روز نهم جنگ امریکا کاری را که شروع کرده بود و نمیتوانست تمام نکند، تمام کرد و مارش موفقیت سر داد. اکنون کاری را که ما در دفاع از خود شروع کردهایم باید ادامه دهیم تا بتوانیم مارش آنان را ساکت کنیم. در روز اول جنگ نوشتم در چنین جنگهایی که نیروی زمینی وارد نمیشود کسی میتواند ادعای پیروزی کند که به آخرین تهدید پاسخ داده باشد.
رژیم صهیونی جنگ را از ابتدا با رهبری تیم امریکایی شروع کرد. هر دو میدانستند در نهایت باید اعلام کنند سایتهای هستهای ایران را نابود کردهاند وگرنه پایان جنگ بدون این هدف برای آنان مفهومی نداشت و دنیا از آنان میپرسید پس چه شد؟! اما آنان امید گزافی بسته بودند که با شروع جنگ، ایران چنان از هم بپاشد که نیازی به بمباران فردو و دیگر سایتها نباشد و پس از فروپاشی ایران، آنان دسترسی نزدیک و مالکیت بر این سایتها پیدا کنند! آن هدف، هدف اصلی و بزرگتر بود. برای همین با کار دیگری یعنی ترور فرماندهان و دانشمندان هستهای شروع کردند.
اکنون ایران چند امکان جنگی و چند امکان غیرجنگی برای ادامه دفاع دارد. مسئله این است که ما برای فهم اینکه کدام امکان مهمتر و شدنیتر است، اطلاعات کافی از تواناییها و شرایط ویژه نداریم و باید پشت سر تصمیم رسمی کشور قرار بگیریم و آن را تأیید و حمایت کنیم. ادامه حمله به رژیم، حمله به پایگاههای امریکا، و حمله به زیرساختهای انرژی منطقه سه امکان جنگی است. بستن تنگه هرمز نیز اگرچه کار نیروهای مسلح است، اما میتواند صرفاً با تهدید و اعلام رسمی باشد یا حتی بدون اعلام رسمی و با ناامنسازی تنگه، پس آن را یک امکان غیرجنگی مینامیم. اخراج بازرسان هستهای از ایران یک امکان مهم غیرهستهای دیگر است. دیروز هم نوشتم وقتی امریکا مدعی است برنامه هستهای ایران را نابود کرده است، خودبهخود چند مسئله را باید حلشده بداند. یکی اینکه دلیلی وجود ندارد که ایران در سازمانهای بینالمللی مربوط به هستهای مانند منع اشاعه یا در آژانس باقی بماند زیرا مطابق ادعای امریکا اکنون در ایران برنامه هستهای وجود ندارد (اما خواهیم دید که آنان خروج ایران از این سازمانها را برنخواهند تابید). دوم، دلیلی بر ادامه تحریمها نخواهد بود (اما خواهیم دید که تحریمها را تشدید هم خواهند کرد). با اینحال اگر ایران درباره ادامه برنامه هستهای خود و سالمماندن یا نماندن تأسیسات و داشتن یا نداشتن مواد غنیشده هیچ اطلاعی (هیچ یعنی هیچ) به سازمانهای بینالمللی ندهد و همین ادعای امریکا را مفروض بگیرد که مطابق ادعای امریکا ما دیگر صنعت هستهای نداریم، آنگاه حل مسئله برای امریکا بسیار دشوارتر خواهد شد.
امریکا با تجاوز به خاک ایران، ملت ایران را به یکی از منسجمترین و همدلترین لحظات تاریخ خود رساند. اگر به نظام جمهوری اسلامی گفته میشد که حاضر است چه هزینهای یا چه بهایی بپردازد تا نیم قرن شعارهای انقلاب و نظام درباره دروغینبودن تمدن و فرهنگ غربی در مسائلی مثل لیبرالیسم، دموکراسی، گفتوگو، حقوقبشر، وعدههای بینالمللی، احترام به قوانین جهانی، واقعیبودن سازمانهای جهانی و تواناییهای فوقتصور نظام غرب به باور عمومی مردم تبدیل شود، بیگمان نمیتوانست نرخی برای این دستاورد تعیین کند، اما اکنون این باور در چنگ نظام است! و همین باور مهمترین عامل و بازوی ایران برای ادامه دفاع تا پیروزی نهایی است.
سردبیر