات برای ایران با سه شکست شروع شد. تیم هنوز هماهنگ نبود، پیاتزا شناخت کاملی از نفرات نداشت و فشارهای روانی ناشی از برخی اتفاقات خارج از زمین (تجاوز وحشیانه رژیم اسرائیل به خاک مقدس ایران) شرایط روحی تیم را بههم ریخته بود، البته نمیتوان دشوار بودن قرعه سخت ایران در هفته نخست را هم نادیده گرفت. شاگردان پیاتزا در همان گام نخست با برزیل به عنوان بهترین تیم دنیا مواجه شدند و در ادامه برابر امریکا، اسلوونی و اوکراین دیدار کردند و میشد حدس زد که کسب امتیاز از تیمهای هفته نخست تا چه اندازه دشوار است، اما بیتردید شکست مقابل امریکا، با وجود امیدی که به پیروزی میرفت، یکی از تلخترین نتایج هفته اول بود که خبر ناگهانی تجاوز وحشیانه اسرائیل نقش پررنگی در رقم خوردن آن داشت.
اما از هفته دوم شاهد تغییرات در ترکیب بودیم و هماهنگی بازیکنان و صد البته شناخت بهتر کادر فنی نفرات تیم. در واقع ایران در هفتههای دوم و سوم، چهرهای متفاوت و جدید از خود به نمایش گذاشت؛ تیمی که دفاع و حمله و عملکرد قابل قبولی داشت و مهمتر اینکه جنگنده بود و تا امتیاز آخر، بازی را رها نمیکرد. دست آخر نیز با کسب شش برد از ۱۲ بازی و حضور در رده هشتم جدول به کار خود پایان داد؛ آماری که اگرچه برای صعود کافی نبود، اما اعتبار از دست رفته والیبال را تا حد زیادی بازگرداند، به طوری که حالا اکثر رقبا خوب میدانند دستکم گرفتن ایران چه عواقبی میتواند داشته باشد و این در عرصه بینالمللی، دستاورد کوچکی نیست، البته در کنار پیشرفتها، نقاط ضعفی هم داشتیم که باید مورد بررسی قرار گیرند. مهمترین آنها، ضعف در دریافت اول بود؛ مشکلی که از همان هفته اول دیده شد؛ ضعفی که در برخی بازیها تا حدی مورد پوشش قرار گرفت، اما در برخی دیگر از جمله مصاف با فرانسه بروز کرد تا مشخص شود ارتباط مستقیم با نحوه بازی حریف و سرویسهای آن دارد که باید به طور ویژه مورد بازبینی قرار گیرد، اما ضعف دفاع روی تور هفته به هفته کمرنگتر شد و استفاده هوشمندانهتر از مدافعان میانی، هماهنگی با دفاعهای کناری و شناخت بهتر از حمله حریفان باعث شد ایران در این بخش، حتی در برابر تیمهای قدرتمند نیز عملکرد مناسبی داشته باشد، به طوری که برخی از بردهای کلیدی حاصل همین انسجام در دفاع بود. تغییر نسل نیز یکی از اتفاقات مهم این دوره بود. در غیاب برخی ستارهها، فرصت بیشتری به جوانترهای تیم رسید که اتفاقاً به خوبی از آن استفاده کردند؛ بازیکنانی مثل امین اسماعیلنژاد، مرتضی شریفی، امیرحسین اسفندیار و پوریا حسینخانزاده در خط سرویس و حمله که بار زیادی را به دوش کشیدند و نشان دادند والیبال ایران هنوز هم پشتوانه دارد.
ایران پس از مدتها دوباره دارد روی یک مسیر منطقی حرکت میکند، اما نباید فراموش کنیم که انتخاب یک مربی خارجی توانمند تنها زمانی نتیجه میدهد که ضمن حمایت از او، فرصت لازم را هم در اختیارش قرار دهیم. بیشک پیاتزا حالا با شناختی که از تیم پیدا کرده است، میتواند عملکرد بهتری داشته باشد، اما به شرطی که در میانه مسیر، پروژه ناتمام نماند و فراموش نکنیم در این مسابقات به برخی تیمها مثل ژاپن که حریف اصلی ما در آسیاست یا ایتالیا برخورد نکردیم و باید طوری پیش برویم که بتوانیم با عبور از سد امثال ژاپن در رقابتهای بینالمللی تواناییهای خود را به نمایش بگذاریم چراکه توانایی آن را داریم، فقط باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم، البته با برنامه و حمایت.
پیاتزا ذهنیت بازیکنان را تغییر داد
تیم ملی والیبال ایران که راهی لیگ ملتهای۲۰۲۵ شد، بسیاری از نگاهها با تردید همراه بود؛ تیمی جوان، تازه شکلگرفته و متفاوت با سالهای گذشته که حتی کادرفنی آن هم دستخوش تغییر شده بود، با وجود این، اما آنچه در نهایت به نمایش درآمد، فراتر از تصور بود؛ نمایشی قابل تحسین که نشان از تحول عمیق و آیندهای روشن میداد، البته به شرط حمایت.
