کد خبر: 1300039
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
حسین فصیحی

پلیس توان برخورد با هرگونه تخلف و جرمی را دارد، اما در موارد بسیاری امکان برخورد سلب می‌شود. عینی‌ترین موضوع در این باره تخلف‌های آشکار کاربران راه در خیابان‌ها و جاده‌هاست که در معرض نگاه همگان قرار دارد. مثلاً وانت‌های میوه‌فروش دوره‌گرد بسیاری از خیابان‌ها و بزرگراه‌ها را تصرف کرده‌اند، به‌گونه‌ای که تردد برای سایر کاربران راه به سختی انجام می‌شود. این موضوع در مواردی منجر به بروز سوانح رانندگی و بر جای ماندن خسارت‌های مالی و جانی برای سایر کاربران راه می‌شود. همزمان با مستقر شدن وانت‌های میوه‌فروش، مأموران شهرداری و پلیس با بی‌تفاوتی از کنار این تخلف آشکار عبور می‌کنند. روشن است باید بین مجریان قانون و متخلفان پیوند مسالمت‌آمیزی شکل گرفته باشد. هر کاربر راهی که از کنار چنین تخلف‌هایی عبور می‌کند، این سؤال برایش پیش می‌آید که پلیس و شهرداری کجا هستند و چرا بساط این تخلف را از کف خیابان‌ها جمع نمی‌کنند؟ مگر آنها نمی‌دانند گستره این تخلف به حیثیت پلیس و قانون لطمه می‌زند؟ پس بودن و نبود پلیس به چه کار می‌آید؟ این موضوع در مورد تخلف‌های بی‌شمار دیگری که جریان دارد نیز مصداق دارد. اینکه بسیاری از راکبان متخلف خیابان‌ها را ناامن می‌کنند و پلیس شاهد ماجراست. پلیس آنها را جریمه نمی‌کند و موتورهایشان را نمی‌خواباند، چون می‌داند رزق و روزی‌شان را با همین موتور از کف خیابان‌ها جمع می‌کنند. البته برخورد پلیس کجدار و مریز است، به‌گونه‌ای که گاه سفت و سخت می‌گیرد و گاه شل می‌کند. این روز‌ها تنگنا‌های معیشتی بیش از هر زمان دیگری گریبان جامعه را گرفته است و از مجرای این گریبانگیری آسیب‌ها، جرائم و تخلف‌های بسیاری به جامعه سرریز می‌شود و مجریان قانون به دلیل مصلحت‌های موجود در مقام نظاره‌گر عمل می‌کنند که این موضوع وجاهت قانون را خدشه‌دار می‌کند. این موضوع نه تنها در مورد آسیب‌های راهنمایی و رانندگی، بلکه در مورد جرائم و اتفاق‌های ناگوار دیگر هم مصداق دارد. 
نقل است در میانه جنگ دوم جهانی، لندن توسط نازی‌ها به شدت بمباران می‌شد، چرچیل جلسه بسیار مهمی داشت و به‌خاطر اشتغال به کار‌های دیگر، چند دقیقه مانده به جلسه به راننده‌اش گفت مرا فوری به محل جلسه برسان. راننده مسیر کوتاه، ولی ورود ممنوع را انتخاب کرد. وسط خیابان ناگهان افسر راهنمایی قبض جریمه در دست، دستور توقف داد. راننده گفت: «این ماشین نخست‌وزیر است. ایشان به جلسه محرمانه‌ای می‌رود و باید سر ساعت به جلسه برسد.» افسر با خونسردی گفت: «هم نخست‌وزیر و هم من وظیفه‌مان را خوب می‌شناسیم.» پلیس جریمه را صادر کرد و دستور دور زدن به راننده را داد. وقتی راننده مشغول دور زدن شد، چرچیل سیگار به لب گفت: «جنگ را می‌بریم، چون قانون حاکم است و خیابان‌های لندن به‌رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره می‌شود.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار