جوان آنلاین: در سالهای اخیر، اهمیت نقش زنان در حوزه مدیریت شهری بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. افزایش سهم زنان در شوراهای اسلامی شهر، تصدی پستهای مدیریتی در شهرداری ها، حضور در بدنه سیاستگذاریهای کلان شهری و مشارکت در پروژههای فرهنگی و اجتماعی، همگی نشانههایی از تغییر نگرش ساختاری نسبت به جایگاه زنان در عرصه حکمرانی شهری است. این حضور رسمی، اگرچه گامی مثبت و ضروری در مسیر توسعه متوازن و عدالت محور شهری است، اما تمام ظرفیت زنان را در حوزه مدیریت شهری نشان نمیدهد. در واقع، نقش زنان در بهینه سازی فضاهای شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهروندی فراتر از پستهای رسمی و ساختارهای اداری است. زنان نه تنها در سطوح تصمیمسازی، بلکه در میدان زندگی روزمره شهری نقش آفرینی میکنند، از مادرانی که در بوستانها امنیت و نشاط فرزندان خود را پیگیری میکنند تا زنانی که در محلهها شبکههای مردمی برای حل مسائل اجتماعی شکل میدهند و حتی فعالانی که در قالب گروههای خودجوش به زیبا سازی، نظافت یا فرهنگ سازی در کوچه و خیابانهای شهر میپردازند. این کنشگری شهری برآمده از مجموعهای از ویژگیهای خاص زنان است که کمتر در گزارشهای رسمی منعکس میشود. از جمله حس مسئولیتپذیری اجتماعی، قدرت همدلی و ارتباط گیری، دقت و توجه به جزئیات و نقش پررنگ زنان در خانواده به عنوان پیوند دهنده نسلها و انتقال دهنده ارزشها. زنان به طور طبیعی و تاریخی در مسائل مرتبط با بهداشت، آموزش، فرهنگ و خانواده فعال بودهاند و همین تجربههای میدانی، آنان را به بازیگرانی اثرگذار در ساخت شهری انسانیتر و پایدارتر تبدیل کرده است. در این گزارش تلاش میشود نگاهی متفاوت و عمیقتر به این ظرفیت واقعی زنان انداخته شود؛ ظرفیتی که نه صرفاً با تکیه بر گفتمانهای فمینیستی یا تأکید بر سهم خواهی جنسیتی، بلکه با تمرکز بر توانمندیهای اجتماعی، مدیریتی و انسانی زنان و نیز تجربههای عینی و میدانی آنان در عرصه زیست شهری، قابل درک و تحلیل است. نگاه به زنان هر چند سالهاست قوت گرفته، اما امروز باید آنان را به عنوان طراحان خاموش و عملگرای فضاهای شهری شناخت و این شدنی است.
سهم زنان در جمعیت شهری و ضرورت حضور آنها در مدیریت شهری
بر اساس گزارشهای رسمی مرکز آمار ایران، زنان تقریباً ۴۹ درصد جمعیت شهرنشین کشور را تشکیل میدهند. این آمار نه تنها نشان دهنده تعادل جنسیتی در جمعیت شهری است، بلکه بر لزوم مشارکت برابر زنان در فرایندهای تصمیمگیری و مدیریت شهری تأکید میکند. حذف یا نادیده گرفتن این جمعیت بزرگ در برنامهریزیهای شهری به معنای از دست دادن نیمی از ظرفیت انسانی و اجتماعی شهرهاست که میتواند منجر به مشکلات عدیدهای در مدیریت و توسعه پایدار شهری شود. بر اساس برخی گزارشهای میدانی، بیشترین درصد مشارکت کنندگان در برنامههای داوطلبانه و فعالیتهای اجتماعی در محلات، زنان هستند. این زنان با وجود عدم داشتن عناوین رسمی یا سمتهای اداری، نقش بیبدیلی در نگهداری و بهبود شرایط محیط شهری، آموزش شهروندی، پیوندهای اجتماعی و پیشگیری از آسیبهای محلهای ایفا میکنند. این فعالیتها به طور مستقیم در بهبود کیفیت زندگی شهری و کاهش فشار بر نهادهای رسمی مدیریت شهری مؤثر هستند.
مدیریت بی نام و نشان، نیروی مؤثر زنان در محلات
یکی از نکات برجسته درباره نقش زنان در مدیریت شهری، مدیریت بینام و نشان آنهاست، یعنی زنانی که بدون داشتن جایگاه رسمی و صرفاً به دلیل دغدغهمندی و احساس مسئولیت، در بهبود شرایط محلهها و ارتقای کیفیت زندگی شهری فعالیت میکنند. این نوع مدیریت که کمتر دیده شده است، در بسیاری از موارد اثرگذارتر و سریعتر از برخی ساختارهای رسمی عمل میکند و ظرفیتهای عظیمی برای توسعه پایدار شهری به حساب میآید.
محله، نقطه آغاز مدیریت زنانه در شهر
نقطه آغاز این نقش آفرینی محله است. جایی که زنان به عنوان مادر، همسایه، معلم و کارآفرین، همزمان نقش پیونددهنده خانواده و مدیریت شهری را ایفا میکنند. آنها با نگاه انسانی و مهارتهای ارتباطی بالا، بذر توسعه را در دل اجتماع میکارند و از طریق فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و محیط زیستی به پویایی و سلامت محله کمک میکنند. بسیاری از زنان در قالب گروههای داوطلبانه، شورایاریها، کانونهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی بدون دریافت حقوق یا داشتن منصب رسمی، با نهادهای محلی و سازمانهای مردم نهاد همکاری دارند و مسائل مهم محله مانند ارتقای فرهنگ شهروندی، نظافت محیط، آموزش کودکان و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را پیگیری میکنند.
پیوند خانواده و مدیریت شهری، نقش چندلایه زنان
زنان با ایفای نقش چندلایه در خانه و جامعه، پلی زنده و فعال میان نهاد خانواده و ساختارهای مدیریت شهری ایجاد میکنند. این ارتباط دوطرفه سبب میشود دغدغهها و نیازهای واقعی خانوادهها و محلات به سطح سیاستگذاری محلی و حتی کلان منتقل شود. به عبارتی، زنان تبدیل به بازوی اجرایی و مشورتی مؤثر برای مدیریت شهری و درک واقعی از نیازهای شهروندان شدند.
کاهش فشار بر ساختار رسمی
مشارکت فعال و گسترده زنان در امور داوطلبانه و مردمی، بار بزرگی را از دوش شهرداریها، شورای شهر و سایر نهادهای رسمی مدیریت شهری برمیدارد. بسیاری از مشکلات شهری که میتواند در قالب بحرانهای اجتماعی و محیطی بروز کند گاهی با مشارکت زنان در سطح محله پیش از تبدیل شدن به معضل حل و فصل میشود. به طور مثال بر اساس برخی گزارشهای محلی مدیریت زنان سهم بسیاری در کمپینهای پاکیزگی و حفاظت از فضای سبز در محلات را دارند که این امر به کاهش هزینههای مستقیم شهرداری و ارتقای کیفیت محیط زیست شهری منجر شده است.
افزایش سرمایه اجتماعی
یکی دیگر از دستاوردهای مهم فعالیت زنان در محلات، افزایش سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی به معنای اعتماد، همکاری و همبستگی میان شهروندان است که پایهایترین رکن توسعه پایدار در جوامع شهری محسوب میشود. زنان با ایجاد شبکههای همیاری، گفتوگوی همسایگی و تشکیل گروههای خود یاری، اعتماد اجتماعی را تقویت کرده و زمینه مشارکت جمعی و همدلانه در حل مسائل شهری را فراهم میکنند. این شبکههای اجتماعی و حمایتی در کاهش مشکلاتی همچون تنهایی، انزوا و خشونتهای خانگی و اجتماعی نیز نقش کلیدی دارند. تحقیقات میدانی در مناطق مختلف تهران نشان میدهد محلاتی که زنان آنجا به طور فعال در گروههای داوطلبانه حضور دارند، از شاخصهای سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند.
