کد خبر: 1301007
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۷

جوان آنلاین: کانال تلگرامی تحریریه مطلبی با عنوان تعرفه ۷۴/۹ درصدی به جای دعوتنامه؛ هدیه تلخ چین به ترامپ منتشر کرد:

مرکز تحلیل‌های ژئوپلیتیک بایدو، با بررسی تحولات اخیر در روابط چین و آمریکا، این اقدامات را بخشی از یک بازی راهبردی بلندمدت در عرصه قدرت‌های نوظهور توصیف کرده است.

سفر ترامپ به خاورمیانه، سفری پربار و پر از دستاورد برای او بود؛ تا جایی که اعتماد به‌نفسش به اوج رسید. اما همان‌طور که در مثل معروف آمده است: «تکبر سرآغاز سقوط است» — و اکنون، ترامپ دقیقاً در چنین وضعیتی قرار دارد.

در تاریخ ۱۶ مه، ترامپ در گفت‌وگویی با شبکه فاکس‌نیوز با خوشحالی اعلام کرد که «البته که مایل به سفر به چین» است و تأکید کرد که روابط چین و آمریکا «از اهمیت حیاتی برخوردار است».

اما تنها ۹۶ ساعت بعد، پاسخ چین نه دعوت‌نامه‌ای رسمی، بلکه اعلامیه‌ای با محتوای افزایش تعرفه بود.

چین به‌جای فرش قرمز، هدیه‌ای به ترامپ تقدیم کرد که شاید هیچ‌گاه انتظارش را نداشت: تعرفه ضد دامپینگ به میزان ۷۴.۹ درصد — آن هم دقیقاً بر نقطه‌ضعف صنعت آمریکا.

دعوتی با طعم هشدار؛ پکن سکوت نکرد

ترامپ پس از بازگشت از سفر پرحاشیه‌اش به سه کشور خاورمیانه، با قرارداد‌هایی چندصد میلیارد دلاری و اعتمادبه‌نفسی دوچندان پا به خاک آمریکا گذاشت. او در مصاحبه‌هایش آشکارا از تمایل خود برای سفر به چین گفت و تأکید کرد که روابط میان دو کشور نباید گسسته شود.

در نگاه نخست، این سخنان نوعی پیام صلح‌آمیز برای کاهش تنش‌ها به نظر می‌رسید. اما در بطن ماجرا، لحن ترامپ بیش از یک دعوت دوستانه بود — گویی قصد داشت بگوید: «من پیش‌قدم شدم، حالا نوبت شماست.»

با این حال، ترامپ نه دعوت‌نامه‌ای رسمی ارائه داد و نه ابتکار دیپلماتیکی تازه‌ای را مطرح کرد؛ صرفاً گفت که خودش علاقه‌مند است به چین برود. این رفتار نه در چارچوب کلاسیک دیپلماسی، بلکه بیشتر شبیه یک بازی روانی یا آزمایشی حساب‌شده بود.

اما پکن به این بازی با سکوتی سرد پاسخ داد. نه واکنشی نشان داد، نه پیامی فرستاد، و نه حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به گفت‌و‌گو یا دیدار احتمالی داشت.

پاسخ رسمی چین در قالب اطلاعیه‌ای از سوی وزارت بازرگانی این کشور منتشر شد: از ۱۹ مه، تعرفه‌ای ضددامپینگ به میزان ۷۴.۹ درصد بر واردات کوپلیمر پلی‌اکسی‌متیلن (POM) از آمریکا اعمال خواهد شد.

این تصمیم نه نمادین بود و نه بی‌اثر؛ بلکه ضربه‌ای دقیق و هدفمند به صنعتی حساس در آمریکا به‌شمار می‌رفت — پاسخی که نشان داد لبخند‌های دیپلماتیک جایشان را به اقدامات اقتصادی محکم و حساب‌شده داده‌اند.

پلاستیکی که فقط پلاستیک نیست؛ تعرفه‌ای در خدمت بازسازی صنعتی

تصمیم چین برای اعمال تعرفه ضددامپینگ ۷۴.۹ درصدی بر واردات کوپلیمر پلی‌اکسی‌متیلن (POM) از آمریکا، واکنشی شتاب‌زده یا احساسی به اظهارات اخیر ترامپ نبود. هرچند بسیاری در نگاه نخست این اقدام را پاسخی تند به لفاظی‌های رئیس‌جمهور آمریکا تعبیر کردند، اما واقعیت، لایه‌های پیچیده‌تری دارد.

تحقیقات درباره واردات این ماده از آمریکا از ماه مه ۲۰۲۴ آغاز شده بود. رأی اولیه در ژانویه ۲۰۲۵ صادر شد و در مه همان سال، تعرفه نهایی به اجرا درآمد. مسیری که طی شد، دقیق، حرفه‌ای و منطبق با اصول سازمان تجارت جهانی بود؛ نه شتاب‌زده، نه نمایشی.

اما چرا این ماده هدف قرار گرفت؟ کوپلیمر پلی‌اکسی‌متیلن، صرفاً یک پلاستیک معمولی نیست. این ماده مهندسی، به‌دلیل ویژگی‌هایی، چون مقاومت بالا در برابر حرارت و خوردگی، در تولید قطعات حساس مورد استفاده قرار می‌گیرد — از سیستم‌های سوخت‌رسانی در خودرو‌های برقی گرفته تا تجهیزات مخابراتی پیشرفته.

در واقع، این ماده مانند پیچ کوچکی در یک سازوکار بزرگ صنعتی‌ست؛ شاید به چشم نیاید، اما حذف آن آسان نیست. چین با هدف‌گیری این نقطه، نشان داد که رویکردش در اعمال تعرفه‌ها کاملاً حساب‌شده و راهبردی است.

برای سال‌ها، چین در تأمین این ماده به واردات — عمدتاً از آمریکا — متکی بود؛ وابستگی‌ای که در نگاه سیاست‌گذاران پکن، یک نقطه‌ضعف به شمار می‌رفت. اکنون با تعرفه‌گذاری سنگین، فضا برای تولیدکنندگان داخلی باز شده و زمینه برای کاهش این وابستگی مهیا شده است.

این تصمیم نه‌تنها ابزار فشار اقتصادی بر آمریکاست، بلکه بخشی از راهبرد کلان چین برای بازسازی زنجیره تأمین صنایع پیشرفته نیز محسوب می‌شود. سیاستی که هدف آن، تقویت ظرفیت‌های داخلی و کاهش وابستگی به غرب در حوزه مواد و فناوری‌های کلیدی است.

تعرفه‌گذاری بر کوپلیمر پلی‌اکسی‌متیلن تنها آغاز مسیر است. پشت این اقدام، نقشه‌ای بلندمدت برای خودکفایی صنعتی نهفته است — طرحی برای بازتعریف جایگاه چین در اقتصاد جهانی؛ آرام، دقیق، اما برگشت‌ناپذیر.

شطرنج ترامپ در خاورمیانه، بازی‌ای که چین از پیش خوانده بود

در حالی که ترامپ از علاقه خود برای «سفر به چین» سخن می‌گوید، در عمل، صفحه شطرنج سیاست خارجی‌اش را در خاورمیانه چیده است. او در اوایل ماه مه، سفری سه‌مرحله‌ای به عربستان سعودی، امارات و مصر داشت؛ سفری پرزرق‌وبرق که با امضای قرارداد‌هایی به ارزش هزاران میلیارد دلار همراه بود.

ترامپ با اعتماد به‌نفس، این توافق‌ها را نشانه‌ای از تغییر جهت این کشور‌ها دانست؛ گویی موفق شده آنها را از مسیر نزدیکی با چین منحرف و به مدار آمریکا بازگرداند. اما آیا واقعاً چنین است؟

نگاهی دقیق‌تر به محتوای این قرارداد‌ها نشان می‌دهد که با الگو‌هایی کاملاً تکراری سروکار داریم: توافق‌هایی در حوزه انرژی، خرید‌های نظامی و سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی — درست همان چارچوب‌هایی که دهه‌هاست در روابط آمریکا با این کشور‌ها دیده می‌شود. بنابراین، صرف امضای این قرارداد‌ها به‌معنای قطع ارتباط با چین یا تغییر جهت راهبردی نیست.

از سوی دیگر، برخی تحولات اساسی و بی‌سابقه در منطقه، با نقش‌آفرینی مستقیم چین رقم خورده‌اند — مهم‌ترین نمونه‌اش، توافق تاریخی آشتی میان عربستان و ایران است که با میانجی‌گری پکن شکل گرفت. این رویداد نه‌تنها چهره سیاسی منطقه را تغییر داد، بلکه نشان داد که چین در حال بازی‌ای عمیق‌تر، بی‌صدا و مؤثرتر از آن چیزی‌ست که در ظاهر دیده می‌شود.

پیوند‌های واقعی، نه فقط حرف

در کنار تلاش‌های آمریکا برای تثبیت جایگاهش، چین بی‌سروصدا در حال بستن پیوند‌هایی عمیق‌تر و ماندگارتر با کشور‌های خاورمیانه است. برخی از معاملات انرژی بین چین و این کشورها، به‌جای دلار، با یوان انجام می‌شود — حرکتی آرام، اما نشانه‌دار در راستای کاهش سلطه مالی آمریکا.

از سوی دیگر، پروژه‌هایی نظیر «منطقه همکاری ظرفیت‌های تولیدی چین-عرب» نیز به‌طور عملی و گام‌به‌گام پیش می‌روند. اینها وعده یا شعار نیستند، بلکه «اتصال واقعی»‌اند — پیوند‌هایی که پایه‌های نفوذ چین در خاورمیانه را مستحکم می‌کنند.

بازگرداندن خاورمیانه به مدار آمریکا دیگر به این سادگی نیست!

ترامپ می‌کوشد با تکیه بر ابزار‌های سنتی — دلار و فروش تسلیحات — خاورمیانه را دوباره در مدار واشنگتن قرار دهد. اما شرایط دیگر مثل گذشته نیست. اکنون کشور‌های منطقه به‌خوبی مزایای تعامل با چین را لمس کرده‌اند: سیاستی بدون مداخله سیاسی، سرمایه‌گذاری همراه با انتقال فناوری، و روابطی مبتنی‌بر منافع متقابل.

به بیان دیگر، بازیگرانی که روزی صرفاً خریدار سلاح بودند، اکنون در حال تبدیل شدن به شریکان استراتژیک برای شرق آسیا هستند؛ و این‌جا جایی‌ست که پکن نه با صدا، بلکه با عمل، در حال پیشروی است — حرکتی که واشنگتن دیگر به‌راحتی نمی‌تواند آن را مهار کند.

«اتحاد برای حذف چین» و راهبرد‌های جدید پکن

دونالد ترامپ در یکی از برنامه‌های رسانه‌ای خود بار دیگر بر ضرورت «بازگرداندن زنجیره‌های تأمین به آمریکا» تأکید کرد و خواستار همراهی متحدان واشنگتن در مسیر «حذف چین» از زنجیره‌های تولید جهانی شد.

با این حال، نحوه مواجهه چین با چنین رویکرد‌هایی دچار تحول شده است. سیاست پکن دیگر صرفاً واکنشی نیست، بلکه کنشی فعالانه و مبتنی بر ابتکار عمل است.

در جنوب شرق آسیا، چین با اندونزی توافقی برای همکاری در حوزه مواد اولیه مورد استفاده در انرژی‌های نوین امضا کرده که براساس آن، اولویت تأمین منابع نیکل — ماده‌ای راهبردی در تولید باتری‌های خودرو‌های برقی — به چین اختصاص یافته است.

در آمریکای لاتین، چین با آرژانتین به توافقی در زمینه فرآوری عمیق عناصر نادر خاکی دست یافته و نکته قابل‌توجه آن‌که، مبادلات مالی این پروژه‌ها با واحد پول ملی چین، یوان، انجام خواهد شد، نه دلار آمریکا.

در آسیای مرکزی نیز، چین در حال توسعه مسیر‌های لجستیکی هوایی-ریلی است که تحت عنوان «دالان لجستیکی هوایی-ریلی» شناخته می‌شود؛ مسیری که با دور زدن مسیر‌های سنتی دریایی، امکان تداوم و پایداری زنجیره تأمین را برای چین فراهم می‌سازد.

این تحرکات، نه پاسخ به شعار‌های سیاسی، بلکه واکنش‌هایی راهبردی و مبتنی بر عملیات میدانی به چالش‌هایی است که هدف آنها تضعیف جایگاه چین در اقتصاد جهانی است.