هدفگذاری مشخص بود؛ جام جهانی۲۰۲۶ و المپیک لسآنجلس. با این رویکرد، پوستاندازی در تیم ملی اجتنابناپذیر بود. از سویی دیگر، نتایج ناامیدکننده در سالهای گذشته فاصلهای میان مردم و تیم ایجاد کرده بود، اما با حضور تقوی در رأس فدراسیون و جذب پیاتزا تیمی شکل گرفت که اگرچه جوان بود و بیتجربه، اما روحیهای در کالبد والیبال ایران دمید؛ تیمی که تمرینات سنگینی را پشت سرگذاشته و روزهایی بود که ۹ساعت تمرین مستمر دو تیم «الف» و «ب» با جدیت و تمرکز بالا زیر نظر کادر فنی انجام میشد، اما از آنجا که برخی بازیکنان برای نخستین بار لباس تیم ملی را در تورنمنتی رسمی به تن میکردند، قرار شد فشار نتیجهگیری از دوش تیم برداشته شود تا جوانترهای تیم بدون هیچ دغدغهای از آموزههای سرمربی، بازیکنان و حضور در این تورنمنت استفاده و تجربهاندوزی کنند.
اما حادثهای پیشبینینشده، وزن روانی سنگینی بر تیم تحمیل کرد. تجاوز وحشیانه اسرائیل به خاک مقدس ایران و جنگ تحمیلی۱۲روزه، نگرانی بازیکنان برای کشور، مردم و خانوادههایشان از یک سو و مهیا نبودن شرایط برای بازگشت به کشور طبق برنامه قبلی، تیم را دچار اضطراب و تشویش کرده بود، با این حال پیاتزا به خوبی این بحران را مدیریت کرد و اجازه نداد فشار عاطفی که روی دوش بازیکنانش بود، خدشهای به روند بازی آنها وارد کند، آنچنان که در بازیهای هفته پایانی، بهترین عملکرد تیم رقم خورد. برد برابر بلغارستان، نقطه اوج تلاش تیمی بود که تا آخرین لحظه منتظر نتایج بازی تیمهای دیگر ماند، اما در میدان، کار خود را به درستی انجام داد. بسیاری باور نداشتند که این تیم کمتجربه تا این حد رشد کند. بازیکنانی مانند عرشیا و بهنژاد که برای نخستین بار در این سطح بازی میکردند، رفتهرفته در زمین جا افتادند و درخشش آنها امیدواری را در دل جامعه والیبال زنده کرد، با وجود این چالشها نیز کم نبود. ناهماهنگی در برخی پستها، ضعف در دریافت اول و دفاع روی تور در هفته نخست که میتوانست ناشی از حضور دیرهنگام پیاتزا در تمرینات باشد و دیر اضافه شدن بازیکنان کلیدی فولاد سیرجان که اجازه شناخت کافی از سرمربی و هماهنگی لازم را از تیم گرفته بود، اما بسیاری از این مشکلات در همان یکیدو بازی نخست رفع و رجوع شد و پیاتزا توانست تیم را در مسیری که میخواست هدایت کند، به طوری که برخی نکات تیم مثبت و چشمگیر بود. تمرکز ویژه روی سرویسهای سرعتی در اردوها، باعث شد بازیکنانی، چون امین اسماعیلنژاد، مرتضی شریفی و خانزاده در این بخش عملکرد فوقالعادهای ارائه دهند؛ رویکردی که بر «سرعت» سرویس تمرکز داشت و خطاهای آن نیز به مرور جبران و به افزایش اعتمادبهنفس و توانایی تکنیکی منجر شد. بدون شک، اما مهمترین اقدام پیاتزا در لیگ ملتهای والیبال، مدیریت مسائل روحی روانی و انگیزشی تیم بود، به طوری که باجود تمام مسائل و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلشده، تغییرات مثبت را میشد به وضوح در بازیکنان مشاهده کرد. پیاتزا و کادر فنی ذهنیت بازیکنان را تغییر دادند و این مهم را در تیم جا انداختند که باختها نباید ملاک داوری باشند و این تلاش، رشد فردی و ارائه بازی قابلقبول است که اهمیت دارد؛ مسئلهای که تأثیر خوبی بر روحیه بازیکنان گذاشت و اجازه داد چهرههای تازهوارد که برای نخستین بار در این سطح حضور داشتند، رفتهرفته خود را پیدا کنند و در قامت مهرههای قابل اتکا ظاهر شوند.
تیم ملی ایران نتوانست جواز صعود به مرحله بعدی جامملتها را کسب کند، اما با دستی پر از تجربه، انگیزه و اعتمادبهنفس برگشت و قدم در مسیری گذاشت که بیشک نیازمند استمرار، حمایت و صبوری برای رسیدن به اهداف تعیینشده است. عملکرد قابل قبول تیم ملی والیبال ایران در این تورنمنت نشان داد در نبود ستارههایی، چون سعید معروف هم میتوان با تلاش، عملکرد تیمی خوبی ارائه کرد. نظم درون اردوها پیشرفت بازیکنان جوان را به دنبال داشت؛ پیشرفتی که بیشک در مسیر نسلسازی باید برای آن برنامهریزی کرد تا بتوانیم در آینده نزدیک شاهد عملکردی به مراتب بهتر از این باشیم چراکه حالا خوب میدانیم شاید اگر برای ظهور بازیکنی، چون سعید معروف سالها باید انتظار کشید، اما والیبال ایران آنقدر استعدادهای توانمند در خود جای داده که میتوان با حمایت آنها به اهدافی رسید که با ستارهها محقق نشده است.