زنان و نگهداشت محیط شهری
حضور زنان در موضوعات محیط زیستی و نگهداشت محیط شهری نیز بسیار چشمگیر است. فعالیتهایی مانند نظارت بر جمع آوری زباله، پاکیزگی محله، زیباسازی فضای سبز و آموزش کودکان درباره اهمیت مراقبت از محیط، عمدتاً با مدیریت و سازماندهی زنان انجام میشود. زنان با راهاندازی کمپینها و گروههای خودجوش، فرهنگ مسئولیتپذیری و مراقبت از شهر را نهادینه میکنند. به عنوان نمونه، بیشتر کمپینهای پاکیزگی محلات تهران از سوی گروههای زنانه برگزار شده که این امر علاوه بر ارتقای پاکیزگی، به تقویت حس تعلق و مسئولیت پذیری در میان شهروندان منجر شده است.
زنان، معلمان شهروندی نسل آینده
نقش زنان به ویژه مادران در آموزش شهروندی نسل آینده بسیار تعیینکننده است. آنها ارزشهایی مانند احترام به قانون، مسئولیت اجتماعی، مشارکت جمعی و مراقبت از محیط زیست را به فرزندان خود میآموزند و زمینه را برای تربیت نسلهایی آماده و مسئول فراهم میکنند که بتوانند در آینده به عنوان شهروندانی فعال و دغدغهمند در ساختن شهرهای بهتر مشارکت کنند. بر اساس پژوهشهای انجام شده، فرزندان زنانی که در فعالیتهای داوطلبانه و مدیریت محلی مشارکت دارند، مهارتهای بالاتری در کارگروهی، احترام به قوانین و مشارکت مدنی نشان میدهند.
شناسایی و کاهش آسیبهای اجتماعی
شناخت دقیق زنان از بافت انسانی محلات، ارتباطات خانوادگی و اجتماعی، آنها را به یکی از مؤثرترین گروهها در شناسایی و مقابله با آسیبهای اجتماعی تبدیل کرده است. از ترک تحصیل کودکان و نوجوانان گرفته تا مشکلات اعتیاد، خشونت خانگی و طرد اجتماعی. زنان با فعالیتهای محلی و حمایتی خود به کاهش این آسیبها کمک میکنند. این نقش حمایتی به ویژه در محلههایی که امکانات و خدمات رسمی کمتر در دسترس است، بسیار حیاتی است و به نوعی شبکه امنیت اجتماعی محلی را شکل میدهد.
پیامدهای غیبت زنان در مدیریت شهری
با توجه به موارد مطروحه به جرئت میتوان گفت نادیده گرفتن نقش و مشارکت زنان در فرایندهای مدیریت شهری، تبعات گستردهای به دنبال دارد. نخست اینکه بسیاری از نیازهای واقعی خانوارها و محلات در برنامهریزیها و سیاستگذاریها دیده نمیشود و این میتواند منجر به ناکارآمدی و عدم تحقق اهداف توسعه پایدار شهری شود. از سوی دیگر، کاهش مشارکت زنان به معنای از دست دادن سرمایه اجتماعی و تضعیف پیوندهای همبستگی اجتماعی است که این امر میتواند زمینهساز افزایش آسیبهای اجتماعی، بحرانهای محیط زیستی و افت کیفیت زندگی شهری شود. بر اساس مطالعات، محلاتی که حضور فعال زنان در آنها کمرنگ است، بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی و مشکلات محیط زیستی قرار دارند.
علاوه بر این نبود مشارکت زنان در سطح تصمیم گیری و مدیریت شهری به تضعیف عدالت جنسیتی و کاهش کیفیت تصمیمگیریها منجر میشود، زیرا دیدگاهها و تجربیات متنوع زنان در فرایندهای تصمیمگیری لحاظ نمیشود. در نتیجه بهرهگیری از ظرفیتهای زنان در توسعه شهری ضروری است، چراکه شهرهای پایدار، زنده و عدالت محور بدون مشارکت فعال و برابر زنان قابل تصور نیستند. ظرفیتهای واقعی و گسترده زنان در سطوح مختلف از خانه و محله تا سیاستگذاریهای کلان میتواند به بهبود کیفیت زندگی شهری، افزایش سرمایه اجتماعی و کاهش فشار بر ساختارهای رسمی منجر شود.
بر این اساس، سیاستگذاران، مدیران شهری و نهادهای محلی باید علاوه بر تقویت حضور رسمی زنان در ساختارهای مدیریتی، زمینه مشارکت گسترده، داوطلبانه و محلی آنان را فراهم کنند و نقش آنها را به رسمیت بشناسند. این گام مهم، به توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی در شهرهای ایران کمک خواهد کرد.