یک تصمیم مالیاتی ساده؟ یا بازطراحی ساختار صنعت پیشرفته چین

افزایش اخیر تعرفه‌ها، رویدادی مقطعی یا واکنشی صرف نیست؛ بلکه بخشی از یک روند ساختاری و هدفمند در بازآرایی نظام تولید پیشرفته چین به‌شمار می‌رود. این اقدام، نه در خلأ، بلکه در بستری از تحولات راهبردی در صنعت چین تعریف می‌شود.

سیاست «جایگزینی تولید داخلی»، دیگر یک شعار نیست؛ بلکه به واقعیت تبدیل شده است. حرکت به‌سوی خودکفایی فناورانه، امروز در حال رخ دادن است — و ابزار آن، دقیقاً همین مکانیزم‌های اقتصادی مانند تعرفه‌گذاری هوشمند است.

افزایش نرخ‌های مالیاتی، نه تنها واردات را پرهزینه و غیراقتصادی می‌سازد، بلکه عملاً میدان رقابت را برای تولیدکنندگان داخلی باز می‌کند. این یک سیاست اقتصادی با کارکرد دوگانه است: ایجاد فرصت برای رشد صنعت داخلی و در عین حال، تبدیل فشار‌های خارجی به موتور محرک توسعه درون‌زا.

کوپلیمر پلی‌اکسی‌متیلن تنها آغاز راه است؛ در ادامه، بسیاری از مواد حیاتی و قطعات کلیدی یکی‌یکی وارد مرحله بومی‌سازی خواهند شد.

این سیاست‌ها، نشان‌دهنده تغییری بنیادین‌اند: گذار از وابستگی به خارج، به‌سوی ساختار تولیدی مستقل، پیشرفته و تاب‌آور. آنچه اکنون در حال وقوع است، اقدامی موقتی یا تدافعی نیست؛ بلکه بازسازی‌ای سیستماتیک و هدفمند برای ارتقاء موقعیت چین در زنجیره ارزش جهانی است.

چه کسی بازی‌گردان است؟ از ریتم ماجرا می‌توان فهمید

دونالد ترامپ از تمایل خود برای سفر به چین سخن گفته است، اما از سوی پکن هیچ واکنش مستقیمی دیده نشده. این سکوت، نشانه بی‌توجهی یا تکبر نیست، بلکه بازتابی از درک عمیق چین نسبت به واقعیت روابط پیچیده میان دو کشور است. رابطه‌ای که دیگر با چند جمله کلیشه‌ای از جنس «مایلیم همکاری کنیم» قابل ترمیم نیست.

روابط پایدار و معنادار، نه با گفتار، بلکه با رفتار، قواعد مشترک و احترام متقابل شکل می‌گیرد. در حالی که ترامپ در ظاهر از همکاری سخن می‌گوید، در عمل همچنان سیاست‌هایی، چون انتقاد از چین، حمایت از فروش تسلیحات به تایوان، و تشدید محدودیت‌های صادراتی را دنبال می‌کند.

در چنین شرایطی، صدور اطلاعیه جدید تعرفه‌ای از سوی چین، در واقع پاسخی شفاف و هدفمند است؛ پاسخی که بیان می‌دارد همکاری واقعی، نه با لفاظی، بلکه با صداقت و تعهد قابل تحقق است.

نتیجه‌گیری: این یک حرکت احساسی نیست؛ یک گام استراتژیک است

افزایش تعرفه‌های اخیر از سوی چین، نه از سر هیجان یا واکنش احساسی، بلکه بخشی از یک بازی دقیق و حساب‌شده در شطرنج راهبردی پکن است. در حالی که ریتم و توازن روابط پکن و واشنگتن مدت‌هاست که از هم گسسته، اکنون دیگر برای همگان روشن است که چه کسی در حال برنامه‌ریزی بلندمدت است، چه کسی در حال آزمون و خطاست، چه کسی زمان‌کشی می‌کند و چه کسی ابتکار عمل را به دست گرفته است.

شفاف‌تر از همیشه می‌توان دید که این حرکت تعرفه‌ای، نشانه‌ای از عزم چین برای تعریف مجدد رابطه، با محوریت منافع ملی و حفظ توازن جهانی است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار